جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

چیستی فلسفه فقه


چیستی فلسفه فقه
۱) فلسفه های مضاف، دانش هایی هستند که با نگاه درجه دوم و تاریخی به مبانی نظری و تحلیلی پدیده ها پرداخته و جنبه های توصیفی و توصیه های آن را مشخص می سازند اعم از این که این پدیده ها از سنخ علوم باشند؛ مانند فلسفه فیزیک، فلسفه علوم اجتماعی، فلسفه علم اخلاق و فلسفه حقوق یا این که از سنخ علم نباشند؛ مانند فلسفه ی زبان و فلسفه هنر.
نکته قابل توجه این که نباید اصطلاح فلسفه در فلسفه های مضاف را با فلسفه به معنای متافیزیک و هستی شناسی یکی دانست و ویژگی ها و احکام یکسانی برای آن ها قائل شد. فلسفه های مضاف به عنوان علوم درجه دوم به تاملات نظری و عقلانی درباره پدیده های علمی یا غیرعلمی می پردازند. بر این اساس باید خود را به اصول حاکم بر موضوع و مضاف الیه مقید سازند؛ یعنی فلسفه فقه بر خلاف فلسفه مطلق و متافیزیک که بدون پیش فرض و بی طرفانه به بیان احکام و عوارض موجود بما هو موجود اقدام می کند. باید به اصول حاکم بر گزاره های فقهی و فعالیت فقیهان پایبند باشد.
نکته قابل توجه دیگر این که فیلسوفان فقه نباید به مضاف الیه خود، تنها نگرش تاریخی داشته باشند؛ بلکه باید به گونه ای، حوادث فقهی در ادوار گذشته را بررسی کنند که در کشف معیارهای واقعی و جنبه های توصیه ای چاره ساز باشد.
۲) فلسفه فقه به عنوان یکی از فلسفه های مضاف و علوم درجه دوم، به مبانی نظری و تحلیلی درباره فقه می پردازد و مبادی تصوری و تصدیقی و روش شناختی آن را تنقیح می کند. به عبارت دیگر، فلسفه فقه یا علم شناسی فقه، دانشی است که به عنوان علم ناظر، به فقه نظر می کند و به تحقیق موضوع، محمول، مسائل، مبادی، مقدمات، غایات، راه های روش شناختی فقه و ارتباط های آن با علوم و پدیده های دیگر می پردازد. و نیز به عبارت دقیق تر، فلسفه دانشی است که به مبانی نظری فقه به معنای مجموعه گزاره هایی که موضوعش فعل انسان مکلف و محمولش احکام تکلیفی و وضعی است، می پردازد.
برخی از محققان، فقه را به معنای فعالیت جمعی فقیهان معنا کرده اند؛ اعم از این که فعالیت جمعی و جاری فقها در تمام طول تاریخ و ادوار گذشته و حال بررسی شود و یا این که تنها به فعالیت جمعی فقهای حاضر توجه گردد. هر چه دایره فقه به معنای فعالیت جمعی فقها گسترده تر گردد، دامنه فلسفه فقه نیز وسیع تر خواهد شد.
۳) تحقیقات فلسفه فقه و مسائل آن، تاثیر فراوانی در فقه و مسائل فقهی و فعالیت فقیهان می گذارد. برای نمونه حداکثری یا حداقلی دانستن فقه و یا ارائه نظریه در باب چیستی حکم در فقه الحکومه و نیز اجتماع امر و نهی موثر است؛ همچنان که فلسفه فقه، نگاه نقادانه به فقیه عطا می کند و در کشف کاستی ها و راه حل آن به او مدد می رساند. علاوه بر این که ایضاح مبادی تصوری علم فقه و اثبات مبادی تصدیقی آن را به عهده دارد.
۴) چیستی فقه را به لحاظ موضوع و محمول و گستره فقه چنین می توان تقسیم کرد:
الف) پرسش های موضوع شناسی فقه: آیا موضوع فقه، افعال انسان مکلف است یا افعال انسان محق؟ آیا مطلق افعال انسان است یا افعال برخی از انسان ها؟ آیا اشیاء نیز موضوع فقه قرار می گیرند؟ حقیقت فعل مکلف چیست؟ آیا نیت و انگیزه و پیامدهای فعل نیز موضوع احکام فقهی قرار می گیرد؟ آیا تمامی اعمال انسان اعم از افعال ظاهری و باطنی، اعمال فردی و اجتماعی در موضوع فقه جای دارند؟ موضوع بالذات و موضوع های بالعرض فقه چیست؟ آیا شرط فعل بودن، ارادی بودن آن است؟ آیا موضوع فقه در ادوار مختلف تفاوت پیدا می کند؟
ب) پرسش های محمول شناسی فقه: حکم فقهی چیست؟ آیا مفهومی اعتباری است یا واقعی؟ اقسام حکم اعم از احکام وضعی و تکلیفی، ظاهری و واقعی، اولیه و ثانویه و حکومتی و غیره آیا تابع مصالح و مفاسد واقعی اند؟ آیا احکام فقهی، تابع مصالح و مفاسد ظاهری اند؟ آیا احکام وضعی تابع احکام تکلیفی اند یا از یکدیگر استقلال دارند؟
ج) پرسش های گستره فقه: آیا فقه، غنای موضوعی و غنای حکمی دارد؟ آیا احکام حکومتی اسلام، قلمرو گسترده دارد؟ آیا فقه در جوامع توسعه یافته و صنعتی جایگاهی دارد و در پاسخ به نیازهای حقوقی جوامع پیش رفته تواناست؟ آیا فقه به همه نیازهای حقوقی و فقهی انسان پاسخ می دهد؟ آیا با پذیرش قلمرو وسیع و گسترده فقه، جایگاه و دامنه ای برای اخلاق در احکام ارزشی اسلام باقی می ماند؟ برای نمونه، آیا حرمت دروغ و تکبر، دستوری اخلاقی است یا فقهی و اصولا معیار تمایز احکام فقهی و اخلاقی چیست؟ آیا فقه تنها حکم ساز است یا برنامه ریز، طراح و معمارگر نیز هست؟ آیا فقه نظام ساز است یعنی توان تدوین نظام های مختلف فقهی مانند نظام اقتصادی، تربیتی و غیره را دارد؟
▪ معرفت شناسی و مبانی فقه:
مطالب ذیل از جمله مباحث مطرح در باب معرفت شناسی فقه است چیستی روش های شناخت فقهی مانند نصوص، تواتر، عقل، عرف، سیره عقلا، هرمنوتیک و روش های فهم متون دینی و پیش فرض های تفسیری نصوص و فرآیند فهم متن، قلمرو روش های شناخت فقهی، تمایز و تفکیک بین اقوال، افعال و تقریر پیشوایان دین در دلالت از حیث مناصب نبوت و ولایت و قضاوت و منصب بشری و عرفی بودن، نقش زمان و مکان در فقه و اجتهاد و الزامات شرعی، نقش عوامل معرفتی و غیر معرفتی در فقه، روش نظام سازی و سیستم سازی در فقه، روش تشخیص احکام ابدی و غیر ابدی و رابطه ی قوانین ثابت و متغیر با نیازهای ثابت و متغیر انسان، منشا الزامات فقهی (خدا، رسول، اولی الامر، دولت اسلامی)، نقش عرف و اوضاع و احوال اقلیمی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و روحیات اعراب صدر اسلام در صدور احکام شرعی، بررسی روش شناسی تاریخی جهت اثبات و شناخت قرآن از راه تواتر و وثاقت احادیث و روایات از راه موازین علم رجال و بررسی شرایط لازم و کافی جهت حجیت سندی اخبار، روش های اثبات حجیت قول، فعل و تقریر معصوم، نقش علوم بشری در اجتهاد، نقش عقل و اجماع در تفقه، نقش حقیقی یا خارجی خواندن گزاره های دینی در اجتهاد، نقش دانستن اوضاع و تحولات و ادوار تاریخی زمان نزول آیات و روایات در فهم متون دینی و روابط فهم متن و نهادن آن در متن و بافت )Context(، فنون و اصول علمی استنباط، روش ها و وسایل تحقیق در علوم در عرصهموضوع شناسی بویژه در اعتبار استقرا و قیاس، رابطه احکام فقهی با عقلانیت، سیال یا ثابت بودن احکام فقه، روش های ضمانت اجرایی احکام فقهی (عقلانی کردن، تلقین، بومی کردن، فشار حکومت....)
▪ پیش فرض های فقه:
فقه به لحاظ موضوع شناسی و حکم شناسی به علوم و باورهایی نیازمند است؛ برای نمونه می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
آگاهی از تاریخ و ادوار فقه و نیز مباحثی در باب فلسفه زبان (چیستی معنای معنا، انواع معنا، معانی اسم های عام و خاص، الفاظ جزیی و کلی، تفاوت معانی حقیقی و مجازی...) و مسائلی در باب فلسفه دین مانند این که آیا پیشوایان دین معصوم از خطا و انحراف و گناه اند؟ آیا گزاره های موجود در مصادر تشریع به مثابه کلام واحدند و آیات و روایات سابق و لاحق نسبت به یکدیگر جنبه اطلاق و تقیید و عام و خاص دارند؟ غایات دین و مقاصد شریعت و این که آیا غایت فقه سعادت اخروی است یا سعادت دنیوی؟ آیا تامین کننده نیازهای روحی است یا جسمی؟ مادی است یا معنوی؟ آیا تمام احکام شرعی از منصب نبوت و ولایت صادر شده است؟ آیا خاتمیت رسول به معنای دوام شریعت است؟ آیا پرسش و پاسخ ها خطاب به تمام انسان هاست؟ آیا دوام به تمام مسائل شرعیه فرعیه و فروعات فقیه سرایت می کند؟ کدام دایمی و کدام موقت است؟ چه نسبتی بین دین و فقه وجود دارد؟
▪ رابطه فلسفه فقه یا فقه با علوم دیگر:
در این باب روابط متصور است مانند نسبت فلسفه فقه با اصول فقه و فلسفه حقوق و فلسفه سیاست و فلسفه اقتصاد، نسبت فقه با اخلاق و وجوه ارتباط آن ها، رابطه فقه با علوم اسلامی مانند علم اصول، کلام، تفسیر قرآن، علم درایه، رجال، حدیث، تبیین رابطه فقه و نظام فقهی و حقوقی جهان، نسبت حقوق اسلامی با مکاتب مختلف حقوقی از جمله مکتب تاریخی، تجربی و فطری (طبیعی.)
▪ ویژگی های حقوق و فقه اسلامی:
در این باره نیز پرسش هایی مطرح است مانند: آیا احکام فقهی با حقوق فطری و طبیعی و ساختار آفرینش انسان سازگار است؟ آیا احکام و حقوق فقهی انسجام و پیوند نظام مند دارند؟ آیا سهولت و سماجت در قوانین اسلام است؟ آیا نظام حقوقی و فقهی اسلام از سایر نظام های حقوقی دنیا برتر است؟ آیا فقه اسلامی با حقوق بشر موجود سازگاری دارد؟ آیا حقوق اسلامی به حقوق فردی اصالت می دهد یا به حقوق اجتماعی و دولتی؟ مشخصات قواعی فقهی و حقوقی چیست؟
این ها نمونه هایی از پرسش های فلسفه فقه بود که با تحقیق و تتبع بیشتر کثرت پذیرند.
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید