جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

دو شیوه تفسیری


دو شیوه تفسیری
دانش تفسیر، در آغاز، بخشی از علم حدیث به شمار می‌رفت تا این که در نخستین گام تکامل خویش از این علم جدا شد و به صورت علمی مستقل درآمد.
بر پایه آن، در کنار دیگر مجموعه‌های روایی، تفسیرهای روایی (چون تفسیر علی بن ابراهیم قمی و تفسیر عیاشی و تفسیر فرات کوفی) ظهور کرد، چنان‌که تفسیرهایی منسوب به ائمه(ع) و یارانشان، مانند تفسیر صاحب عسکر - امام هادی(ع) ـ و تفسیر منسوب به امام حسن عسکری(ع) نیز وجود داشت.
این شاخه از علوم اسلامی، در روند رشد خود و در گامی دیگر، پا به عرصه اجتهاد گذاشت و در نتیجه، تفسیرهایی به شیوه اجتهادی و عقلی به صحنه آمد و روایات تفسیری تا حد زیادی به کناری نهاده شدند و در حاشیه روایات فقهی قرار گرفتند؛ چرا که با روی کار آمدن شیوه اجتهادی، دیگر به روایات به دید منبع منحصر به فرد نگریسته نمی‌شد، بلکه روایت، در نهایت به‌ عنوان یکی از منابع تفسیر قلمداد می‌شد.
یکه تازی شیوه عقلی و اجتهادی همچنان و البته با اندک فراز و فرودی ادامه داشت، تا این که در سده یازدهم، اوضاع دگرگون و شیوه اجتهاد در تفسیر دچار کندی شد، بدان حد که در طول این قرن، تفسیری جامع و کامل به سبک اجتهادی تدوین نیافت، مگر تفسیر چند سوره و آیه یا تعلیقه و حاشیه‌ای بر تفاسیر گذشته.
برای نمونه می‌توان به حاشیه «حسین بن رفیع آملی» بر تفسیر «بیضاوی» و حاشیه «عبد علی بن ناصر هویزی» بر همین تفسیر و حاشیه «ابراهیم همدانی» بر تفسیر کشاف و نیز تفسیر سوره‌های فاتحه و توحید «سید فخرالدین مشهدی» و تفسیر سوره نور (نورالأنظار) و سوره یوسف (أحسن القصص) «سیدعلی‌محمد نقوی لکنهویی» و تفسیر سوره اخلاص «محمدباقر داماد» اشاره کرد. در این میان، بیشترین تفسیر به شیوه غیرروایی به قلم ملاصدرای شیرازی (صدرالمتألهین) نگارش یافت که تفسیر سوره‌های سجده، فاتحه، یس، حدید، جمعه، طارق، اعلی، زلزال و چند آیه از سوره بقره و آیه‌های نور، کرسی و جبال است. اما از آن سو، چندین تفسیر به شیوه روایی که طرز تفکر پیروز آن دوران بود، پا به عرصه وجود گذاشت.
راز این رویکرد، آن بود که در دهه نخست این سده، «محمدامین استرآبادی» (درگذشته ۱۰۳۶ هـ.ق) با فکری تازه نسبت به حدیث به میدان دانش وارد شد و با وجود آن‌که خود، در آغاز کار، در جرگه اهل اجتهاد قرار داشت، ولی رفته رفته با اجتهاد و مجتهدان، مخالفت آغاز کرد و در پی آن، اخباری‌گری نو را پایه‌گذاری ‌کرد و با نگارش کتاب «الفوایدالمدنیه» در رد بر اجتهاد و تقلید، به همراه گروهی از پیروان خود (به نام اخباری) درمقابل اهل اجتهاد قرارگرفت.
به‌دنبال پیدایش این طرز تفکر و رویارویی آن با اجتهاد، گرایش بیشتری به اخبار پیدا شد و در نتیجه، محدثان بزرگی به تدوین مجموعه‌های روایی پرداختند که در کنار جوامع روایی اول (کافی، من لایحضره الفقیه، تهذیب و استبصار)، به‌عنوان جوامع روایی دوم شناخته شدند.
«سیدمحمد جزایری»، از مشایخ علامه مجلسی، کتاب «جوامع الکلم» (شامل روایات، اصول دین، فقه، اخلاق و تفسیر) را تدوین کرد. «ملا محسن فیض کاشانی» (درگذشته ۱۰۹۱ هـ.ق)، کتاب «وافی» را تألیف کرد. فقیه کاظمی (درگذشته ۱۱۰۰هـ.ق)، کتاب «جامع الأحادیث» را نگاشت.
«شیخ حر عاملی»، «وسائل الشیعهٔ» را نوشت. علامه مجلسی، کتاب ۱۱۰ جلدی «بحارالانوار» را به رشته تحریر درآورد و بالاخره، «ملا عبدالله بحرانی»، از شاگردان وی، به تهیه کتاب «عوالم» (که به همان بزرگی بحار است) اقدام کرد. در پرتو این روی آوری به اخبار و احادیث، گرایش به تدوین تفسیر روایی نیز آهنگ تندتری به خود گرفت و تفسیرهای روایی چندی به خامه محدثان، به جهان تفسیر و روایت عرضه شد که به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود:
- تفسیر «نورالثقلین»، نوشته محدث مفسر، «عبد علی بن ناصر هویزی» (درگذشته ۱۱۱۲ هـ.ق) است. علامه طباطبایی در مقدمه‌ای که بر این تفسیر دارد، می‌نویسد: یکی از مهم‌ترین آثار در زمینه تفسیر روایی که دست تحقیق آن را ترسیم کرده است، کتاب ارزشمند «نورالثقلین» است. مؤلف در این کتاب، روایات تفسیری را که پیش از آن پراکنده بود، جمع‌آوری کرده است.
- تفسیر«الصافی»، نوشته محدث متتبع، مفسر پرتلاش، فیلسوف صاحب‌نظر و فقیه توانا، «محمد بن شاه مرتضی قمی»، معروف به ملامحسن و ملقب به فیض کاشانی (درگذشته ۱۰۹۱ هـ.ق) است.
تفسیر الصافی به سبکی آمیخته از نقل و عقل (روایت و بیان) نوشته شده است و وجه امتیاز آن بر تفسیر «البرهان» و «نورالثقلین»، این است که به تفسیر همه آیات پرداخته و علاوه بر نقل روایات، به‌نظر برخی از مفسران نیز اشاره دارد.
- تفسیر «الاصفی»، یکی دیگر از آثار تفسیری فیض کاشانی و برگزیده‌ای از تفسیر صافی است و تفسیر «المصفی» که این کتاب نیز از آثار تفسیری فیض کاشانی است و فشرده‌ای است از تفسیر اصفی.
- تفسیر «الهادی و مصباح‌النادی»، نوشته محدث بزرگ، «سیدهاشم بحرانی» (درگذشته ۱۱۰۷ یا ۱۱۰۹ هـ.ق). خود مؤلف درباره تفسیرش می‌نویسد: در این کتاب، فقط به روایت‌هایی که بزرگان و مشایخ مورد اعتماد نقل کرده‌اند، پرداخته‌ام و اگر در آیه‌ای به روایت دسترسی پیدا نشد، به تفسیر «علی بن ابراهیم قمی» اکتفا کرده‌ام.
مهرداد جلالی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید