جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


در تصمیم گیری به بچه ها کمک کنیم


در تصمیم گیری به بچه ها کمک کنیم
زندگی سرشار از تصمیم گیری است که بعضی از آنها بزرگ، بعضی کوچک و برخی هم حیاتی هستند. زمانی که شما در خانه، مغازه و محل کار خودتان هستید، پیش از خواب و بعد از خواب، زمانی که خانه را ترک می کنید در حال تصمیم گیری هستید. همان طور که آدم ها بزرگ تر می شوند تصمیمات شان هم بزرگ تر و مهم تر می شوند.
شاید به آن علت که هر چه بزرگتر می شویم مسوولیت های ما بیشتر می شوند و با مشکلاتی بیشتری دست و پنجه نرم می کنیم. اما چگونه یک فرد می تواند با حذف تصمیمات غیرضروری تمرکز خود را روی تصمیمات ضروری زندگی اش متمرکز سازد؟ پاسخ این سوال بسیار ساده است.
برای درست تصمیم گرفتن باید زندگی خود را ساده کنید و از نیازها، اهداف و وظایف روزمره خود لیستی تهیه کرده و با اراده به سمت تحقق آنها برویم. مثلا اگر نیاز دارید اطلاعاتی از یک وب سایت دریافت کنید وقت خود را تنها صرف پیداکردن آن اطلاعات کرده و بیهود وقت تان را صرف دیدن از سایت های غیرمرتبط تلف نکنید. بچه ها استاد تصمیم گیری بدون فکر هستند خیلی از والدین دوست دارند بچه هایی را پرورش دهند که در هر شرایطی بهترین تصمیم را بگیرند.
یکی از روش های بسیار موثر که می توانید با کمک آن فرزندان تان را موفق و شاد بار بیاورید این است که به آنها یاد دهید که تصمیم گیرنده های خوبی باشد.البته تصمیم گیری برای بزرگسالان کار راحتی نیست چه برسد به بچه ها و نوجوانان.
به عنوان والدین شما می توانید فرزندان تان را در تصمیم گیری کمک کنید. برای مثال هرگاه آنها را به خرید بردید، نگویید که هرچه را که دوست دارند می توانند در مغازه انتخاب کنند، چون تصمیم گیری برایشان مشکل می شود. یکی دیگر از روش هایی که می تواند در تصمیم گیری به بچه ها کمک کند این است که از آنها بخواهید پیش از انجام هرکاری از خود سوال کنند «چرا من می خواهم این کار را انجام دهم؟» به ترتیب به آنها کمک می کنید که بفهمند چه انگیزه هایی آنها را به سمت یک تصمیم می کشاند. بچه ها اغلب با انگیزه های متفاوتی مواجه می شوند.
مثلا شاید خودشان هم بدانند که انجام کاری احمقانه است اما از یک طرف تحت فشار باشند که آن کار را انجام دهند. بیشتر نوجوانان هنگامی که مجبور می شوند بین یک تصمیم درست و مردم پسند یکی را انتخاب کنند مسلما تصمیمات مردم پسند را انتخاب خواهند کرد. دومین پرسشی که آنها باید از خود بکنند این است «چه امکاناتی در اختیار دارم؟» بچه ها اغلب برای تصمیم گیری خود امکانات مختلفی را دارند.
مثلا شاید با خودشان درمورد دزدیدن یک شکلات از مغازه و یا دوستشان فکر کنند. درمورد این تصمیم انتخاب های مختلفی وجود دارد یکی اینکه اصلا آیا شکلات را بدزدد یا نه و یا اینکه سعی کنند دوستانشان را قانع کنند که دزدی کار خوبی نیست.
سومین پرسشی که باید از آنها سوال کرد این است که عواقب این عمل چه خواهد بود؟ بچه ها باید یاد بگیرند که پاداش و ریسک اعمالی را که انجام می دهند بپذیرند. مشکل اصلی درواقع این است که آنها گاهی عواقب اعمال خود را اصلا به حساب نمی آورند درحالی که منفعت های آن را پیش از اندازه به حساب می آورند. یکی دیگر از سوال ها این است که آنها به خود بگویند «عواقب اعمال من چطور دیگران را تحت تاثیر قرار می دهد؟» این طبیعت نوجوانان و بچه ها است که هنگام تصمیم گیری به تنها چیزی که فکر نمی کنند زندگی دیگران است.
اگر به آنها یاد دهیم که قبل از تصمیم گیری این سوال ها را از خود بپرسند، تصمیمی خواهند گرفت که هم به نفع خودشان و هم به نفع دیگران است. از دیگر کارهایی که می توانید انجام دهید این است که به انتخاب آنها احترام بگذارید. هرگاه زمان تصمیم گیری فراهم می رسد دو فرصت را که برای شما هم قابل قبول است پیش روی آنها قرار دهید. این باعث می شود که آنها دریابند که گاهی پدر و مادرانشان آنها را کنترل می کنند.
مثلا می توانید به آنها بگویید «ساعت هفت و نیم است و ساعت خواب تو هشت است می خواهی ۱۵ دقیقه دیگر بازی کنی و یا دوش بگیری». یا مثلا قبل از مهمانی بگویید «این دوتا لباس برای مهمانی فردا مناسب است کدام را می خواهی بپوشی؟» با استفاده از این تکنیک از بسیاری از جر و بحث های بیهوده پرهیز می کنید. این روش به بچه ها این امکان را می دهد که از میان گزینه های معقول یکی را انتخاب کنند.
احساسات فرزندانتان را قبول داشته باشید و جلوی دوستان آنها راجع به مشکلاتشان صحبت نکنید. شاید بعضی وقت ها نیاز باشد که از دیگران در خواست کمک کنید اما این کار را مخفیانه انجام دهید و از دوستانتان بخواهید تا اطلاعات فرزندتان را مخفیانه نگه دارند. اگر آنها متوجه شوند که شما درباره مشکلاتشان با دیگران صحبت می کنید دیگر در آینده رازهایشان را با شما درمیان نخواهند گذاشت.
اگر بچه هایتان با شخص دیگری مشکل پیدا کردند از آنها بخواهید آن را با شما درمیان بگذارند تا با کمک هم راه حلی برای آن پیدا کنید. به فرزندتان یاد دهید که چه تصمیمی را کجا بگیرد. همیشه پس از تصمیم گیری از او بخواهید نتیجه کارش را به شما اعلام کند اگر نتیجه کارهایش به اندازه کافی رضایت بخش نبود بخواهید تکنیک دیگری را امتحان کند.
روش دیگر این است که مسوولیت خرید خانه را به آنها بدهید. پیش از خرید می توانید به آنها یاد دهید که مثلا چه سبزی را باید بخرند و یا چه میوه ای مناسب خوردن است. خرید به آنها کمک می کند که بفهمند تصمیم گیری برای خود عواقبی درپی دارد. به بچه های بزرگترهم می توان یاد داد که هنگام خرید قیمت ها را با هم مقایسه کنند و تفاوت بین جنس خوب و بد را دریابند.
موسسه های بسیاری در دنیا برای اینکه بچه ها در مورد سلامتی خود راحت تر تصمیم بگیرند کلاس های آموزشی برگزار کرده اند. در این کلاس های آموزشی به آنها در مورد مضرات تنباکو و سیگار آموزش های بسیاری داده می شود. هدف اصلی این برنامه های آموزشی نوجوانان هستند.
مشاوران این برنامه های آموزشی از والدین بچه ها هم درخواست کردند که در مقابل فرزندانشان سیگار نکشند. والدین هم در کنار فرزندان در مورد عواقب بد سیگار، الکل و... آموزش می بینند. به گفته محققان بچه هایی که والدین آنها سیگار می کشند بیشتر به مواد مخدر روی خواهند آورد. اگر والدین تلاش کنند قبل از اینکه بچه ها به مدرسه راهنمایی بروند سیگار کشیدن خود را ترک کنند، دیگر خطر معتاد شدن نوجوانانشان بسیار کاهش می یابد.
محققان اعلام کردند که چنین برنامه های آموزشی رابطه مثبتی را بین والدین و فرزندان ایجاد می کند و والدینی که بتوانند با بچه های خود درست رابطه برقرار کنند به طور ناخودآگاه در تصمیم گیری های درست و عاقلانه هم آنها را یاری داده اند. آنها علاوه بر اینکه می توانند به فرزندان خود کمک کنند تا تصمیمات درستی راجع به سلامت خود بگیرند در مورد انتخاب شغل هم می توانند کمک های موثری به فرزندانشان دهند.
محققان می گویند چون مادران فرزند خود را بیشتر از هر کس دیگری می شناسند و آینده آنها برای مادرانشان بسیار مهم است پس با نشان دادن راه درست می توانند آنها را در انتخاب شغلی مناسب یاری دهند.
مثلا پیش از اینکه بچه ها وارد حرفه ای شوند و پول و وقت خود را صرف کنند باید به آنها یاد دهید که برای انتخاب هر شغل مهارت لازم است و پیش از کسب مهارت لازم آنها باید علاقه خود را کشف کنند. البته استعداد خودشان را هم باید در نظر بگیرند. پس از عبور از تمام این مراحل باید وارد دانشگاه شوند و دوره های لازم را طی کنند. البته هنگام فارغ التحصیل شدن بیشتر بچه ها دوره های تئوری را گذرانده اند و شاید کمتر تجربی کار کردن داشته باشند.
مترجم؛ آزاده هاشمی
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید