شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


درباره موج نو فیلمسازی در آلمان و جهانی شدن سینمای این کشور


درباره موج نو فیلمسازی در آلمان و جهانی شدن سینمای این کشور
درست چند ثانیه مانده به تیتراژ پایانی «زندگی دیگران» فیلم تأثیر برانگیز و برنده اسكار «فلوریان هنكل ون دونر اسمارك» فروشنده كتابی را به دست یك نفر می دهد و از اولویچ موه، كه در این فیلم نقش مأموراستاسی، «گرد ویسلر» را بازی می كند می پرسد تمایل دارد كتاب را برایش كادو پیچ كند. او می گوید: نه. كتاب برای من است.
تماشاگران سالن سینمای كلاپهام - كه با وجود گذشت سه هفته از اكران فیلم با ازدحام برای دیدن این فیلم روبروست - با دیدن این صحنه یكپارچه می خندند و سپس سكوتی مرگبار بر همه جا حاكم می شود. برای این كه بفهمید چه چیزی این واكنش را برانگیخته است باید فیلم را ببینید. اما احتمال این كه این فیلم را دیده باشید و یا در آینده ای نزدیك ببینید زیاد است. «زندگی دیگران» با وجود مصادف شدن اكران آن با هوای گرم بهاری، تكیه آن به زیرنویس ها برای جذب مخاطبان غیرآلمانی زبان و از همه مهمتر و شاید عجیب تر «آلمانی » بودن، این روزها در بریتانیا فروش بسیار خوبی دارد. در حقیقت بایدگفت كه این فیلم دو میلیون دلاری تا به امروز به بیش از ۲۴ میلیون دلار فروش جهانی در گیشه ها دست یافته است و همه اینها شوق دیدن آن را دوچندان می كند.
این اتفاق چگونه افتاده است؟ سینمای آلمان زمانی، تنها پاتوق و مأوایی برای استادان سخنران دانشگاهی و شیفتگان روشنفكرمآب رسانه بود، اما این روزها به مكانی برای ازدحام جمعیت پاپكورن به دست و مشتاقی تبدیل شده است كه سینما را مظهر فرهنگ كشور خودشان می دانند. البته این تنها آلمانی ها نیستند كه از فیلم های آلمانی استقبال می كنند.
مردم و سینمادوستان در بریتانیا، آمریكا، اسپانیا و ایتالیا مشتاق دیدن فیلم های متفاوت آلمانی هستند كه از میان آنها «زندگی دیگران»، «فروپاشی»، «خداحافظ لنین» موفق ترین ها بوده اند.
تا قبل از سال ۱۹۸۸ - كه فیلم Run Lola Run (بدو، لولا، بدو) از تام تیك ور درباره زنی كه باید ظرف ۲۰ دقیقه پول كلانی را فراهم كند جشنواره ها و سپس تماشاگران را در سرتاسر دنیا مبهوت كرد - سینمای آلمان یك جوك بود. تا قبل از این زمان اگر از سینمای آلمان حرف می زدید منظورتان به طور قطع سینماگران بزرگ دهه ۷۰ این كشور همچون ورنر هرزوگ، ویم وندرز، رینرورنر، فاس بیندر بود؛ مردم با دیدن فیلمی از فاس بیندر پاپكورن نمی خوردند.
Run Lola Run سینمای این كشور را متحول كرد. تیك ور نشان داد كه می توان یك فیلم خیلی مفهومی و یا حتی فلسفی با حفظ تمامی جنبه های تجاری آن ساخت. درست است كه Run Lola Run هیچ كس را یك شبه پولدار نكرد اما سكوی پرتابی برای تولیدات بعدی سینمای آلمان شد و مهمتر از همه این كه چشم دنیا را بر روی این حقیقت گشود كه می توان استعدادهای بسیاری را در دل این سرزمین حاصلخیز سینمایی پرورش داد و از آن نتیجه گرفت.
حال سینمای معاصر نوپا اما پرجسارت این كشور در چهار سال گذشته فیلم هایی همچون مرثیه، سقوط، Mein Fuhrer ، خداحافظ لنین، هیچ كجا در آفریقا، زندگی دیگران و The Edukators را به بازار سینمای بین المللی ارائه داده است كه خود كارنامه حرفه ای درخشانی برای صنعت فیلمسازی آلمان بوده است.
این استعدادها از كجا برخاسته اند و چرا بیشتر این فیلم ها خوب و باارزشند؟ نیك جیمز، سردبیر نشریه معروف سایت اند ساوند در پاسخ به این پرسش جهانی می گوید: «تلاش هایی انجام گرفته است تا وصلتی بین سینمای ناب و هنری و سینمای تجاری ایجاد شود و همین سینمای آلمان و به عبارتی بهتر صنعت فیلمسازی این كشور را قابل توجه و در آستانه شكوفایی قرارداده است. البته در میان فیلمسازان آلمانی هم مشخص است كه برخی كارگردانان به هالیوود توجه بیشتری دارند در حالی كه برخی دیگر گرایش های هنری بیشتری دارند. وقتی هر دو اینها را داشته باشید آن موقع است كه یك سینمای مسحوركننده و جادویی خواهید داشت.
وی افزود: «آنچه كه به سینماگران این كشور دلگرمی داده حضور در جشنواره های مختلف است. آلمان این روزها حضور پررنگ تری در جشنواره های جهانی دارد و جشنواره خودشان «برلین» نیز اهمیت بیشتری یافته است. دیتر كاسلیچ در این چهار سالی كه مدیر جشنواره برلین بوده است تلاش فراوانی كرده تا سینمای این كشور را رونق ببخشد و باید منصفانه گفت كه از مدیران سابق موفق تر عمل كرده است (در حقیقت وقتی كاسلیچ در سال ۲۰۰۲ مدیر این جشنواره شده بود تولیدات سینمای داخلی تنها ۱۲ درصد از فروش گیشه ها را تضمین می كردند در حالی كه این رقم سال گذشته به بیش از دو برابر یعنی ۲۵ درصد رسیده است).
پشتكار كاسلیچ در طول همه این سال ها به دنیا نشان داده است كه سینمای آلمان حرفی برای گفتن داردكه شنیدن آن برای همه حتی خود آلمانی ها كه تاریخ پرفراز و نشیب و تلخی را پشت سر گذاشته اند خالی از لطف نیست. نگاهی به سوژه فیلم هایی كه در چند سال گذشته در این كشور ساخته شده اند حاكی از تمایل خود آلمانی ها به رویارویی با تاریخ دردناك شان است. «خداحافظ لنین» و «زندگی دیگران» به آلمان دو پاره در جریان جنگ سرد پرداخته اند در حالی كه فیلم های «سقوط»، The Counter Feiter و Mein Fuhrer درباره نازی ها و جنایت های آنها ساخته شده اند.
Mein Fuhrer واكنش های متفاوتی را در میان تماشاگران و حتی منتقدان در پی داشته است این فیلم كه یك كمدی جالب و دیدنی درباره یك هیتلر افسرده در سال ۱۹۴۴ است به وسیله دنی لوی ساخته شده است.
او كه یك فیلمساز سوئیسی است پیشتر با فیلم هایی همچون «زرافه» و Go for Zucrer به تب فیلم های ضدنازی دامن زده است اما عمده گله ای كه از تازه ترین فیلم او و دست كم از سوی تماشاگران آلمانی شده بود این است كه Mein Fuhrer خیلی هم خنده دار نبوده و حتی می توانست كمدی تر از این ساخته شود.
آیا همین نكته دلالت بر اعتماد به نفس تازه ای در میان تماشاگران آلمانی دارد؟ نیك جیمز می گوید: «به طور مطمئن این نسل دیگر با تبعات پس از جنگ جهانی دوم دست و پنجه نرم نمی كند. آنها آوار جنگ را از روی شانه های خود زدوده اند و حال به تاریخ نگاه می كنند، بویژه به شرق و این كه این چه معنایی می توانست برای آنها داشته باشد. همین كه آلمان می تواند با فكر ساختن یك كمدی درباره هیتلر كنار بیاید نشان می دهد كه این كشور گذشته خود را پشت سر گذاشته و آینده درخشانی را در پیش رو می بیند.»
البته سینمای این كشور تنها با نازی ها و جاسوس ها و مأموران اطلاعات استاسی
سر و كار نداشته. داستان های عاطفی، تقابل سنت ها و فرهنگ ها در آلمان مدرن دیگر سوژه های مردم پسند در چند سال گذشته دراین كشور بوده اند و فیلمی به نام «Head - on» كه جایزه خرس طلا جشنواره برلین را از آن خود كرد انعكاس بخش این مسائل است.
بنابراین، كشور آلمان فیلمسازان مستعد و قابلی دارد. یك گروه از فیلمسازان كه نام «گروه برلین » یا «مكتب آرامش و خونسردی» برآنها گذاشته شده است در پایتخت این كشور گرد هم آمده اند و سركرده آنها فیلمسازی به نام «كریستیان پتزولد» است. این گروه به جنبه های زیبایی شناسی و هنر در فیلم اهمیت می دهد و نگاهی به راه یافتگان جشنواره فیلم برلین امسال این دغدغه مشترك را نزد همه فیلمسازان این كشور نشان می دهد: فیلم «یلا» از پتزولد و «the counterferter» از استفان روزو ویتسكی این گونه اند.
بیشتر این فیلمسازان با استعداد، فیلم های درخشان و جشنواره ای خود را با بودجه های بسیار ناچیزی می سازند و از همین روست كه نبود ستاره های بازیگری چیز عجیب و دور از ذهنی در فیلم های آلمانی نیست.
به عنوان مثال گفته شده است كه گروه بازیگران فیلم «زندگی دیگران» به خاطر فیلمنامه درخشان این فیلم حاضر به كم كردن دستمزدهایشان شده بودند چون بازی در این فیلم برای بسیاری از آنان یك افتخار و تحقق آرزویی دیرینه در عرصه بازیگری بوده است.
حاصل این از خود گذشتگی گروهی ساخت فیلمی تكان دهنده به وسیله فلوریان هنكل ون دونراسمارك بود كه توانست كار را با بودجه ناچیز كمتر از ۲ میلیون دلار ساخته و از پیش ببرد. اندرو داوسون، كارشناس فیلم های خارجی نشریه «توتال فیلم » دراین باره می گوید: «دراین اصل شكی نیست كه باید فیلم تان نام یك ستاره را بر دوش بكشد تا بتوانید آن را در دنیا بازاریابی كنید. اگر به سینمای فرانسه نگاه كنید می بینید كه بیشتر تولیدات داخلی این كشور را به واسطه حضور نام ستارگانی همچون ژرارد دپاردیو در دنیا می شناسند.» وی افزود:«اما اگر به فیلمی مثل «زندگی دیگران» توجه كنید می بینید بیشتر بازیگران این فیلم تنها در كشور خودشان شناخته شده هستند.
در فیلم «سقوط » بازیگری مثل برونو گانز تا حدی شناخته شده است اما باز هم به پای ژرارد دپاردیو نمی رسد. بنابراین چیزی كه این فیلم ها را جهانی كرده نه ستاره های شان بلكه داستان هایشان است. كارگردانان و تهیه كنندگان و فیلمنامه نویس ها به دنبال داستان های خوب هستند و سپس بازیگرانی را برای آنها پیدا می كنند و این درست برخلاف فرایند كار در هالیوود است. بازیگران آلمانی از فیلم هایشان پول خوبی دریافت نمی كنند اما فیلم های خوبی می سازند.»
البته این از خودگذشتگی حرفه ای برای این گونه بازیگران وطنی كه حاضر می شوند با دستمزدهای پائین در فیلم های داخلی كشورشان ظاهر شوند در آن سوی مرزها چندان بی اجر و مزد نیست. كسب شهرت در اروپا و آمریكا و راه یافتن نامشان در محافل مختلف سینمایی و جشنواره های بین المللی امتیازی است كه نصیب ستاره های بومی می شود. جولیا جنتسچ پس از بازی در فیلم آلمانی «the Edukators» نقش تازه ای را در فیلم «من به پادشاه انگلستان خدمت كردم» به دست آورده است و یك بازیگر آلمانی دیگر به نام «مارتینا گدك » در فیلم «چوپان خوب » رابرت دنیرو حضور داشته است.
دایان كروگر بزودی در فیلم «خداحافظ بافانا» ظاهر خواهد شد و سینمای جهان به یاد ندارد كه بازیگران آلمانی این چنین پرتقاضا و موردنیاز باشند.كریس آوتی، مدیر تولید فیلم هایی نظیر «تصادف» ، «چیزهای جوان درخشان» و «تابستان عاشقانه من» معتقد است كه این نیاز را «استعداد» توجیه می كند. اودر مصاحبه ای با نشریه هالیوود ریپورتر خاطرنشان ساخت كه بازیگران آلمانی بازی خوب و انگلیسی روانی دارند و آنها به هیچ وجه قابل مقایسه باهمتایان فرانسوی یا ایتالیایی خود نیستند. آنها خیلی از آنها جلوترند.»
ظهور استعداد های بازیگری آلمان به جز رونق بخشیدن به صنعت فیلمسازی داخلی این كشور می تواند نقش مهمی را در جذب بودجه برای پخش و توزیع یك فیلم دراروپا داشته باشد. آلمان این روزها یك بازار بزرگ فیلم است و داشتن یك بازیگر آلمانی برگ برنده فیلمسازان آلمانی برای متقاعدكردن سرمایه گذاران و تهیه كنندگان اروپایی است.
از سویی دیگر رشد تولیدات سینمایی این كشور به معنای برخوردار بودن آلمان از كارگردانان و درعین حال گلچینی از بهترین عوامل فنی فیلمسازی همچون تدوینگران، فیلمبرداران و ... است كه می توانند با استانداردهای جهانی فیلمسازی رقابت كنند. داوسون می گوید: «هزینه فیلمبرداری كمتر از كشورهای دیگر است و این به خاطر این است كه همه عوامل فیلمسازی چه آنهایی كه سرصحنه هستند و چه آنهایی كه در بخش های خلاقه كار می كنند تجربه های بیشتری كسب كرده اند. امروزه آلمان نیروهای انسانی بیشتری دارد كه می توانندكارهای لازم برای ساختن یك فیلم را انجام دهند. صنعت فیلمسازی این كشور به مرحله خودكفایی و موفقیت درعرصه های جهانی رسیده است.»
فیلم «زندگی دیگران» فاقد جلوه های تصویری است و در آن از بازیگرانی كه تماشاگران بریتانیایی یا آمریكایی آنها را بشناسند خبری نیست. مدت زمان فیلم طولانی است و دیالوگ ها به زبان آلمانی . زندگی دیگران به خاطر ارائه تصویری تیره و تار از دنیای آلمان شرقی در اواسط دهه ۸۰ از تماشاگران خود دلجویی نمی كند و در آنجا كه انتظار دارید تمام نمی شود.
خلاصه بگوییم، این فیلم تمام قواعد را می شكند. اما تازه ترین ساخته هنكل ون دونراسمارك، همچون شمار رو به رشدی از تولیدات سینمای آلمان در آن سوی مرزهای این كشور با موفقیت و استقبال مواجه شده است، چرا؟ چون آلمان در اوایل قرن بیست و یكم سرشار از ایده های خوب فیلمسازی وداستان های درخشان است. چون آلمان آن رخوت مرگبار را كه برصنعت فیلمسازی اش سایه افكنده بود زدوده است. چون موج نو سینمای جسورانه آنها بازیگران را به ستاره ها و پلات ها را به كلیشه ها ترجیح می دهد و این رمز جهانی شدن سینمای هركشوری است.
مترجم: شیلا ساسانی نیا
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید