جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

علل اعتیاد و اختلال تغذیه


علل اعتیاد و اختلال تغذیه
شباهت‌های بسیاری بین اختلالات تغذیه و اعتیاد به‌مواد مخدر وجود دارد هر دوی این اختلالات روش‌هائی در جهت سرکوبی اضطراب هستند.
آیا بین اختلالات تغذیه، مصرف الکل، سیگار کشیدن و اعتیاد به مواد مخدر ارتباط وجود دارد؟ آیا علل بی‌اشتهائی، جوع و پرخوری همان عل مصرف الکل، سیگار کشیدن و دیگر اعتیادها می‌باشند؟
تحقیق در مورد اختلالات تعذیه‌ای نشان داده است که شباهت‌هائی بین بسیاری از موارد اختلات تعذیه‌ای و شرایط اعتیادهائی مانند اعتیاد به الکل و مواد مخدر وجود دارد مغز انسان مراکز خاص پاداش دهی دارد و این مراکز در مواقعی ویژه فعلا می‌شوند مثلاً مواقعی که شخص احساس خوب بودن و سرحالی می‌کند، مواقعی که شخص از بدن خود مراقبت می‌نماید و موقعی که فرد به‌طور معقول عمل می‌نماید، زمانی که از او تقدیر می‌شود، زمانی که عشق می‌ورزد، زمانی که ورزش می‌کند و....
تحریک مراکز پاداش دهی مغز با ابزارهای مصنوعی نیز ممکن است، انواع داروها چه مجاز و چه غیر مجاز موجب تحریک شیمیائی می‌شوند که این بخش مهمی از دلایل اعتیاد می‌باشد. تحریک، موجب وقفه احساسات ناخوشایند می‌گردد و در نتیجه ممکن است فرد از اختلالات تعذیه و یا دیگر اختلالات اعتیادی برای توقف احساسات غیر قابل تحمل استفاده بنماید.
افراد طبیعی با انجام اعمال خوب موجب تحریک مراکز پاداش‌دهی می‌شوند. آنها (مراکز پاداش‌دهی) با ورزش تحریک می‌گردند، زیرا انجام ورزش برای بدن مفید است.
آنها با خوردن تحریک می‌شوند، زیرا تغذیه برای بدن خوب است. با عشق تحریک می‌شوند زیرا عشق برای بقای نژاد بشر لازم است. این مراکز با هر پیروزی و یا هر قدردانی تحریک می‌گردند، زیرا انجام کارهای سازنده خوب می‌باشد.
اما اگر این مراکز پاداش دهی با مواد مخدر، الکل، تغذیه نادرست تحریک گردند، دیگر عملکرد صحیح خود را انجام نمی‌دهند. این امور نادرست راه میان بری برای شادمانی کاذب است و شادی آن از انجام کاری خوب ناشی نشده است.
استفاده نادرست از مراکز پاداش به‌ویژه افرادی شایع است که شخصیت آنها نیاز به میزان بالائی از تأثیرات این مراکز برای احساس خوب بودن (و سالم بودن) دارند و هم‌چنین دچار نگرانی و استرسی هستند که با مصرف مواد کاهش می‌یابد. بنابراین یک عامل مشترک برای همه انواع اعتیاد وجود دارد:
▪ اعتیاد به الکل و اختلالات مصرف موادمخدر
▪ اختلالات تغذیه
▪ افراط در ورزش
آسیب به خود و بی‌اشتهائی عصبی (حتی رساندن صدمه به بدن می‌تواند موجب تحریک مرازک پاداش دهی مغز برای حفاظت بدن در برابر درد گردد).
این به آن معناست که بیشتر کارهائی که در جهت درمان اعتیاد به الکل یا موادمخدر صورت می‌گیرند، می‌توانند در درمان اختلالات تغذیه نیز استفاده گردند. شخصیت خود بیمار باید تقویت شده و به آن آموزش داده شود تا از الگوهای غلط تغذیه، که با راه حل‌های غیر طبیعی و سریع وسوسه می‌شوند، دوری کند.
یک شباهت بین اختلالات تغذیه و اعتیاد به موادمخدر این است که این اعتیاد به‌طور جبری و صرف نظر از تأثیراتش بر روی سلامت بیمار شدیدتر می‌شود و به‌رغم عوارض جدی بالینی ترک اعتیاد برای معتادین بسیار مشکل است. در اختلال بی‌اشتهائی، گرسنگی موجب کاهش فعالیت هورمون سروتونین می‌شود که این عمل به نوبه خود اضطراب را در بیماری که سیستم عصبی بیش از حد فعلای دارد، کاهش می‌دهد.
بیمارانی که دچار اختلال کم اشتهائی هستند کمتر از سایر موارد اختلال تغذیه، امکان اعتیاد به مواد مخدر و الکل را دارند در حالی که در بقیه موارد اختلال تغذیه این گونه نیست. تحقیق نشان می‌دهد که گونه‌های شخصیتی که بیشتر استرس و نگرانی احساس می‌کنند نیاز به تحریک بیشتری برای داشتن یک احساس خوب دارند.
همچنین تحقیق نشان می‌دهد که در افراد دچار اختلالات تغذیه‌ای میزان دوپامین و سروتونین کم است و این امر موجب احساس فشار و استرس بیشتر می‌شود و بسیاری از معتادین به موادمخدر قبل از اعتیاد دچار اختلال در خوردن (خوردن بی‌اختیار) می‌شوند در نتیجه برخی ویژگی‌های وراثتی خطر اختلالات تغذیه و اعتیاد را افزایش می‌دهد، اما افرادی که این ویژگی‌های وراثتی را دارند نباید با اعتیاد، مشکل خود را حل کنند و راه‌های دیگری برای مقابله با این مشکل وجود دارد مثلاً داروهائی که موجب تثبیت تمرکز سروتونین در مغز می‌شود (در ترکیب با دیگر درمان‌ها) می‌توانند به این افراد کمک کنند.
منبع: Http://Web۴health.info
منبع : روزنامه آفتاب یزد


همچنین مشاهده کنید