جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

فانتزی حقیقت عام


فانتزی حقیقت عام
آکادمی با ساختاری آموزش‌محور و بروکراتیک مدافع شیوه‌ای از تفکر است که خارج از چارچوب‌های مدون نباشد.
ظهور «فلسفه‌های مضاف» در غرب آخرین مقاومت‌های شبه فلسفه‌های مدرسی تجربه گرا و جزم اندیش در برابر «ناب‌گرایی» فلسفه است.
فلسفه آکادمیک در ایران و کاستی‌های مشهود آن نخستین گواهی است بر یک جریان متاثر و البته ضعیف از تفکر حاکم بر فلسفه آکادمیک غرب – البته با تاخیری به مدت چندین دهه، فلسفه‌ای که بر «ناب» بودن خویش تاکید می‌ورزد و تشریفات آموزشی در آن با تفکر غالبِ حاکم بر آن همبسته است. سخن گفتن از ژاک لکان یا حتی فروید در دانشکده‌های فلسفه ایران بیشتر یک «مزاح» سبک سرانه به شمار می‌رود، چیزی که ریشه در تمایز جزم‌اندیشِ روان کاوی از فلسفه ناب دارد، آن تمایزی که هوسرل میان روان‌شناسی توصیفی ناب برنتانو و پدیدارشناسی استعلایی خود قائل بود. هوسرل، البته، به شهادت آدورنو آن اندازه صادق بود که به توازی دقیق این دو رشته اذعان کند.
آکادمی با ساختاری آموزش‌محور و از این رو بروکراتیک مدافع شیوه‌ای از تفکر است که خارج از چارچوب‌های مدون و مصوب نباشد. ظهور «فلسفه‌های مضاف» با عقبه پوزیتویستی‌اش در غرب آخرین مقاومت‌های شبه فلسفه‌های مدرسی تجربه‌گرا و جزم‌اندیش در برابر «ناب‌گرایی» فلسفه است، مشابه آن گوهری که تحت عنوان هایدگر در فقر نظام‌های فلسفی انتزاعی و خردگرای پس از نیچه سر بر آورد و سنت دکارتی فلسفه را نجات داد. تجربه‌گرایان، فلسفه‌های هست‌بودن، پدیدارشناسی و امثالهم با توسل به «روش» یا عزل نظر از تاریخ و در یک کلام، توسل به «امر نخستین» در سودای ظفرمندی خویش برای کسب مقام در «تساهل مدرن»، اقدام به تجدید نظر در «محتوایی» کردند که اساساً اهمیتی ندارد. آنها به خیال خویش و با غلو در جبر «زبانی» و اندیشه سر شاخ شدن با زبان دچار خطایی آگاهانه‌تر شدند که به مراتب از خطای ناخودآگاهانه زبان بزرگ‌تر بود. آدورنو به این خطا در حکم خصلت جبری تفکر فلسفی اشاره می‌کند و می‌گوید: «خصلت جبری تفکر فلسفی باید با برخورد دقیق و روشن با این اجبار و نامیدن آن به نام حقیقی‌اش باید در هم شکسته شود، بی آنکه هیچ اجبار و قید جدید‌تر و با این حال قدیمی تری به عوض آن تدارک شود». توهم هر امر بی واسطه، از جمله وجود، واقعمندی، روح و امثالهم باید در حکم این جزم‌اندیشی فلسفی کنار گذاشته شود.
امر بی واسطه توهمی بیش نیست، از این رو «امر نخستین و باواسطه هماره، در مقام مفهوم، باواسطه و از این رو غیر نخستین است». آدورنو سپس به «وجود» به منزله مثالی از امر نخستین در فلسفه‌های هست بودن می‌پردازد و با اشاره تاریخی به متافیزیک پیشاسقراطی و به خصوص پارمنیدس که قائل به یکسانی «وجود» و «تفکر» بود، می‌گوید: «آموزه حقیقتاً الئایی مطلق بودنِ وجود پیشاپیش در خود این سنت انکار شده بود». اینهمانی غائی noein (فکر کردن) و eine (بودن) از پیش «وجود حقیقی» را به مفهومی انتزاعی بدل می‌کند. آدورنو از نیچه نقلی می‌آورد: ««جهان حقیقی» از دل تضاد با جهان واقعی و بالفعل ساخته شده است: این به واقع جهان ظاهری است، به ویژه تا آنجا که صرفاً نوعی توهم اخلاقی-بصری است». نیچه در «غروب بتان» تصریح می‌کند: «از آن زمان [فلسفه الئایی] تاکنون هرگونه هستی شناسی ایدئالیستی بوده است». از این رو زبان ویژه هایدگر چیزی جز وفاداری سهوی به «خصلت جبری تفکر فلسفی» نیست؛ او صرفاً محتوای تز‌اش را تغییر می‌دهد؛ مشروعیت بنیان ایدئالیستی فلسفه او پابرجا می‌ماند.
«زبان» و کارکرد جبری‌اش در تفکر دستمایه «ذوق زدگی»‌های بسیاری در فلسفه نیمه دوم قرن بیستم شد، جریانی که با توسل به ساختار یا کارکرد معنایی زبان موجب پویایی هر چه بیشتر فلسفه شدند، اما از یاد برد «ورای» این نظام جبری نمادین، ممکن است نظمی دیگر در کار باشد. فلسفه اولی پس از انقلاب زبان از یاد برد «توسل به امر نخستین، بی‌واسطه و شهودی»، خود، به نظم نمادین تعلق دارد. این فلاسفه غافل از آنکه زبان بخشی از نظم نمادین است سعی در شناسایی جهان داشتند، آن هم به واسطه امری کلی که دیگر به واسطه خودآگاهی زبانی غسل تعمید داده شده بود. بنیان ایدئالیستی فلسفه‌های خاستگاه با این سرشت در آمیخته است که سنگ بنایی برای دستیابی به سیستم وجود دارد که «کلیت انضمامی» بر آن بنا می‌شود. حوالت همه تعیناتِ ابژه به سوژه برخلاف انتظار حصاری برای سوژه ایجاد می‌کند، زیرا این سوژه است که به نحوی دربسته، میل دارد خود را انسجام بخشد، و این انسجام جز با ادغام در جوهر نمادین ممکن نیست، جوهری که از قضا بروکراسی آکادمیک را مشروعیت می‌بخشد.
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید