شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


سکوت خبری چرا؟


سکوت خبری چرا؟
قیمت و سهمیه بندی بنزین، نرخ بهره، متعه و انتخابات پیش رو و ده ها موضوع ریز و درشت دیگر ظاهراً مانع از آن شده است که به فاجعه ای که در محروم ترین استان کشور یعنی سیستان وبلوچستان و بخش هایی از هرمزگان رخ داده به نحو مناسبی پرداخته شود. شاید هم تعمدی در این سکوت نسبی خبری (با توجه به عمق و گستره فاجعه) وجود دارد.
وقتی که از یک کشور و واحد ملی سخن می گوییم دقیقاً به این معناست که همه اجزا و مناطق آن کشور با هم کل واحدی را تشکیل می دهند و تفاوت های زبانی، مذهبی، نژادی و... نمی تواند توجیه کننده تبعیض و نابرابری باشد. اگرچه در همه دنیا میان مناطق مختلف کشورها تفاوت هایی وجود دارد، اما اصل اساسی کوشش بر کاهش و رفع تبعیض ها و نابرابری هاست و اینکه این نابرابری ها تا حدی کاهش یابد که قابل قبول یا حداقل قابل فهم باشد. اما وضعیت بلوچستان و جنوب غربی هرمزگان چنین نیست.
امروز برحسب معیارهای جهانی، کشورهای توسعه یافته دارای شاخص توسعه انسانی بالای ۸/۰ و کشورهای با شاخص زیر ۵/۰ معرف مناطق توسعه انسانی پایین هستند. شاید در تعداد محدودی از کشورها بتوان وضعیتی را یافت که بخش مهمی از کشور با شاخص توسعه انسانی بالا و بخش مهمی نیز با شاخص توسعه انسانی بسیار پایین باشد و ایران از جمله این کشورهاست که شاخص توسعه انسانی در مناطق جنوبی بلوچستان قطعاً کمتر از ۵/۰ و در مناطق مرکزی و تهران بیشتر از ۸/۰ است. و این در حالی است که بخش مهمی از درآمدهای مردم این کشور از نفت است.
نفتی که می بایست حداقل به طور مساوی و به صورت مشاع همه مردم از آن بهره مند باشند. هفت سال خشکسالی شدید در جنوب شرقی کشور، هنگامی که با توفان گونو (دیوانه) مواجه شد، طی اندک زمانی موجب بارش باران های زیادی شد که حتی بیش از میزان بارش یک سال منطقه است.
خشکی زمین و مشخصات خاک شناسی آن موجب بروز سیل شد. تا اینجای کار کسی را نمی توان مسوول دانست، اما هنگامی که خانه های خشتی یکی پس از دیگری در برابر سیل از میان رفتند و باقیمانده آنها نیز به دلیل خیس شدن در ادامه فروخواهد نشست و جاده های ارتباطی قطع شده و کمک های ضروری و فوری و مورد نیاز مردم تامین نشود و بیماری های متعدد (به دلیل آب و هوای منطقه) مردم را تهدید کند و... این پرسش پیش می آید که چرا مسوولان محلی درصدد عادی جلوه دادن وضع هستند و مسوولان کشوری نیز سکوتی ناخوشایند را پیش ساخته اند؟
گرچه باید دعا کرد که هیچ کس مبتلا به این بلایای طبیعی نشود، اما هنگامی که رخ داد می توان اینگونه فاجعه ها را به فرصتی برای تجلی بخشیدن به اتحاد ملی و تقویت آن تبدیل کرد، تا افراد. مناطق بلادیده با تمام وجود حس کنند که همه مردم این کشور با آنان حس همدردی دارند و در هنگام نیاز به هر طریق کمک کار آنها خواهند بود.
برعکس اگر قدر چنین فرصتی دانسته نشود، این وقایع موجب انفعال و دور شدن از اتحاد و یکپارچگی و احساس تبعیض بیشتر و از آن بدتر احساس اهمیت نداشتن می شود که آثار و عوارض بسیار ناخوشایندی را به همراه خواهد داشت.
به عنوان یک اصل کلی مسوولان کشوری لزوماً نمی بایست به اخبار و تحلیل های دست اندرکاران محلی و منطقه ای اکتفا کنند. مسوولان محلی به دلایلی احتمالاً چنان که شایسته است به انعکاس واقعیت ها نمی پردازند. اگر اراده ای برای حل مسائل مردم آن منطقه بود، امروزه با شاخص های توسعه بسیار اندک در آنجا مواجه نبودیم.انصاف را باید رعایت کرد.
چند سال پیش چادر مسجد ارک آتش گرفت. و تعدادی از هموطنان جان باختند، واکنش دست اندرکاران و هزینه هایی که آقایان به لحاظ حجم و سرعت برای آن کار کردند را مقایسه کنید با ابعاد چنین فاجعه ای انسانی که ده ها هزار کیلومتر مربع از کشور و ده ها هزار نفر از مردم را مشغول خود کرده است.
فاجعه اخیر شاید این حسن ناخوشایند، را داشت که تفاوت های سطح زندگی مردم منطقه فاجعه دیده را با دیگر مناطق کشور نشان دهد، و برخی را از خواب غفلت بیدار کند، اما آیا ممکن است از این سطح هم فراتر رود و ماهیت مدیریت و سیاست های حاکم بر منطقه را نیز به چالش بکشد؟ خدا می داند.
عباس عبدی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید