جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


پاریس ، تیتر اصلی


پاریس ، تیتر اصلی
"روزنامه نگاران ایرانی در سال گذشته برای بازدید از جراید و مراكز خبری كشورهای لبنان، انگلستان، فرانسه ، آلمان و ژاپن به صورت گروه های در حدود ده نفره به این كشورها سفر كردند . شصت و پنجمین شماره فصلنامه رسانه با چاپ مطالب مرتبط با این سفرها ، ویژه نامه ی سفرهای مطبوعاتی را منتشر كرد.
این یاداشت ، گزارشی است از سفر به فرانسه و دیدار از مراكز خبری و مطبوعاتی این كشور. لازم به ذكر است كه متن این گزارش بدون گالری عكس ، در شماره یاد شده رسانه چاپ شده است ."
طیاره به‌سمت بال چپش كج شد . نشانه نشستن بود . از پنجره بیرون را نگاه كردم . كره‌ای بودن زمین را در این حالت به‌خوبی می توان دید. رودخانه ای آرام درست مثل كمانی با شعاع زیاد ، خشكی سر سبز شهر را به دو نیم كرده بود. طیاره به زمین تكیه داد. به سرعت از فرودگاه به ترمینال رفتیم. ترمینالی شلوغ و كمی بی نظم مثل ترمینال های جنوب یا شرق تهران. همه اعضای گروه احساس خوبی داشتیم . بیگانه ای در یك شهری اروپایی نبودیم . پاریس شهر غریبی برای گردشگران نیست.
تیر ماه ۸۴ زمانی كه تازیانه تابش خورشید این كره خاكی را دمادم می نواخت ، من به اتفاق جمعی از روزنامه نگاران عازم پاریس شدیم . هوای شرجی پاریس گرمای آفتاب را در خود بلعیده و بازدم تنفس اش بر میزان گرما فزونی بخشیده بود.
گردشگران از فرط گرما و بی طاقتی بدنها، از حوضچه های كوچك وبزرگ شهر به راحتی نمی گذشتند ، تن را برای لحظه ای به آب می سپردند و سپس به گردششان ادامه می‌دادند. شدت گرما در این شهر تا حدی بود كه برای نخستین بار ایستگاههای متروی پاریس نیز از آن بی نصیب نبودند . همچنان كه تاول‌ ِكف پای شماری از همسفرانم نیز یكی از خاطره های به یاد ماندنی این گرمای شرجی برای آنان خواهد بود. به هر حال تقدیرمان چنان بود كه در این گرما به شهر رویایی پاریس برویم .
ده روز در پاریس ماندیم وحاصل این سفر بازدید از شماری مراكز خبری و مطبوعاتی بود. این نوشتار را كه حاوی توصیفها ، برداشتها و تاملاتم در این سفر كوتاه مدت است، در پنج بخش می آورم.
نخستین بخش به توصیف پاریس می‌پردازد. نمی‌شود به پاریس سفر كرد و از آن ننوشت؛ ضمن آن‌كه تمامی فعالیت‌های مشاهده شده در محیط این شهر به فعلیت می رسد . بنابراین توجه به زمینه ، بافت و شرایط (context) هر موضوعی می‌تواند در درك آن موضوع راهگشا باشد . بخش دوم نوشتار درباره خبرگزاری فرانسه (AFP) است. سپس مطلب كوتاهی پیرامون رادیو و تلویزیون فرانسه خواهم آورد. بخش بعدی توصیفی از مطبوعات و سیستم توزیع نشریات در فرانسه است . بخش پایانی این نوشتار شرح كوتاهی از فعالیتهای یكی از مراكز آموزش روزنامه‌نگاری در این كشور است.
▪ بخش اول:
ـ پاریس؛
از مدتها پیش ، كم وبیش با فرهنگ فرانسه آشنایی داشتم . با این فرهنگ از میان متون كتابهای تاریخی ، داستانی، جامعه شناختی و همچنین فیلمهای سینمایی و مستند فرانسوی آشنا شده بودم. شماری از دوستانم نیز به دلیل تحصیل زبان فرانسوی و یا حضور ممتد در آن كشور ، نكاتی گفته بودند . به این دلیل تا حدودی به فرهنگ و تاریخ فرانسه علاقه داشتم. شاید یكی از دلایل علاقه ام به فرهنگ فرانسه ، وجود تضاد و تا حدودی تناقض در درون این فرهنگ و زندگی مردمانش باشد.
انسان دوستی ، نژادپرستی و فخر فروشی با خاستگاه اشرافی و آنارشیسم همراه با میل به رسیدن به زندگی طبیعی ، سه مؤلفه‌ای است كه همزمان با یكدیگر در این فرهنگ زیست می كند . بنابراین به‌نظر می‌رسد سه تیپ ایده آل در فرانسه وجود دارد الف : شخصیت نژادپرست و متكبر در مقابل انسانهای جهان سوم ( ودر مقابل امریكاییها فروتن) . ب: شخصیتهای آرام و روشن ضمیر با رویكردی انسانی به جهان و نگاهی دردمندانه به انسان‌ها ، فارغ از هویتهای قومی و ملی . ج:شخصیت مخالف با نظم جاری؛ نظمی كه تشدید كنندهٔ هنجارهای رسمی است .به نظر می‌رسد یكی از تفاوت های فرهنگ این كشور با مردم كشورهایی همچون آلمان و انگلیس در همین نكته سوم باشد . در فرانسه نوعی غلبهٔ خواست مردم و توده بر نظم و ساختار حكومتی و هنجارهای رسمی ملاحظه می شود. اگر نظمی وجود دارد نه از بالا به پایین بلكه بیشتر نظمی از نوع گروه نخستین است . شاید یكی از دلایل فراوانی تظاهرات و عدم تحمل فرمانها و بخشنامه‌های دولتی از سوی مردمان فرانسه را در این نكته باید جست‌وجو كرد .۱ درست برخلاف انگلیس و به‌خصوص آلمان كه آدمها همه چیزشان ـ حتی دستمال همراهشان معلوم و مشخص است كه در كدام جیبشان قرار دارد ـ به صورت نوعی نظم ساعتی و البته تك ساحتی! خشك و بی‌روح و از قبل مقدر شده است. انگاری به هنگام تولد انسانهای این جوامع، دستورات به آنها تزریق شده و آدمها نیز حتی نمی‌توانند درباره‌ چیزی به جز فرهنگ جاری فكر كنند، چه رسد به این‌كه متفاوت از این فرهنگ اقدام كنند.
پاریس شهر كافه‌ها، شهر عشاق پیر وجوان ، شهر تاریخ و شهر دین تاریخی است. دین در این شهر جنبه تاریخی پیدا كرده كه نماد آن كلیسا و گورستان است. البته برای توصیف تفاوتهای پاریس و تنوعش از پنیرها، نانها، و شرابهایشان نیز سخنها گفته‌اند. چینش نانهای فرانسوی در مغازه های فروش نان ، بسیار متنوع و زیباست . تنوع و حجم بسیار زیاد مصرف نان در فرانسه حاكی از مقدار علاقه فرانسویها به خوردن است. علاقه ای كه در تعطیلی آخر هفته به صورت غیر قابل وصفی خود را نشان می دهد!
اما پاریس فعلی كه می‌توان آن را «پاریس سكولار» نیز نامید، بیش از هرچیز با معماری‌اش شناخته می‌شود. معماری ای كه به جای مانده از اواخر قرون وسطی است. به همین دلیل كلیساها یكی از پرتعدادترین اماكن این معماری اعجاب برانگیز است. كلیساها كماكان كاركرد خودشان را به عنوان مكان دعا كردن مؤمنان حفظ كرده‌اند؛ اما به یقین نه به وسعت گذشتهٔ به یادماندنی فرانسه. مردمان با گرایش دینی در فرانسه‌ ، در اقلیتی اعجاب آور هستند. انگاری اعجاب معماری پاریس با تعداد قلیل و نوع سلوك مؤمنان باقی مانده از گذشته فرانسه در هم تنیده شده است. البته فراموش نكنیم كه مهاجران آفریقایی و آسیایی مقیم فرانسه بر شمار مومنان افزوده اند اما در میان مردمان بومی این كشور اروپایی، روند گریز از ایمان پس از قرون وسطی و به‌خصوص انقلاب فرانسه همچنان ادامه دارد . تظاهرات و جنبشهای اجتماعی در سده اخیر نیز باز گو كننده تمایل و خواست اقشار روشنفكری و كارگری در حوزه كسب آزادیهای بیشتر ، لغو محدودیتهای بر گرفته از هنجار‌های گذشته ، كاهش فاصله طبقاتی و تجاوز نكردن به حقوق انسانها در تمامی كشورها‌ست . در این مجموعه خواستهای برگرفته از دین ، معنویت و ایمان مشاهده نمی شود. فقط اخلاق باز سازی شده از گذشته در بخشی از این خواستها قابل مشاهده است.
گردشگران با ملاحظه عظمت معماری این بناها فقط لذت بصری می‌برند؛ توگویی در روزگاران پیشین و در آن كلیساها هیچ اتفاقی روی نداده است. پسركان و دختركان فرانسوی و گردشگران جوان، میانسال و پیر، نشسته بر روی پلكان این كلیساها، به چیزی كه فكر نمی‌كنند تاریخ كلیسا و مذهب در فرانسه است. تاریخی كه فرانسه و مردمش را بدین‌گونه سكولار و غیردینی باز تعریف كرده است. كلیسای «معرف » در منطقه مومخ مصداق این مدعاست. فرانسه قدیم و فرانسه جدید تفاوتهای بسیاری با یكدیگر دارد ولی دارای دو نكته مشترك است . آن دو نكته عبارت است از: هنر و عشق. به واقع هنر در پاریس حرف اول را می‌زند و عشق در این شهر حیات نخستین را یادآور می‌شود.
نكته مشترك دیگری نیز در پاریس دیده می شود و آن نبود احساس اضطراب میان گردشگران است. هیچ گردشگری در پاریس احساس اضطراب نمی‌كند. چرا كه همه امكانات و اسباب برای گردشگری آماده است ، فرانسویان نیز آموخته اند برای كسب درآمد بیشتر به گردشگران احترام بگذارند. فرانسویان به ظاهر مقتصد هستند. بی‌جهت خرج نمی‌كنند. همه‌شان از گرانی گله می‌كنند و مثل بازار‌یهای ما همیشه می‌گویند. « وضع خیلی بد است و بازار راكد است» ! این نوع نگاه اقتصادی فرانسویها را می توان در توزیع و مصرف نشریات مشاهده كرد. دكه های روزنامه فروشی نسبت به هر یك از مناطق شهری دارای اندازه خاصی است ولی طراحی آن به گونه ای است كه تقریبا تمامی نشریات به‌خوبی به نمایش گذاشته می شود. مردم فرانسه بیشتر صفحه اول روزنامه را می خوانند و كمتر دیدم كه فردی روزنامه بخرد. در فرانسه كمتر می‌توان فردی را یافت كه در اتوبوس و یا مترو در حال روزنامه خواندن باشد.
فرانسویان اصولاً كمتر روزنامه می‌خرند ولی به‌گونه ای جالب بسیار بیشتر از مقدار تیراژ روزنامه ، آن را می‌خوانند. به عبارت دیگر تعداد خوانندگان روزنامه بسیار بالاتر از تیراژ روزنامه‌هاست.
پاریس همانند آدمهایش نه زیاد تمیز است كه همه‌چیز‌ش برق بزند و به اصطلاح ”آك بند“ باشد و نه چندان كثیف كه آدم رغبت نگاه كردن به آن را نداشته باشد. صندلیهای اتوبوس و مترو و وسائط نقلیه عمومی مصداقی از این واقعیت است .
بعضی از فرانسویان به هنگام عبور از عرض خیابان (بیشتر در مناطق بالای شهر و به ندرت در مناطق جنوبی شهر) از روی خطوط عابر پیاده می‌گذرند. ولی شماری هم مثل ما ایرانیها كار خودشان را می‌كنند! هرچه به مناطق خوب پاریس می‌رویم رعایت هنجارهای شهری بیشتر دیده می‌شود. مشاهده ماشینهایی كه خطوط كج و معوج و نقاشیهای عجیب و غریب بر روی آن كشیده شده و ظاهری بسیار زشت پیدا كرده است، از پدیده های مرسوم و عادی خیابانهای پایین‌شهر پاریس است. در خیابانهای شهر، ماشینها برعكس موتورها آهسته حركت می‌كنند ولی امان از موتورهای سنگین، با شتاب بسیار بالای‌شان .
حضور ایرانی‌ها در پاریس جلوهٔ آشكاری دارد. در فروشگاهها اگر دقت كنی هرازگاه واژه‌های فارسی را به هنگام گفت‌وگوی چند نفری كه در میان جمعیت از كنارت می‌گذرند می‌شنوی. شمار بالای ایرانیان در فرانسه با توجه به شرایط دشوار اقتصادی این كشور شاید به این دلیل باشد كه ایرانیها در پاریس احساس غریبی نمی‌كنند. حضور دیگر مهاجران افریقایی و آسیایی از جمله عوامل تمایل ماندن ایرانیها در فرانسه است . البته از یاد نبریم كه حضور ایرانی در یك شهر یعنی نبود هنجارهای خشك و وجود بی‌نظمیهای دوست داشتنی! به نظر می‌رسد اگر گردشگران را از پاریس جدا كنیم، به شهر بی جانی تبدیل می‌شود. بنابراین پاریس را باید از دیگر شهرهای فرانسه جدا كنیم چرا كه گردشگر در این شهر از اجزای اساسی شهر است و فرهنگ جاری در مركز فرانسه با این پدیده پیوندی قدیمی و عمیق دارد. پاریس و گردشگر دو پدیدار جدایی ناپذیرند كه شریان حیاتی و مشترك این دو عنصر یك موجود آهنین زیرزمینی است؛ متروی پاریس كه به جامانده از جنگ جهانی دوم است اكنون نیز بدون خستگی گردشگران را به نقاط مختلف شهر هدایت می‌كند.
این وسیله عمومی به دلیل ارزانی و سیستم اطلاع‌رسانی بسیار ساده و روان خود و البته گرانی تاكسیها ، تعداد بسیاری از گردشگران را به واگنهای خود فرا می‌خواند. با توجه به گرمای بیش از حد چند روز اخیر و رسوخ آن به زیرزمین شهر و همچنین نداشتن سیستم خنك كننده در بیشتر قطارهای زیرزمینی،‌ مشكلات بسیاری برای مسافران پاریس به‌وجود آمد.
در طول سفرمان در این یك هفته، بعضی وقتها از ایستگاه ”باستیل“ گذر ‌می كردیم. همیشه این مكان كه یادآور حركت آغازین انقلاب فرانسه است، برایم جنبه افسانه ای داشت. ناخودآگاه دوست داشتم هر روز از این ایستگاه عبور كنم و برای این‌كه حافظه تاریخی و پنداشته‌هایم با تماشای نمادهای جدید و رفت‌وآمد گردشگران تغییر نكند؛ تمایل نداشتم بیشتر از چند لحظه در این ایستگاه توقف كنم. می‌خواستم برای یكبار هم شده بدون واقعیت تاریخی تغییر یافته و امروزین و فقط براساس پنداشته‌ها و آرزوها، خاطرهٔ یك مكان تاریخی را در ذهنم حفظ كنم.▪ بخش دوم:
ـ خبرگزاری فرانسه (AFP-Agence Frence Press)
خبرگزاری «فرانس پرس» نخستین خبرگزاری جهان است . این آژانس سالهاست كه در ساختمانی تقریباً قدیمی واقع در یكی از محله های متوسط پاریس، با امكانات بسیار مناسب مخابراتی در حال فعالیت خبری است . آغاز فعالیت این خبرگزاری به دهه ۳۰ قرن نوزدهم باز می گردد.در سال ۱۸۳۵ خبرگزاری« هاواس» (HAVAS) ۲ در فرانسه شروع به فعالیت كرد . در جنگ جهانی دوم و هنگامی كه فعالیت خبری این آژانس متوقف شد(۳۰ سپتامبر ۱۹۴۴) خبرگزاری فرانس پرس بخشی از كارمندان خبرگزاری هاواس را جذب كرده و دفاتر خارجی این خبرگزاری را دوباره فعال كرد . این خبرگزاری آمیزه‌ای از سه خبرگزاری در دوران جنگ جهانی دوم است: الف : خبرگزاری مستقل فرانسه مستقر در لندن ب : خبرگزاری فرانسوی ـ آفریقایی مستقر در الجزیره ج : خبرگزاری اطلاعات و اسناد و مدارك در چارچوب حزب مقاومت و پایداری( گروه مقاومت). تا قبل از ۱۹۷۵ خبرگزاری فرانسه هنوز موقعیت قانونی نداشت . در ۱۵ ژانویه سال ۱۹۷۵ پارلمان فرانسه قانونی را به تصویب رساند كه بر اساس آن ، به یك شورای اداری كه شامل خبرگزاری فرانسه ( با اكثریت آرا) رادیو و تلویزیون و مصرف كنندگان خدمات عمومی و كاركنان خبرگزاری می شد حق قانونی داده شد. مدیریت AFP برعهدهٔ رئیس ادارهٔ اجرایی و یك شورای متشكل از ۱۵ عضو است. این ۱۵ عضو عبارتند از هشت نماینده از فرانس‌پرس، دو نماینده از سوی كاركنانAFP، دو نماینده سرویسهای دولتی رادیو و تلویزیون و سه نماینده از سرویسهای دولتی كه حق اشتراك خبرگزاری فرانسه را دارا هستند. از این سه نفر اخیر یك نفر توسط نخست‌وزیر، یك نفر توسط وزیر امورمالی و یك نفر توسط وزیر امورخارجهٔ فرانسه انتخاب و معرفی می‌شوند.
شورا، رئیس اجرایی را برای مدت سه سال انتخاب می‌كند كه این مدت تجدیدپذیر است. AFP یك شورای عالی نیز دارد كه كاملاً مستقل و بی‌طرف اداره می‌شود و وظیفهٔ آن نظارت بر انطباق عملكرد این خبرگزاری با قوانین است. مهمترین و اولین مشتری AFPدولت فرانسه است كه تولیدات خبری این خبرگزاری را برای سرویسهای مختلف خود خریداری می‌كند. این خبرگزاری روزانه حدود ۴۰۰ تا ۶۰۰ هزار كلمه خبر متنی، ۷۰۰ عكس خبری و ۵۰ گرافیك و طرح تصویری تولید می‌كند.
سال مالی AFPاز دسامبر آغاز می‌شود و تا دسامبر سال آینده ادامه دارد. در سال مالی ۲۰۰۱ـ۲۰۰۰ درآمد این خبرگزاری از فروش تولیدات خبری‌اش ۳۱۰ میلیون دلار و در سال ۲۰۰۲ـ۲۰۰۱ حدود ۳۲۵ میلیون دلار بوده است.
این آژانس به صورت شركت خصوصی اداره می شود و از طریق دریافت حق اشتراك از مشتریان خود از جمله موسسات دولتی فرانسوی ، روزنامه ها و رادیو تلویزیون های جهان به فعالیتش ادامه می دهد. گرفتن حق اشتراك از موسسات دولتی فرانسه و دریافت كمك از دولت باعث شده كه این خبرگزاری به عنوان صدای جمهوری فرانسه معرفی شود، چرا كه بنابر بعضی از منابع آماری، بخش بزرگی از بودجه این خبرگزاری از طریق دولت تامین می شود.
تعداد پرسنل این خبرگزاری سه‌هزار نفر است . ۱۵۰۰ نفر از این پرسنل غیر فرانسوی هستند. AFP در ۱۵۰ كشور جهان دفتر دارد و خبرهای خود را علاوه بر زبان فرانسه به زبانهای انگلیسی ، آلمانی ، روسی ، پرتغالی، عربی و اسپانیایی نیز مخابره می كند . از مجموع سه هزار پرسنل خبرگزاری، دو هزار نفر خبرنگار و عكاس هستند. بخشی از اخبار تولیدی این آژانس در سایت خبرگزاری مشاهده می شود. متن ، عكس ، گرافیك و ویدئو چهار بخش فعالیتهای این آژانس را تشكیل می دهد . در منطقه افریقا و تا حدودی خاورمیانه این خبرگزاری مخاطبان بیشتری دارد . عكسهای AFP از نظر حرفه ای وكیفیت از جمله عكس های خبری مطرح در رسانه هاست.
در این خبرگزاری یكی از شعبه های اصلی سندیكای روزنامه نگاران وجود دارد كه بسیار هم قدرتمند است چرا كه تعداد بسیاری از خبرنگاران و عكاسان این آژانس عضو این سندیكا هستند. درحال حاضر به غیر از این آژانس خبری ، شماری از آژانسهای خبری متنوع دیگر‌ (تخصصی و عمومی ) نیز در فرانسه فعال هستند كه برای نمونه می توان از خبرگزاریهای مرتبط با رشته گرافیك و طراحی ، آژانسهای خبری اقتصادی و امور مالی ، خبرگزاریهای فعال در عرصه‌های اجتماعی ، علوم و فرهنگ و خبرگزاریهایی با عناوین متفرقه نام برد؛ مجموعه ای از رویدادهای محصولات فنی ، تولیدات كارخانجات و اخبار برنامه تلویزیون در این خبرگزاریها منعكس می‌شود . همچنین در فرانسه تعدادی خبرگزاری وجود دارد كه در زیر مجموعه اخبار (NEWS ) فعالیت می‌كنند . این نوع از خبرگزاریها اخبار مربوط به برنامه های تلویزیونی ، سینما و تئاتر و همچنین هر آن چیزی را كه به عنوان خبر می‌توان از آن یاد كرد، به مخاطب انتقال می‌دهد.
با وجود چنین خبرگزاریهایی در فرانسه، دو نكته كاملاً روشن و بارز است. نكته نخست این‌كه AFP تنها خبرگزاری مطرح و گسترده فرانسه است. كاركرد ، نقش و تأثیر این خبرگزاری در فرانسه و جهان به دلیل نوع فعالیت و كنش حرفه‌ای آن همیشه قابل تامل و توجه بوده است. نكته دوم این‌كه خبرگزاریهای دیگر هیچگاه در حد رقابت با این خبرگزاری نبوده‌اند. آژانسهای خبری فعال در فرانسه در یك چارچوب مشخص موضوعی و با تعریف روشنی از گستره فعالیت‌، پاسخگوی بخشی از نیازهای مخاطبانی هستند كه خبرگزاریAFP به دلایل متعدد نمی‌تواند به آن نیازها به صورت جامع و فراگیر پاسخ دهد. بنابراین خبرگزاری فرانسه به عنوان خبرگزاری مطرح در فرانسه مورد قبول دولت، روزنامه‌نگاران، فعالان سیاست و مردم بوده و هست.
▪ بخش سوم:
ـ رادیو و تلویزیون ؛
در این سفر یك هفته‌ای از دو شبكه تلویزیونی نیز دیدار كردیم. شبكه LC۱و شبكه ۲ فرانسه. هر دو شبكه یادشده دولتی هستند. هویت این شبكه ها بیشتر با بخش خبر بازشناسی می‌شود. برخلافLC۱ كه دارای امكانات متوسطی است، شبكه دو تلویزیون فرانسه از امكانات بسیار مدرنی بهره می برد. ساختمان این شبكه در یكی از محله‌های خوب پاریس و در كنار رود سن واقع شده است. ریاست شبكه از سوی كمیته‌های منتخب از رؤسای بخشهای مختلف شبكه انتخاب می‌شود. این شبكه تلویزیونی با آن‌كه دولتی است، ولی رئیس شبكه از سوی دولت تعیین نمی‌شود. به عبارت دیگر در روند كار حرفه‌ای، دولت دخالتی نمی‌كند. یكی از نكات جالب در این سفر، شنیدن واژه های تكراری از سوی مسئولان مراكز خبری وابسته به دولت بود كه صراحتاً اعلام می‌كردند دولت در نحوه انتخاب و تنظیم خبر و گزارشهای خبری به هیچ‌وجه دخالت نمی‌كند.
البته در فرانسه نوع حضور دولت فرانسه در مراكز خبری برخلاف كشورهای جهان سوم است. محدوده‌ای برای فعالیتهای خود تعریف می‌كنند و برای مؤسسات خبری نیز گستره‌ای را قائل می‌شوند. رعایت محدوده‌های تعیین شده از سوی هر كدام از بخشها ]دولت ـ مراكز خبری و مطبوعاتی[ یك اصل پذیرفته شده است.
از سال ۱۹۶۴ تا ۱۹۷۴ شبكه رادیو و تلویزیونی فرانسه توسط مدیریت بخش رادیو و تلویزیون فرانسه اداره می‌شد كه این اداره خود تحت نظارت و سرپرستی وزارت اطلاعات فرانسه قرار داشت. سپس جای خود را به هفت شركت دولتی داد و در سال ۱۹۸۲ وظایف آنان به یك كمیته ۹نفره سپرده شد. در سال ۱۹۸۶ پس از به قدرت رسیدن جناح راست، وظایف این كمیته به كمیسیون ۱۳ نفره ملی ارتباطات آزاد سپرده شد. به دنبال آن یك سلسله انتصابات جدید در شبكه رادیو و تلویزیونی فرانسه صورت گرفت كه این امر از طرف احزاب مخالف مورد انتقاد قرار گرفت. احزاب مخالف این امر را حربه‌ای به منظور ادامه توسعه نفوذ دولت بر رادیو و تلویزیون می‌دانستند. تا سال ۱۹۸۶، ۵۸ فرستنده رادیویی و ۲۵ فرستنده تلویزیونی در فرانسه وجود داشته است.
شبكه ۲ فرانسه دارای ۱۹۰۰ شاغل است. از این تعداد حدود ۳۰۰ نفر خبرنگار هستند. این كانال تلویزیونی از ساعت ۳۰/۸ صبح به‌طور متناوب خبر دارد. اصلی‌ترین و مهمترین بخش خبری این شبكه اخبار ساعت ۸ شب است كه حدود ۶ میلیون تماشاگر دارد. آخرین بخش خبری این شبكه در ساعت ۱۱ و ۱۲ شب پخش می‌شود. در ساعات دیگر این شبكه، برنامه‌های متنوع وگوناگونی پخش می‌شود. باید دانست كه شبكه‌های ۴،۳،۲و ۵ فرانسه عمومی است. شبكه ۲ به لحاظ خبری دارای اهمیت است، شبكه ۳ در هر منطقه از فرانسه دارای برنامه خاصی است. شبكه ۵ یك شبكه آموزشی است‌ ـ به دلیل نوآوریهای این شبكه میزان مخاطبان جوان شبكه افزایش یافته است‌ـ شبكه ۴ فرانسه شبكه‌ای برای جوانان است. فیلم و موسیقی بیشترین زمان برنامه‌های این شبكه را تشكیل می دهد. تمامی این شبكه‌ها با سیستم ماكرووی ارسال می‌شود.
در فرانسه علاوه بر شبكه‌های یاد شده شبكه‌ها و كانالهای ماهواره‌ای نیز وجود دارد. «ارونیوز» و «آرته» از جمله این كانالها می‌باشند. شركت Holding مسئولیت مدیریت فكری و مالی شبكه‌های تلویزیونی فرانسه را برعهده دارد. نكته مهم این‌كه براساس نظرسنجیهای به عمل آمده تعداد بینندگان شبكه‌های جوان در حال افزایش است. این موضوع باتوجه به تركیب سنی جمعیت فرانسه قابل تأمل است. آیا این آمار نشان از تغییر تركیب سنی جمعیت فرانسه است؟ یا این‌كه افراد مسن فرانسه تمایل به پیری‌شان را در درونشان حبس كرده و نشاط جوانی‌شان را بازتولید كرده‌اند!
همین جا اشاره كنم كه این اتفاق، یعنی كاهش مخاطبان برنامه‌های عمومی و افزایش مخاطبان برنامه‌های جوان به نوعی همسویی دارد با روند تیراژ مطبوعات فرانسه. در فرانسه براساس آمارهای ارائه شده تیراژ روزنامه‌ها و مجلات عمومی در حال كاهش است و در عین حال تیراژ مجلات سرگرمی و تفریحی در حال افزایش. در واقع مجموعه دستگاه رسانه‌ای فرانسه در حال ارائه یك پیام منسجم به محققین و جامعه فرانسه است: كاهش تیراژ مخاطبان تولیدات جدی و به نوعی رسمی و افزایش مخاطبان تولیدات با گرایش سرگرمی و البته غیررسمی.
پس از گفت‌وگو با مسئولان شبكه ۲ فرانسه، بازدیدی نیز از بخشهای این شبكه داشتیم. در این شبكه یك خبرنگار حدوداً ۶۵ ساله‌ وجود داشت كه حداقل ۲۰ بار به ایران سفر كرده بود. وی با اطلاعات مناسبی كه از ایران داشت ، بر خلاف اغلب فرانسویان ، دارای درك تحلیلی نسبتاً واقعی از رخدادهای ایران بود. بخشی از گفت‌وگوی ما در این شبكه به مباحث جاری ایران به‌خصوص انتخابات اخیر ریاست جمهوری گذشت.
اگر در كنار این آمار توجه داشته باشیم كه نگرش مردم فرانسه نگرشی پیچیده و گاهی اوقات تعجب‌ برانگیز است، آنگاه در درك نوع رابطه رسانه و مردم در فرانسه چندان به بیراهه نمی رویم .اصولاً مردم فرانسه دیدی شكاك و دیرباور نسبت به اخبار رسانه‌هایشان دارند. همسویی شماری از رسانه‌ها با منابع دولت و به نوعی همسانی این دو نهاد و یا تسلط سرمایه و كمپانیهای بزرگ تجاری و صنعتی بر شمار دیگری از شبكه‌های رادیویی و تلویزیونی، منجر به كاهش اعتماد و اطمینان مردم نسبت به اخبار و انعكاس واقعیات از سوی رسانه‌های جمعی، به‌خصوص رادیو و تلویزیون فرانسه شده است.
نكته بسیار مهم و در عین حال پنهان مانده در ذهن و بنابراین قضاوت مردم، نقش و تأثیر ابزار اقتصادی‌ ـ و نه ابزار سیاسی‌ـ بر محدودسازی دسترسی آزاد به اطلاعات و جریان اطلاع‌رسانی است. به عبارت دیگر مردم فرانسه به درستی نسبت به تعامل دو نهاد رسانه و دولت دارای حساسیت هستند ولی نسبت به همسانی رسانه و سرمایه كمتر واكنش نشان می‌دهند. در صورتی‌ كه به نظر‌می‌رسد در جوامع مدرن تهدید واقعی معطوف به رسانه‌های جمعی و رسالت آنان (انتشار آزاد اطلاعات) نه فشارهای مستقیم سیاسی، بلكه ابزارهای اقتصادی است. باید دانست كه با توجه به وضعیت نه چندان مناسب اقتصادی فرانسه و میزان بالای بیكاری و ناكافی بودن دستمزدها، این تهدید كاركرد تأثیرگذارتری دارد.
▪ بخش چهارم:
ـ نشریات و سیستم توزیع جراید؛
در این سفر از دفتر سه روزنامه دیدار كردیم و با اعضای تحریریه آنها صبحتی بسیار كوتاه داشتیم. روزنامه عصر «فرانس سوار» یكی از این روزنامه‌ها بود. ساختمان این روزنامه ساختمان وسیع و مناسبی بود. این روزنامه حدود ۱۰۰هزار تیراژ دارد. مدیر اجرایی روزنامه چندان از وضعیت اقتصادی روزنامه ـ فروش پایین ـ رضایت ندارد و گهگاه به صورت صریح از نامناسب بودن وضعیت اقتصادی روزنامه و به تبع آن شاغلان این روزنامه گله‌مند است و به هیچ‌وجه نیز این نگرانی را كتمان نمی‌كند. دومین روزنامه‌ای كه گروه از آن بازدید كرد روزنامه معروف« لوپوئن» بود. روزنامه‌ای نه چندان قدیمی كه در سال۱۹۷۲ تأسیس شد. در این مدت چندین‌بار امتیاز روزنامه دست به دست شده است ولی تقریباً موضع روزنامه چندان تغییری نكرده است. اساساً در فرانسه دو مفهوم امتیاز و انتشار از هم متمایزند. امتیاز روزنامه‌ها كه دارای قیمتهای بسیار كلانی است معمولاً میان ثروتمندان و كارخانه‌داران دست به دست می‌گردد. اما انتشار روزنامه با فاصله‌ای كاملاً مشخص از امتیازداران، از سوی روزنامه‌نگاران اداره می‌شود . این تفكیك ضمن آن‌كه دارای كاركرد بوده به دلیل تفاوت دیدگاه و منافع ، گهگاه منجر به تقابل هم شده است . اعتصاب های روزنامه‌نگاران تعدادی از روزنامه‌ها برای دستیابی به حقوق مادی و معنوی خود در طول نیمه پایانی سده بیستم نشانگر از این نكته است.تیراژ روزنامه« لوپوئن» كمتر از ۳۷۰ هزار نسخه است. سه مجله نیز در یكی از روزهای هفته ضمیمه روزنامه منتشر می‌شود. بنابراین در این روزها قیمت روزنامه از یك یورو به ۴ یورو افزایش می‌یابد. قیمتی كه برای شهروند فرانسوی بسیار گران است.
روزنامه «فیگارو» سومین روزنامه‌ای بود كه توانستیم با هماهنگیهای قبلی به آنجا برویم. این روزنامه از قدیمی‌ترین روزنامه‌های فرانسه است. سردبیر روزنامه می‌گفت نخستین روزنامه ملی فرانسه است. (كتابها و مأخذ نیز این نكته را تأیید می كنند). این روزنامه ابتدا با مضمون طنز و فكاهی منتشر می‌شد (سال تأسیس ۱۸۲۶). در سال ۱۸۶۶ تبدیل به یك روزنامه جدی و مهم شد. پس از این تغییر بود كه تیراژ روزنامه بسیار فزونی گرفت. بعضیها معتقد هستند فیگارو مهمترین روزنامه فرانسه تا قبل از جنگ جهانی دوم بود. روزنامه‌نگاران این روزنامه نیز هرازگاهی با صاحبان امتیاز آن به دلایل مختلف تعارض داشتند. از جمله میلیونر مشهور پاریس (فرانسوا كوتی) هنگامی كه امتیاز روزنامه را خریداری كرد، روزنامه‌نگاران نیز آسایش و آرامش حرفه‌ای خود را از دست دادند. البته كوتی نتوانست چندان براین روزنامه حكومت كند و پس از یك دهه تسلط براین روزنامه به دلیل كهولت سن درگذشت.
تیراژ فیگارو در حال حاضر ۳۶۰هزار نسخه است. البته ۵۰۰هزار نسخه چاپ می‌شود ولی ۳۶۰هزار نسخه آن به فروش می‌رسد. دراین روزنامه ۳۶۰ خبرنگار فعال هستند و در ۱۰ دفتر خارج از فرانسه برای روزنامه خبر و گزارش تهیه می‌كند. فیگارو در روزهای شنبه همراه با دو مجله منتشر می‌شود. Maddame Figaro –le Figaro magazineعناوین دو مجله یاد شده است. نخستین مجله درباره زنان و مد است. مجله دیگر نیز درباره طرح موضوعات عمومی و سرگرمی برای تمامی اقشار، جوان، میانسال و سالمندان است. دو مجله مذكور روزهای شنبه همراه با روزنامه به مخاطب داده می‌شود، البته در این روز به دلیل وجود این دو مجله روزنامه به قیمت ۴ یورو به فروش می‌رسد. درآمد اصلی هر سه روزنامه‌ای كه ما از آنها بازدید كردیم از طریق آگهی تأمین می‌شود. دولت نیز به صورت عمومی و غیرمستقیم كمك می‌كند ولی این كمك بسیار ناچیز است. به‌طوری كه روزنامه‌نگاران از دولت به خاطر عدم حمایت گله‌مندند.
به‌طور كلی تمامی روزنامه‌نگاران فرانسوی به غیر از روزنامه‌نگاران مطرح و درجه یك فرانسوی، از وضعیت اقتصادی خود ناراضی هستند. تیراژ روزنامه‌ها و مجلات به‌طور‌عمومی سال به سال در حال كاهش است. كاهش تیراژ روزنامه چندان تأثیری بر سهام و امتیاز روزنامه نمی‌گذارد ولی به‌طور مستقیم بردرآمد روزنامه‌نگاران تأثیر دارد. بنابراین در این اقتصاد لیبرال ، روزنامه‌نگاران با فشار اقتصادی روبه‌رو می‌شوند. در دیداری كه از روزنامه فیگارو داشتیم، توانستیم در جلسه شورای سردبیری روزنامه نیز حضور داشته باشیم. در این جلسه طبق برنامه ابتدا خبرنگارانی كه مطلب آنان در آن شماره كار خواهد شد. درباره مطلب خود توضیح می‌دهند. سپس دبیران سرویس پیرامون صفحات خود سخن می‌گویند و در نهایت تعدادی دبیر سرویس و سردبیر برای انتخاب تیتر روزنامه در جلسه می‌مانند. زمان این جلسه كه هر روز برگزار می شود حدود نیم ساعت است . نكته مهم اینجاست كه با وجود كوتاهی زمان جلسه، عجله‌ای در كارها دیده نمی‌شد همگی به تأنی و البته كوتاه سخن می‌گفتند. رفتاری شتاب‌آلود متأثر از گذر زمان و عجله برای درج مطلب و سروصداهای اضافی كه نشان از نگرانی از نرسیدن مطلب به چاپ باشد، در این اتاق مشاهده نشد. نظم و دقت از جمله نكاتی بود كه در این جلسه برای من مشهود بود. هیچ‌كس سخن اضافی نمی‌‌گفت. اصل و اساس مطلب بیان می‌شد و درباره آن تصمیم گرفته می‌شد. اتاقی كه جلسه سردبیری در آن برگزار می‌شد حدود ۲۰ نفر گنجایش داشت كه همگی دور یك میز می‌نشستند و البته از پذیرایی خبری نبود، فقط كار و كار. بعضی از حاضران جلسه برای خودشان نوشیدنی داشتند كه (بدون تعارفهای ایرانی، اگر تشنه‌شان می‌شد جرعه‌ای می‌نوشیدند). تعدادی از صندلیهای این اتاق نیز دارای روكش نبود و یا روكش آنها پاره بود. ساختمان و اتاقهای این روزنامه قدیمی بود و از گچبریهای مثال‌زدنی و هزینه‌های جانبی در این روزنامه و همچنین دو روزنامه قبلی هیچ خبری نبود. (برخلاف ساختمان شبكه دوم تلویزیون فرانسه و همچنین ساختمان مركز توزیع نشریات فرانسه NMPP كه بسیار تشریفاتی و می‌توان گفت حتی اشرافی بود) .
طی این سه دیدار آرام، آرام این سؤال در ذهنم پدید آمد كه چرا تیراژ روزنامه‌ها و مجلات فرانسوی پایین است. تیراژ نشریات فرانسوی نسبت به انتظاری كه از فرانسه و مطبوعات آن داشتم پایین است. تیراژ نشریات فرانسوی نسبت به تیراژ نشریات آلمانی و انگلیسی و كشورهای دیگر همجوار نقشه فرانسه پایین است ، این تیراژ حتی نسبت به تیراژ روزنامه‌های ایرانی، به‌خصوص در مقایسه با تیراژ سالهای ۱۳۷۷ الی ۱۳۷۹ كه در بعضی از زمانها به بالای یك میلیون نیز رسیده بود پایین است.
باید دانست كه درباره كشوری سخن می‌گوییم كه مهد روزنامه‌نگاری است و سنت روشنفكری در این كشور همچنان حضوری پررنگ دارد. به‌نظر می‌رسد برای درك بهتر وضعیت روزنامه‌نگاری در فرانسه و نزدیك شدن به پاسخی موجه برای نكته یاد شده ، لازم است كه آمار مطبوعات فرانسه را به صورت بسیار گذرا مرور كنیم.
در فرانسه (آمار منتشر شده مربوط به سال ۲۰۰۳ است) بیش از ۴۰۰۰ نشریه منتشر می‌شود، به این تعداد می‌باید حدود ۴۰ هزار عنوان نشریه رایگان را نیز اضافه كرد. از این تعداد كمتر از ۱۰۰ نشریه در سطح ملی منتشر می‌شود و بیش از ۲۰ روزنامه ملی نیز در فرانسه فعال است. حدود ۴۵۰ نشریه نیز استانی و محلی است. نشریات تخصصی نیز آمار قابل توجهی را به خود اختصاص می‌دهد (بیش از ۱۶۰۰ عنوان) در حدود ۱۴۰۰ عنوان نشریه نیز با دفعات انتشار هفته‌نامه، ماهنامه، فصلنامه و یا سالنامه منتشر می‌شود. البته هر سال (با توجه به نظام تأسیس مطبوعات، اعلام‌نامه) عناوین جدیدی به خانواده مطبوعات اضافه می‌شود و همچنین تعدادی نیز به دلایل متعدد و از جمله اقتصادی ، تعطیل می‌شود. اما تعداد متولدین بیشتر از تعطیل‌شدگان است. به همین دلیل آمار نشریات فرانسه هر سال سیرصعودی داشته است.
آمار نشان می‌دهد در سال ۱۹۹۹ مصرف روزانه مطبوعات فرانسه در مقایسه با دیگر كشورها با ۱۴۹ نسخه روزنامه برای هر ۱۰۰۰ نفر (سرانه مصرف مطبوعات) در ردیف بیست‌وهشتمین كشور جهان قرار داشت. این در حالی بود كه نروژ با ۵۸۳ نسخه و ژاپن با ۵۷۳ نسخه روزنامه برای هزار نفر، به ترتیب در ردیفهای اول و دوم قرار داشتند . آمارسرانه مصرف مطبوعات در سال ۲۰۰۳ نیز بدین شرح است. بیشترین مصرف روزنامه در نروژ بود با ۶۸۴ نسخه به ازای هر ۱۰۰۰ نفر. ژاپنیها نیز در رتبه دوم (۹/۶۴۶ نسخه برای هر ۱۰۰۰ نفر) بودند. فرانسه در ردیف سی‌ویكم در جهان قرار داشت با ۱۶۷ نسخه برای هر هزار نفر.
تیراژ روزنامه‌های ملی و روزنامه‌های محلی به یك میزان در حال كاهش است. البته تیراژ روزنامه‌های محلی بیشتر از روزنامه‌های ملی است كه شاید یكی از دلایل آن به فرهنگ و روحیات فرانسویان برمی‌گردد. فرانسویها بیش از آن‌كه توجه به رویدادهای ملی داشته باشند، توجه بیشتری به منطقه و محل زندگی خود دارند. بنابراین اخبار محلی برای فرانسویان از اهمیت بیشتری برخوردار است.
در مقابل این كاهش تیراژ باید دانست كه تیراژ نشریات اختصاصی و همچنین نشریات مربوط به اخبار برنامه‌های رادیو و تلویزیونی و اساساً نشریات سرگرمی در حال افزایش است. این فزونی نه فقط در مطبوعات بلكه در تلویزیون فرانسه نیز مشاهده شده است. به عبارت دیگر تمایل مردم به مطالب سرگرمی، موسیقی و فیلم بیشتر از مطالب جدی (سیاسی، اجتماعی، فرهنگی) شده است. آمار میزان مخاطبان شبكه‌های تلویزیونی كه برنامه‌های جوان‌پسند و سرگرم‌كننده را ارائه می‌كنند حاكی از این موارد است. این نكته با توجه به هرم جمعیتی مردم فرانسه كه غیرجوان است بیشتر جلب توجه می‌كند.
ـ بر اساس آمارها و مطالب آورده شده در سطرهای پیشین ودر یك نگاه بسیار گذرا، به نظر می رسد كاهش تیراژ روزنامه‌ها در فرانسه پس از دهه ۵۰ میلادی سه دلیل داشته باشد :
۱) روزنامه های فرانسوی بر خلاف روزنامه های انگلستان و آلمان روزنامه های جدی و غیرعامه پسند هستند. به عبارت دیگر در فرانسه روزنامه هایی همانند «سان»/sun «بیلد»/bild منتشر نمی شود .
۲) فرهنگ فرانسه همراه با تنوع و تكثر سیاسی است. بنابراین افراد به دنبال روزنامه‌ای هستند كه نیاز فكری ، سیاسی و فرهنگی شان را پاسخ گوید.
۳) مردم فرانسه بیش از آنكه به مباحث ملی توجه داشته باشند به موضوعات و رویدادهای محلی و منطقه ای توجه دارند . بنابراین روزنامه های ملی نسبت به روزنامه های محلی و منطقه ای دارای تیراژ پایین تری هستند . اما به نظر می‌رسد عوامل دیگری نیز در این خصوص ( وضعیت تیراژ مطبوعات ) دخالت دارد كه در ادامه به شماری از آنها اشاره می شود . در سطور پیشین اشاره كردم ‌كه روزنامه و مجله در فرانسه ارزان نیست و تمامی افراد جامعه قدرت خرید روزنامه و یا مجله را به‌طور دائمی ندارند. به عبارت دیگر مردم فرانسه تمایل چندانی به خرید روزنامه نداشته‌اند، تمایلی كه در گذر زمان نیز سیر نزولی داشته است . اما این سخن نباید به معنای كاهش اعتماد به مطبوعات یا مطالعه روزنامه تلقی شود.
درسال ۱۹۹۹ هر ۵/۸ میلیون نفر دست‌كم یك روزنامه ملی را می‌خواندند . این افراد ۱۸درصد فرانسویان بالای ۱۵ سال را تشكیل می دادند . روزنامه‌ها‌ی ملی را بیشتر افراد مرفه می‌خواندند كه ۴۱ درصد آنان دارای تحصیلات عالی هستند . بیشتر این عده یعنی ۶۱درصد آنها را مردها تشكیل می‌دهند.
دو سوم خوانندگان نشریات روزانه كمتر از ۵۰ سال دارند . ۳۰/۳۷ درصد خوانندگانِ روزنامه‌های ملی را خوانندگان پاریس تشكیل می‌دهند. خوانندگان روزنامه‌های ملی بیشتر مایل هستند روزنامه‌های موردنظر خود را از دكه‌های روزنامه‌فروشی تهیه كنند. (تمایلی به مشترك شدن ندارند ) هر خواننده روزنامه‌های ملی، حدود ۳۰دقیقه از وقت خود را به مطالعه روزنامه مورد نظر خود اختصاص می‌دهد.
همچنین روزنامه‌های محلی و استانی ۵/۱۸ میلیون خواننده در روز دارند كه ۳۱درصد فرانسویان بالای ۱۵سال را تشكیل می‌دهد. تعداد خوانندگان روزنامه‌های محلی نسبت به خوانندگان روزنامه‌های ملی تعادل بیشتری دارد. ۱/۵۱درصد این خوانندگان را مردان و ۹/۴۸ درصد باقی مانده را زنان تشكیل می‌دهند. هر خواننده روزنامه محلی حدود ۲۵ دقیقه وقت برای مطالعه روزنامه خود می‌گذارد. اگر آمارهای مذكور را با این نكات هم آمیخته كنیم شاید منظر دیگری برایمان گشوده شود. رسانه‌های مكتوب فرانسه در حدود ۴۴درصد اطمینان فرانسویان را به خود معطوف كرده‌اند. در مقابل ۲۲درصد تلویزیون و ۱۳درصد رادیو این اطمینان را از مردم فرانسه به سوی خود جلب كرده‌اند. اما به دلیل گران بودن قیمت روزنامه‌ها، بعضی از مردم، در دكه‌های فروش نشریات عناوین و تیترهای روزنامه‌ها و مجلات را مشاهده می‌كنند.
آمارارائه شده در سال ۲۰۰۳ نشان‌دهندهٔ تغییر شماری از ارقام است. در فرانسه ۳۰میلیون خواننده هر روز دست‌كم یك مجله می‌خوانند (۴/۶۱درصد از جمعیت ۱۵ سال به بالا) هر ماه ۷/۴۷میلیون خواننده فرانسوی دست‌كم یك مجله می‌خوانند (۶/۹۷درصد از جمعیت ۱۵سال به بالا). فرانسویها به‌طور متوسط ۲۶/۷عنوان مجله‌های گوناگون را می‌خوانند.
درسال ۲۰۰۳ هشت میلیون و ۳۸۸هزار نفر هر روز یك روزنامه ملی خوانده‌اند. خوانندگان این روزنامه‌ها اكثراً مردان هستند. (۶۱درصد). در همین سال، ۱۸میلیون و ۱۶۷هزار نفر همه روز روزنامه‌های محلی را مطالعه كرده‌اند.
آمارخوانندگان روزنامه‌های محلی نیز حاكی است ۱۸میلیون و ۱۶۷هزار نفر همه روز، روزنامه‌های محلی را مطالعه كرده‌اند. شمار این خوانندگان با ۷/۰ تنزل نسبت به گزارش سال ۲۰۰۲ مشخص شده است.
رسانه پر قدرت اینترنت در فرانسه نیز برای خود جایگاه خاصی یافته است. میزان استفاده كاربران اینترنت به گونه ای قابل تامل در حال افزایش است. در سال ۱۹۹۹ ، ۱۳ درصد جمعیت ۱۱ سال به بالا دسترسی به اینترنت داشتند . در سال ۲۰۰۴ این میزان به ۵۱ درصد رسید . ۵۰ درصد از این گروه در شهرهایی با جمعیت بالاتر از ۱۰۰ هزار نفر زندگی می كنند . در میان جوان ترها اینترنت به سرعت جایگزین رسانه های سنتی شده است . در پاسخ به سؤالی كه ژانویه ۲۰۰۵ از ۳۰۲ كاربر اینترنت ( این گروه شامل سنین ۱۵ تا ۲۵ سال بوده اند ) شد نشانگر حضور اینترنت در فرانسه و به خصوص نسل جدید آن است .
پاسخ این گروه به سؤال نخستین رسانه شما كدام است ، چنین بود:
۶۱ % اینترنت ، ۴۹ % تلویزیون ، ۳۵ % سینما ، ۲۹ % رادیو ، ۱۷% روزنامه و ۹% مجله . این واقعیت نیز انكارناپذیر است كه رسانه‌های مكتوب در مقایسه با رادیو و تلویزیون بسیار آزادمنشانه‌تر و نزدیك به واقعیت مطلب می‌نویسند؛ به همین سبب مردم به آنها اعتماد بیشتری دارند. نكته دیگر این كه روزنامه‌ها همچنان در سبد خانوار خانواده‌های مرفه قرار دارد و افراد طبقه‌های غیرمرفه كمتر روزنامه را دراین سبد قرار می‌دهند.
در مدتی كه در فرانسه بودم دو پدیده فراگیر در رابطه با خوانندگان روزنامه‌ها مشاهده كردم. نخست آن‌كه كمتر فرانسوی را دیدم كه روزنامه و مجله را در اتوبوس، ماشین و مترو مطالعه كند. جوانهای گوش سپرده به گوشیCD در مترو و اتوبوسها فراوان یافت می‌شد. پا به سن گذاشته‌ها (مرد و زن) نیز بیشتر در درون خویش غوطه‌ور بودند و به آرامی در انتظار رسیدن به مقصد. در این ۷ روز یك فرانسوی روزنامه خوان در ذهنم به یادگار ثبت نشده است و هر چه در این سلولهای حافظه‌ام مرور می كنم تصویری از این موضوع به یاد نمی‌آورم .آمارها هم حكایت از این نكته دارد. در سال ۲۰۰۴ از بررسی مجموع خوانندگان نشریات مشخص شد كه ۹/۸۴ درصد مجلات در خانه مطالعه شده است. ۶/۶ درصد به صورت نامنظم در خانه و یا در كنار دوستان خوانده شده است. ۷/۳ درصد نیز در محل كار ، مجله خوانده‌اند . در سالنهای انتظار ۳/۲درصد از این مجموع مجلات را خوانده‌اند.
پدیدهٔ به نسبت فراگیر دیگر در مطبوعات فرانسه، پایین بودن نرخ اشتراك نشریه است. یكی از مشكلات اقتصادی روزنامه‌ها در فرانسه همین عدم تمایل فرانسویان به اشتراك روزنامه است.
بالا بودن قیمت روزنامه و همچنین عدم توجه شركتهای سیستم توزیع جراید به موضوع اشتراك و نبود خدمات مناسب با قیمتی عاقلانه و عادلانه! باعث شده است كه مردم فرانسه رغبتی به آبونمان شدن مجلات و روزنامه‌ها نداشته باشند.
نشریات در فرانسه مانند مردم فرانسه به قول قدما گویای جمع اضداد است. نشریات در فرانسه دارای عمر متوسط بیش از ۳۰سال است ، كه با توجه به نابسامانیهای اخیر اقتصادی كشور، عمر متوسط قابل توجهی است. همچنین از سویی روزنامه‌نگار از پایگاه اجتماعی بالایی در فرانسه برخوردار است. اما این منزلت بالا لزوماً نشان‌دهنده درآمد بالا (طبقه بالای اجتماعی) نیست به عبارت دیگر روزنامه‌نگار فرانسوی دارای منزلت اجتماعی بالایی است و این منزلت بدون داشتن ثروت مطابق با منزلت اكتسابی آنان است.
دفتر روزنامه‌ها و مجلات به عنوان سرمایه ثابت، از وسعت و امكانات مناسبی برخوردار است اما این امكانات لزوماً مجهز به آخرین فناوریهای دیجیتالی و رایانه‌ای نیست. اصولاً فرانسویها تا مجبور به استفاده از فرآورده‌ای نشوند از آن استفاده نمی‌كنند. به دیگر سخن از امكانات و فناوری جدید به گونه‌ای استفاده می‌كنند كه بهره اقتصادی به همراه بیاورد و تلاش می‌كنند با صرف هزینه‌های كمتر به اهدافشان برسند. بنابراین به دنبال آخرین مدل رایانه، پرینتر، اسكنر و... نیستند. بلكه به دنبال سیستم و ابزاری هستند كه به نیازهایشان پاسخ بدهد. برای مثال آرشیو روزنامه فیگارو و یا لوپوئن همانند آرشیو قدیمی روزنامه‌های اطلاعات و كیهان (البته با موضوع‌بندی بسیار دقیق و همچنین فراوانی داده‌ها) كاغذی است. چندان تمایلی نیز ندارند كه این آرشیو قدیمی را به آرشیو كامپیوتری تبدیل كنند؛ البته موضوعات جدید را در كامپیوتر آرشیو می‌كنند ولی به دلیل سرمایه بر بودن و از آن مهمتر تفاوت نداشتن میزان دسترسی نویسنده به مطلب، تمایلی به تبدیل آرشیو موجود به آرشیو دیجیتالی در این روزنامه‌ها دیده نشد.
ضمن آن‌كه فرانسو‌یان مدرنیته را با مدرنیزاسیون یكی نمی‌پندارند و بنابراین چندان رغبتی به فرآورده‌های مدرنیته ندارند مگر آن‌كه نیازشان ایجاب كند. تفاوت طبقه اجتماعی در محیط كار مطبوعاتی و خبری نیز مشاهده می‌شود. برخلاف روزنامه‌ها و نشریاتی كه از آن بازدید كردیم، ساختمان و لوازم به‌كار گرفته شده در محیط كار شبكه ۲ تلویزیون فرانسه و همچنین شركت توزیع نشریات در فرانسه (NMPP) بسیار اشرافی بود. نوع پذیرایی در این دو مكان نیز با مكانهای دیگر به كلی متفاوت بود. این نوع پذیرایی به ما یادآور می شد كه در همه مكانهای مطبوعاتی، مشكل اقتصادی یكسان نیست بلكه بخشی از مكانهای مطبوعاتی كه دارای بودجه دولتی فراوان‌تر و یا ثروت تجمیع یافته حاصل از تلاش بخشهای دیگر خصوصی است، مشكلات حاد اقتصادی ندارد. نكته دیگری كه در این سفر برایم جالب بود، نوع كار حرفه ای روزنامه نگاران و معیارهای پرداخت حق التحریر و یا حقوق آنها بود . در فرانسه تعداد مقاله و گزارش خبرنگار و نویسنده برای سردبیر مهم نیست اساساً ملاك و معیار روزنامه‌نگاری در فرانسه تعداد و فراوانی كارش نیست بلكه كیفیت كار و خلاقیت او است. بنابراین وقتی همراهانم می‌شنیدند كه بعضی از گزارشگران برای یك گزارش خود حتی یك ماه و شاید بیشتر وقت صرف می كنند و حاصل كار در این ماه فقط یك گزارش است، تعجب می‌كردند. چرا كه سؤال همراهانم از این روزنامه‌ها این بود كه معمولاً گزارشگران و خبرنگاران شما در ماه چند خبر و گزارش تهیه می‌كنند؟
ـ مركز توزیع نشریات فرانسه ( NMPP )؛
در بدو ورود به ساختمان مركز توزیع، تفاوت این محیط با تمامی محیطهای روزنامه‌نگاری و خبری را كه تاكنون در فرانسه دیده بودیم برای همه اعضای گروه كاملاً محسوس بود؛ ساختمانی مجلل با اتاقهای وسیع و دكوراسیون چوبی، فضای آنجا با آنچه در محیطهای دیگر دیده بودیم، كاملاً متفاوت بود. این محیط ظاهراً بویی از فرهنگ فرانسوی نبرده بود! این مركز عمده‌ترین مركز توزیع مطبوعات فرانسه است. در فرانسه قانون مستقلی وجود دارد به نام قانون «توزیع مطبوعات» كه به «قانون بیشه» معروف شده است. این قانون پس از جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۷ به تصویب رسید.
شعار اصلی این قانون گسترش آزادیهای مدنی بوده است و در دو حوزه سیاسی و اقتصادی این شعار با قواعد و محورهای زیر تبلور یافته است :
۱) قواعد در حوزهٔ سیاسی:
۱) آزادی انتخاب
۲) برابری در دسترسی به نشریات
۲) قواعد در بخش اقتصادی:
۱) تجمیع نشریات متفاوت در توزیع كه از نظر اقتصادی سودآور است.
۲) پرداخت بخشی از هزینه توزیع توسط نشریات. فعالیتهای این مؤسسه را مجمع عالی رهبری می‌كند. اكثر نشریات محلی خودشان مسئول توزیع نشریاتشان هستند. اما نشریات سراسری در فرانسه توسط مؤسسات توزیع پخش می‌شوند.
ـ اگر نشریه را مسئولان نشریه توزیع نكنند در این صورت :
الف) چند نشریه با همدیگر شركت تعاونی توزیع تأسیس می‌كنند. بنابراین سرمایه اولیه این شركت توسط مدیران نشریات تهیه می‌شود.
ب) سرمایه اولیه شركت تعاونی توسط همان مطبوعات و دیگران (غیرمطبوعاتیها) تهیه می‌شود. در هر صورت ناشر می‌تواند خودش انتخاب كند كه نشریه‌اش را چه موسسه‌ای توزیع كند.
چارت سازمانی فرایند توزیع مطبوعات در فرانسه را در پیوست یك مشاهده كنید
محل فروش نشریات در شهرستانهای كوچك نیز حدود ۱۵۰۰۰ است. سرمایه NMPP متشكل از ۵۱% از ناشران و ۴۹% از غیرناشران است. یكی از توزیع‌كنندگان مهم و قدیمی نشریات در فرانسه «اَشه» Hachette است. قبل از جنگ جهانی دوم تمام توزیع مطبوعات فرانسه توسط «اَشه» صورت می‌گرفت كه پس از جنگ جهانی دوم با تصویب قانون بیشه این قدرت از اَشه گرفته شد . به ظاهر یكی از دلایل این اقدام همكاری اشه با آلمانیها در دوران جنگ جهانی دوم بوده است. مجمع عالی شركت NMPP شامل ۸ نفر است، ۵ نفر از ناشران و سه نفر از اَشه در این مجمع حضور دارند.
این ۸ نفر تعیین كننده سیاستها و قیمتهای درصد توزیع مطبوعات هستند. البته در تعیین درصد قیمت، این مجمع فقط پیشنهاد دهنده است. این قیمتهای پیشنهادی در جای دیگری به تصویب می‌رسد. در تعیین سهم درصد توزیع نشریات هر ساله شورایی متشكل از تمام اعضای شركت تشكیل می‌شود. نكته مهم این است كه تمامی اعضای شركت فقط یك رأی دارند. نشریه فیگارو یك رأی دارد و یك نشریه كم اهمیت نیز دارای یك رأی است.
شركت NMPP دارای یك بخش مدیریت عمومی است كه تصمیمات مجمع عالی را به مرحله اجرا می‌رساند. تقسیم بودجهٔ سالانه و مدیریت اجرایی شركت از دیگر وظایف این شركت است. به دلیل اهمیت نظام توزیع مطبوعات، هرساله گزارش كار از بخش مدیریت شركتهای توزیع كننده نشریات به دفتر نخست‌وزیری ارائه می‌شود.
نكته جالب در سیستم تولید و توزیع نشریات فرانسه این است كه تعداد برگشتیهای روزنامه‌ها و نشریات بسیار است و اتفاقاً هیچ یك از روزنامه‌ها تمایل به كاهش میزان برگشتی خود ندارد. ظاهراً دلیل اصلی این عدم تمایل تفاوت نداشتن هزینه تولید و همچنین افزایش احتمال كمك دولتی و نهایتاً اخذ آگهی‌های بیشترـ است كه در واقع نشان‌دهنده درآمد بالاتر است. براساس آمار ارائه شده هر سال حدود دو و نیم میلیارد نسخه نشریه در فرانسه توزیع می‌شود كه نزدیك ۵۵۰ هزار تن وزن دارد.
از این تعداد حدود یك میلیارد و نیم نسخه فروش می‌رود كه معادل سه میلیارد یورو برای مجموعه صنعت مطبوعات فرانسه درآمد محسوب می‌شود. این نكته نیز افزوده می‌شود كه ۹۰% برگشتی‌ها دور ریخته می‌شود و تنها ۱۰% آنها در آرشیو روزنامه‌ها نگهداری می‌شود. این سه شركت توزیع تقریباً تمامی روزنامه‌های سراسری و ۷۰% مجلات فرانسه را توزیع می‌كنند.
حجم توزیع شركت یاد شده در سال ۲۰۰۴ از نظر نوع محصول چنین محاسبه شده است: ۹/۲۹% روزنامه، ۶۵% مجله و ۵% CD و DVD فیلمها و بازیهای كامپیوتری. براساس آمار و ارقام موجود، طی چند سال گذشته تعداد و به‌خصوص سهم و میزان درآمد كیوسكهای مطبوعاتی به دلیل فروش CD و DVDها به مراتب افزایش یافته است. سهم مجلات تخصصی نیز افزایش یافته و در مقابل سهم روزنامه كاهش یافته است.
تعداد ۳۶۴ مجله جدید در سال ۲۰۰۴ منتشر شده است كه ۵۴ عنوان آن به زنان اختصاص داشته و بقیه مربوط به مجلات تبلیغ و راهنمای برنامه‌های تلویزیونی و سرگرمی بوده است؛ مجلاتی كه در فضای مطبوعاتی فرانسه به عنوان مجلات عمومی از آن‌ها یاد می‌شود. تعداد این نوع مجلات در حال افزایش است.
به لحاظ نوع توزیع نشریات در فرانسه آمار زیر قابل توجه است این آمار مربوطه به سال ۲۰۰۴ است.
۷۷% با كامیون توزیع شده است. ۱۹% با ترن و قطار. ۵/۲% با هواپیما و ۵/۱% با كشتی وزن توزیع نشریات روزانه در حدود ۱۷۰۰ تن است شركت NMPP دارای سایتی به نام WWW.NMPP.Fr دارد. این سایت دارای اطلاعات وسیع و جالبی درخصوص تمامی نكات مربوط به توزیع جراید در فرانسه است.
▪ بخش پنجم :
ـ مدرسه خبرنگاری ؛
این مدرسه بیش از صد سال قدمت دارد و قدیمی ترین مدرسه خبرنگاری در فرانسه و یا به قول استادی كه توضیحات ارائه می‌داد قدیمی‌ترین مدرسه خبرنگاری در جهان است. این مدرسه در ۱۸۹۹ تأسیس شده است.
همزمانی تأسیس مدرسه یاد شده با جریان زندانی شدن دریفوس باعث شد كه شعار مدرسه یعنی ”مطبوعات باید آزاد باشند“ بیشتر جلب توجه كند. ظاهراً یكی از بنیان‌گذاران مدرسه نیز نوه كارل ماركس بوده است.
اصلی‌ترین هدف مدرسه انتقال اطلاعات سیاسی واجتماعی به عامه مردم بوده است . مدت تحصیل در این مدرسه سه سال است. دانشجو می‌تواند پس از اخذ مدرك دیپلم از دبیرستان به‌طور مستقیم ، پس از گذراندن امتحان ورودی، به این مدرسه برود. در این مدرسه قوانین مطبوعاتی، اطلاعات عمومی، دروس تخصصی روزنامه‌نگاری و بخشهای تخصصی مربوط به رادیو و تلویزیون تدریس می‌شود. هر دوره سه سال به طول می انجامد. مدرسین این مدرسه از خبرنگاران حرفه‌ای فرانسه انتخاب می شوند.
هرسال امتحان گرفته می‌شود و پس از اتمام دوره نیز دانشجو باید یك كار عملی انجام دهد. بعد از همه اینها دانشجو باید دو ماه در یك مؤسسه خبری كار كند. اگر نتیجه این مراحل مثبت باشد، دانشجو از مدرسه دیپلم اخذ می‌كند. هزینه ثبت‌نام در هر سال ۴۰۰۰ یورو است كه هزینه بالایی محسوب می شود.
اوج فعالیت مدرسه یاد شده مربوط به قبل از جنگ جهانی دوم است. پس از جنگ نیز تعدادی مدارس مشابه در فرانسه تأسیس می‌شود. در سال ۱۹۷۰ با توجه به پیشرفتهای تكنولوژیك، مدرسه روش و متون درسی را تغییر داده و با جریان مسلط دانش ارتباطات همگام می‌شود. در این مدرسه در دو سال اول اطلاعات عمومی دربارهٔ خبرنگاری و سایر دانشهای مرتبط تدریس می‌شود. ۴۰% از متن درس تئوریك و ۶۰% از متن درس عملیاتی و كارگاهی است. در سال سوم هر دانشجو رشته موردنظر خود را از میان رشته‌های رادیو، تلویزیون، روزنامه‌نگاری و تبلیغات انتخاب می‌كند و در آن رشته به تحصیل ادامه می‌دهد.
● حاصل سخن:
بیان توصیفی وضعیت مطبوعات فرانسه به دلیل پیچیدگی های خاص آن ،چندان ساده و دور از خطا نیست.با این وجود می توان به صورت بسیار كلی عنوان كرد كه عوامل گوناگونی منجر به ساختاری متفاوت در مطبوعات فرانسه نسبت به كشورهای دیگر اروپایی شده است. نخستین عامل به ساختار ونقش مطبوعات در جامعه فرانسه باز می گردد.مطبوعات (به‌خصوص روزنامه ها) این كشور برخلاف كشورهایی كه دارای روزنامه های عامه پسند و تیراژ بالایی هستند ، به هیچ وجه تمایل به عامه پسند شدن به معنای مرسوم ندارند . روزنامه های فرانسوی با توجه به مخاطب و خاستگاه طبقاتی و تئوریك خود در صدد بیان نقطه نظرات و پیام‌های برگرفته از خاستگاه یاد شده هستند . بنابراین روزنامه های فرانسوی با توجه به تنوع مسلكی و مرام سیاسی‌ـ اندیشه‌ای جامعه فرانسه ، متنوع ومتكثر هستند. (البته روزنامه‌هایی مانند «مترو» و «بیست‌دقیقه» كه رویكردی عامه‌پسند دارند، آرام آرام در جامعه فرانسه مورد پذیرش قرار گرفته‌اند. هم‌اكنون این دو روزنامه با تیراژی در حدود ۲۰۰ هزار منتشر می‌شوند) نبود سیستم مناسبی برای آبونمان شدن مخاطبان (مناسب از نظر اقتصادی و خدماتی ) از جمله مسائلی است كه در سیستم توزیع مطبوعات فرانسه كاملا مشاهده می شود.دومین عامل را می توان شرایط و زمینه های فرهنگی ،اجتماعی و جمعیتی فرانسه ذكر كرد.
به نظر می‌رسد فرانسه‌ای كه مهد و محل تولد مطبوعات دنیا بوده است، نشانه هایی از تحول دیگری را در این عرصه بازتاب می دهد كه شاید برگرفته از نوعی برتری انفكاك اجتماعی بر انسجام اجتماعی ملتی باشد كه رسوخ و هژمونی اندیشه های روشنفكری دهه های پایانی قرن بیستم منبع و ماخذ كنشها و جنبشهای آن بوده است. به گمان من سیر نزولی تیراژ اغلب مطبوعات فرانسه به‌خصوص روزنامه های ملی، به گونه‌ای نشانگر فزونیِ آگاهی فردیت اجتماعی وغلبه من هویت یافته انتقادی بر هویت های متاثر از ارزشهای دنیای مدرن (دولت ـ ملت) است.
به عبارت دیگرسنت روشنگری و روشنفكری بجا مانده از قرون گذشته ، وجود اندیشمندان تاثیرگذار در حوزه های فلسفی و علوم اجتماعی و قدرت جنبش های اجتماعی، به عرصه مطبوعات نیز رسوخ كرده است . این رسوخ ضمن تاثیرگذاری بر تولیدكنندگان روزنامه‌ها، بر مخاطبان نیز تاثیر گذاشته است ، شك كردن به اخبار رسانه‌ها به‌خصوص اخبار ارسالی از منابع رسمی و دیرباوری از جمله ثمرات این سنت دیر پا و قدرتمند در جامعه فرانسه است.
نكته دیگر در این زمینه كاهش تیراژ روزنامه های ملی نسبت به روزنامه های محلی و منطقه ای است . در فرانسه بعد از دهه پنجاه میلادی ، تیراژ روزنامه های ملی سیر نزولی داشته است البته روزنامه های منطقه ای نیز همین سیر را داشته‌اند ولی تفاوت تیراژ روزنامه های منطقه‌ای با روزنامه‌های ملی فراوان است. به‌طور كلی مردم فرانسه به اخبار و رویدادهای محل زندگی خویش بیشتر علاقه نشان داده اند بنابراین تمایل بیشتری داشته و دارند كه روزنامه های محلی را نسبت به روزنامه های ملی بیشتر مطالعه كنند.
تنوع دیدگاهها و تعدد احزاب سیاسی به همراه حضور پر رنگ نگاه طبقاتی به تمامی موضوعات و از جمله روزنامه ها نیز نباید نادیده گرفته شود.
در دهه های گذشته تركیب جمعیتی فرانسه نیز در حال تغییر بوده است .پذیرش مهاجران ـ به‌خصوص افریقایی‌ـ هرم جمعیتی فرانسه را از یك كشور نسبتا پیر به كشوری كه میزان جوانان آنان در حال افزایش است، تغییر داده است .
جمعیت فرانسه در سال ۱۹۹۹ ، ۵۹میلیون نفر بود. از این میان ، ۷/۲۳% جمعیت را افراد كمتر از ۱۴ سال ، ۶/۵۷% را افراد ۱۵ تا ۵۹ سال و ۷/۱۸% را نیز افراد بالاتر از ۶۰ سال تشكیل داده‌اند. با توجه به ورود جمعیت كمتر از ۱۴ سال به مرحله جوانی در سالهای كنونی (۲۰۰۶) و همچنین افزایش زاد و ولد مهاجران، به نظر می‌رسد جمعیت جوان فرانسه در حال حاضر در حدود ۳۰% از كل جمعیت را به خود اختصاص می‌‌دهد. با توجه به این تغییر تركیب سنی جمعیت است كه باید به عامل دیگر كاهش تیراژ روزنامه‌ها یعنی اینترنت اشاره كرد. اصلی‌ترین كاربران اینترنت ، به عنوان رسانه‌ای قدرتمند و تا حدودی جایگزین رسانه‌های كنونی ، جوانان هستند. بنابراین تمایل جوانان نسبت به مطالعه روزنامه، به حضور در محیط دیجیتال تغییر پیدا كرده است . در نهایت وضعیت اقتصادی جامعه فرانسه نیز می‌تواند از دیگر عوامل این كاهش تیراژ باشد .بیش از ۱۲%بیكار در فرانسه وعدم وضعیت مناسب اقتصادی مردم ،گران بودن قیمت روزنامه نسبت به درآمد اقشار پایین و متوسط ، مقتصد بودن مردم فرانسه وخواندن روزنامه در جمع دوستان و یا كتابخانه‌ها به‌جای خرید روزنامه به‌صورت مستمر و عدم تمایل به اشتراك نشریات از جمله تاثیرات عامل اقتصادی بر كاهش تیراژ است.
نوشته : محمدرضا خطیبی‌نژاد
پی‌نویسها:
۱.Ignacio Ramonet در مقاله كشور «بیمار» فرانسه ؟ (لوموند دیپلماتیك مه ۲۰۰۶) نوشته است " همبستگی سیاسی وجه مشخصه اساسی هویت فرانسوی است و CPE (قرار داد اولین استخدام ؛ طرح نخست وزیر فرانسه مصوب ۸ فوریه ۲۰۰۶ مجلس فرانسه ) در راستای نابودی آن عمل می كند . لذا بار دیگر ، اعتراض و شورش."
۲. اگر خبرگزاری ها را بر اساس نوع مالكیت تقسیم كنیم نخستین خبرگزاری خصوصی هاواس است كه در سال ۱۸۳۵ تاسیس شد . آسوشیتدپرس نخستین خبرگزاری تعاونی است كه در سال ۱۸۴۸ تاسیس شد. نخستین خبرگزاری دولتی نیز ك .ك تلگرافن كورس پوندنز . بوریوk.k. telegranphen Korrespondens- bureau است كه در سال ۱۸۶۰ تاسیس شد.
منابع:
ــ تاریخ مطبوعات جهان. پیر البر و فرناند ترو ترجمه دكتر هوشنگ‌ فرخجسته، ناشر امیركبیر، ۱۳۶۳.
ــ نیروی پیام، ژان لویی شرایبر، انتشارات سروش، ۱۳۷۱
ــ فرانسه (از مجموعه كتابهای سبز وزارت امورخارجه)، كامیاب منافی، ۱۳۷۲
ــ نگاهی به فرانسه، دفتر پژوهش و بررسیهای خبری سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی، ۱۳۸۴
ــ نگاهی به خبرگزاریها، دفتر پژوهش و بررسیهای خبری سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی، ۱۳۸۴
ــ شناسنامه خبرگزاریهای جهان، گیتا علی‌آبادی، عباس اسدی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۱.
همچنین برای نوشتن این یادداشت از نظرات دكتركاظم معتمدنژاد، ژاك پله، رایزن دوم سفارت فرانسه در ایران، مدیا كاشیگر و سركارخانم مریم موسوی، بسیار سود بردم كه از همه این عزیزان تشكر می‌كنم.
منبع : دفتر مطالعات و توسعه رسانه‌ها


همچنین مشاهده کنید