شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


هجویه یی برای استالین


هجویه یی برای استالین
● مروری بر کتاب سیاحت نامه محرمانه
«شاعران همواره حق دارند، تاریخ با آنهاست.» (از نامه بوخارین به استالین در دفاع از ماندلشتام)از شگفتی های بازار نشر کتاب در ایران یکی آنکه برخی از کتاب های خوب و جدی و معتبر گاه چنان مهجور می شوند که طیف عمده یی از مخاطبان حرفه یی و کتابخوان ما نیز گاهی از چاپ و نشر آن بی خبر می مانند.
کتاب «سیاحت نامه محرمانه» نوشته رضا علامه زاده یکی از همین کتاب ها است که حرف های زیادی برای گفتن دارد و وجدان معذب و بیدار روشنفکر ایرانی نباید به هیچ وجه از برخورد و موضع گیری مثبت یا منفی نسبت به آن برحذر باشد. کتاب شرح سفر نویسنده (در مقام فیلمساز) و تیم فیلمبرداری او به خاک پهناور روسیه و تحقیق پیرامون سرنوشت و زندگی چهار نویسنده و شاعر برجسته دوران استالین، یعنی «میخائیل بولگاکف»، «آندره یی پلاتونوف» «اوسیپ ماندلشتام» و «آیزاک بابل» است.
در بخش اول کتاب «سیاحت نامه محرمانه» زندگی میخائیل بولگاکف از منظر اسناد کاگ ب و راش های موجود در فیلمخانه ملی مسکو بررسی می شود. بولگاکف نویسنده یی آشنا نزد مخاطبان ادب دوست ایرانی است. ترجمه خوب دکتر عباس میلانی از کتاب مرشد و مارگریتا بی گمان یکی از دلایل استقبال از آثار او است.
در خلال روایت زندگی این نویسنده با چهره یی روبه رو می شویم که آثار فراوانش خصوصاً در حوزه تئاتر در دوران حیات اش اجازه چاپ پیدا نکردند و رمان های مهم و تاثیرگذارش تنها سال ها پس از مرگ نویسنده اجازه چاپ و نشر گرفتند.
بخش عمده یی از زندگی بولگاکف در فقر مطلق و بیم گرسنگی سپری شد. درباره نگارش شاهکارش «مرشد و مارگریتا» نکته خواندنی را از زبان و قلم مولف کتاب بشنویم؛ «بولگاکف این رمان را بارها بازنویسی کرد و تا بستر مرگ آخرین فصل های کتاب را می خواند و یلنا سرگیونا همسرش که شخصیت مارگریتا از او نشات گرفته آن را می نوشت. بولگاکف می دانست که چنین رمانی در شوروی امکان انتشار ندارد، اما مطمئن بود که عمر اثر بزرگش از عمر نظام حاکم طولانی تر خواهد بود.»
در سیاحت نامه محرمانه همچنین شخصیت ماکسیم گورکی به خوبی بررسی می شود، نویسنده یی که تا پایان عمر ۶۴ ساله اش نقش واسطه را به خوبی بین نویسندگان و حاکمیت ایفا کرد، هرچند در بسیاری جاها نیز چشم روی حقیقت بست. جالب اینجا است که گورکی نیز در سال های آخر عمرش در منزل مجلل و قصر مانندش در مسکو در گونه یی تبعید به سر می برد و این هم نتیجه سال ها خوش خدمتی و وفاداری به حزب کمونیست. در بخش دوم کتاب زندگی و آثار نویسنده ارمنی تبار روس آندری پلاتونوف بررسی می شود.
گورکی چند بار از پلاتونوف به عنوان یک استعداد درخشان یاد کرده بود و با این حال آثار این نویسنده در آن سال ها در محاق سانسور و توقیف کامل بود. پلاتونوف نامه های فراوانی به مقامات شوروی و حتی به گورکی نوشت، ولی از این نامه ها طرفی نبست و در نهایت فقر و مسکنت در میانسالی به بیماری سل درگذشت. یکی از دلایلی که مرگ پلاتونوف را تسریع کرد دستگیری پسر ۱۵ ساله اش به جرم جاسوسی و تبعید به سیبری بود.
در بخش مربوط به زندگی دردناک اوسیپ ماندلشتام شاعر بزرگ روس و یکی از بنیانگذاران مکتب «آکمه ایسم» نکته جالبی که در نگاه اول به چشم می خورد هجویه یی است که ماندلشتام برای استالین سروده بود و سایه شوم این عمل تا پایان عمر کوتاه شاعر رهایش نکرد. این هجویه آن طور که «اما گرشتین» نویسنده کهنسال روس به نویسنده کتاب «علامه زاده» گفته، ابتدا قرار بود به حافظه سپرده شود و هرگز روی کاغذ نیاید.
ولی بازجویان ماندلشتام را وادار کردند تا تمامی شعر را مکتوب کند و ناخواسته به آرزوی شاعر برای جاودان شدن شعرش تحقق بخشیدند. ماندلشتام به خاطر این هجویه دو مرتبه به سیبری تبعید شد؛ بار اول حدود سه سال طول کشید و به خاطر شرایط نامناسب روحی و روانی او را به شکل مشروط بازگرداندند، اما تبعید دوم هرگز برگشتی در پی نداشت.
نکته جالب و عبرت انگیزی که در کتاب سیاحت نامه محرمانه به دقت بررسی و ژرف کاوی شده خودفروشی و خیانت روشنفکران و نویسندگان روس نسبت به همکاران خود است. برای مثال الکسی تولستوی که پس از مرگ گورکی سودای ریاست کانون نویسندگان این کشور را در سر می پروراند و شخصیتی فرصت طلب و مقام پرست داشت از هر ترفندی برای بدنام کردن نویسندگان روس فروگذار نمی کرد، هرچند پس از مرگ گورکی این مقام به «ولادیمیر استاوسکی» می رسد که به لحاظ خوش خدمتی به حاکمیت کمونیستی و خیانت و پاپوش دوزی نسبت به همکارانش گوی سبقت را از همه ربوده بود و این به خوبی نشان می دهد که یک انسان و یک نویسنده تا چه اندازه می تواند سقوط کند.
سند مهم و تاسف باری از نامه یی که استاوسکی به نیکلایه ژوف رئیس کاگ نوشته در دست است. او در این نامه تقاضای یکسره کردن کار ماندلشتام را می کند.
جالب اینجا است که تمامی نویسندگان و روشنفکرانی که در عصر استالین مغضوب واقع شدند سالها بعد در دوران اصلاحات و آغاز دموکراسی در این کشور اعاده حیثیت شدند، اما چه سود زمانی که جز خاکستری از آنان باقی نمانده بود. فصل پایانی کتاب به زندگی دردناک و اعدام نویسنده بزرگ روس «ایزاک بابل» اختصاص دارد که فوق العاده جذاب و خواندنی است. زندگی بابل تا قبل از مرگ ماکسیم گورکی نزدیکترین دوست و یار وفادارش به خوبی می گذشت و کتاب های مهمی چون «سواره نظام سرخ» و «داستان های اودسا» او را به عنوان یکی از مهمترین و بهترین قصه نویسان سراسر خاک پهناور روسیه مطرح کرده بود و همچنین بابل بی گمان شناخته شده ترین نویسنده روس پس از گورکی در خارج از کشور شوراها بود.
شرح ملاقات او با آندره مالرو که در نهایت تعجب منجر به پرونده سازی و اعدام او شد از بخش های خواندنی کتاب است. پس از مرگ گورکی دوران سیاهی برای بابل فرا رسید. اتهام اصلی او که منجر به تیرباران شدنش شد این بود که در یکی از سفرهایش به پاریس آندره مالرو او را به عضویت سازمان جاسوسی فرانسه درآورده است. این اتهام به قدری مضحک و حیرت انگیز است که به سختی باورپذیر می نماید و کاملاً آشکار است که در زیر شکنجه جسمی و روحی سخت بابل مجبور به اعتراف آن شده اما همین اتهام به ظاهر مسخره مقدمه مرگ نویسنده با استعداد روس را فراهم کرد.
کتاب سیاحت نامه محرمانه با وجود حجم اندک خود سرشار از اطلاعات دقیق و طبقه بندی شده از اسناد معتبر کاگ ب درباره روشنفکران روس است و همچنین کتابی است که با لذت فراوان و یک نفس خوانده می شود و تاثیر فراوانی بر ذهن و روان مخاطب و خواننده باقی می گذارد و عبرت فراوان می آموزد.
این کتاب با شمارگان محدود هزار نسخه در سال ۱۳۸۴ توسط نشر نگاه وارد بازار کتاب شد.
آرش نقیبیان
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید