جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


گره‌ها را باز کنید


گره‌ها را باز کنید
هركدام از ما با بینش و دیدگاه خاص خودش به جهان و اتفاقات آن می‌نگرد و هركس هم فكر می‌كند كه دیدگاه خودش بهترین و درست‌ترین است. مثلاً وقتی كسی با ما حرف می‌زند كه نظر و عقیده ای متفاوت از ما دارد، با او مخالفت می‌كنیم و سعی بر آن داریم كه درستی عقیده خودمان را ثابت كرده حرفمان را به كرسی بنشانیم. اگر شما هم مانند بسیاری از مردم این طورهستید و از طرفی نمی‌خواهید این‌گونه رفتار كنید، مطالب خوب و مفیدی را در این جا آورده‌ایم كه می‌توانند به شما و افرادی چون شما كمك كنند.
درباره یك حادثه كه خود و دوستانتان شاهدش بوده‌اید. مطلبی بنویسید و دیدگاهها و برداشت‌های خودتان و دوستتان را در آن بگنجانید. اگر بتوانید سخنان گوناگون را كنارهم قرار دهید،‌دیگر آنقدر در پی اثبات درستی یا نادرستی آنها برنخواهید آمد. زمانی كه ما با كسی صحبت می كنیم و به مخالفت با او برمی‌خیزیم، موضوع موردتعارض نه خود حادثه یا موضوع بلكه باورها، برداشت‌ها، نگرش‌ها و نظرات ما راجع‌به مطلب و حواشی آن هستند كه بحث و تعارض بین ما را شكل می‌دهند. به خاطر داشته باشید كه احساسات هركس متعلق به خود اوست و هیچ قانونی نیست كه بگوید طرف مقابل شما مثل خودتان احساس و تجزیه و تحلیل كند. پس مسئول و مالك احساسات خودتان باشید و كس دیگری مجبور نیست مانند شما فكر كند و در ضمن حق ندارد كه باورهای خودش را بر شما تحمیل نماید. روش تفكر و احساس كردن او به یك شكل است و شما نیز طرز تفكری را برگزیده‌اید كه منحصر به خودتان است. آن موضوع،‌حادثه، رفتار یا هرچیز دیگری می‌تواند گستره وسیعی از تلقیات و برداشت‌ها را شكل دهد كه هركسی گزینه ویژه‌ای را برای خود انتخاب می‌كند. باید در فكركردن مراقب باشید تا در میان خیل انبوه این برداشت‌ها و ایده‌ها، از محور اصلی به حواشی مطلب سوق پیدا نكنید.
تعارض‌ها و عقاید مبهم و گنگ ما راجع به افراد فقط هنگام گفتگو یا برسر یك موضوع دیگر به وجود نمی‌آیند. معمولاً‌ بسیاری از ما فكر می كنیم. كه از مقاصد و نیات دیگران باخبریم و می‌دانیم كه می‌خواهند با ما چه كار كنند و چه رفتاری نشان دهند. به واقع آن چه كه ما به تمامی درباره‌اش می‌دانیم نه رفتار دیگران بلكه واكنشی است كه در مقابل رفتار او نشان داده‌ایم. بدانید كه ممكن است آن فرد اصلاً قصد نداشته به شما توهین كند، ناراحتتان كند یا تحت فرمان خودش بگیرد. در این جا كمی هم به رفتار خودتان دقت كنید. بله شما منظور بدی نداشته‌اید ولی «نیت خوب» به تنهایی برای عكس‌العمل خوب طرف مقابل كافی نیست. شاید رفتار شما به قدر كافی تاثیرگذار یا مناسب نبوده و نتوانسته‌ در مخاطبتان احساسی مثل احساس مطبوع تجربه‌های مشابه ایجاد نماید.
مسئله سوم اینست كه برای پرهیز از تعارض و تنش به جای اعتراض‌كردن، درخواست كنید. این طور بدانید كه هر اعتراضی در واقع تقاضا و درخواستی است كه به شكلی نامناسب و نازیبا بیان می‌شود. زمانی كه ما در موقعیتی دشوار قرار می‌گیریم كه نیازهایمان برآورده نمی شوند و حس می‌كنیم كه عاجز و درمانده‌ایم، اعتراض می‌كنیم و به سرزنش دیگران برمی‌آییم. دفعه بعد كه خواستید اعتراض و شكایت كنید، كمی صبر كرده به خود بگویید «خب من از این شرایط ناراضی ام ولی اگر این اوضاع تغییر می‌كرد و بهتر می‌شد آن وقت چه؟ حالا این «تغییر» چه باید باشد؟» آن عامل موثر را بیابید و از كسی كه مسئول آن امر است درخواست كنید تا این تغییر و اصلاح انجام شود. به خاطر بسپارید كه اعتراض‌كردن یا درخواست‌كردن از شخصی كه مصدر آن كار نیست، گره‌ای از مشكلات شما باز نخواهد كرد.
مواقع دیگری هم هستند كه این تعارض و تنش‌ها به دلیل نبودن مهارت ارتباطی كافی یا رد و بدل شدن سخنان گنگ و دو پهلو پدید می‌آیند. گاهی پیش می‌آید كه می خواهید حرفی بزنید ولی انگار كلمات در مغزتان چرخ می‌خورند و نمی‌توانید كلمه‌ای كه مناسب است را پیدا كنید. نمی‌توانید حرف بزنید و انگار كه دهانتان را از خمیر پركرده باشند، ساكت مانده‌اید. در بسیاری از این حالات ما از ترس واكنش‌های طرف مقابل حرف نمی‌زنیم و به واقع می‌ترسیم كه او از حرفمان ناراحت و خشمگین شده ما را سرزنش كند. در این مواقع از همان جاییكه زبانتان گیر كرده شروع كنید. مثلا این طور بگویید كه: «می‌خواهم چیزی بگویم ولی می‌ترسم كه....» در این حالت شما ترس و آسیب‌پذیریتان را به مخاطب می‌گویید و تعجب خواهید كرد كه چقدر این روش تاثیرگذار است و میزان پذیرش او برای گفته‌هایتان را بیشتر خواهد نمود. علاوه بر این كلمات صادقانه‌ای كه شما بر زبان می‌رانید به راحتی قفل زبانتان را خواهند شكست و قادر خواهید شد كه آن حرف مهم را به گوش مخاطب برسانید.
نكته مهم دیگر اینست كه بدانید اگر به مشكلی اعتراض می‌كنید، ممكن است خودتان هم در پدید آمدنش مقصر باشید. معمولا پذیرش این مسئولیت كار دشواریست و مردم ترجیح می‌دهند كه تقصیر را برگردن این و آن بیندازند و بگویند كه «اگر او توجه می‌كرد....»، «فقط لازم بود كه او . . .» ، «كارمندان آن بخش آنقدر تنبلند كه . . .» آماده پذیرش این مسئولیت باشید و كاری كنید كه اشكال موجود هرچه زودتر برطرف گردد.
و مسئله مهم و آخر اینست كه خود و دیگران را ببخشید. اشتباه نكنید، بخشیدن به معنای این نیست كه شما به طرف مقابل حق مسلم خطاكاری و سهل‌انگاری می‌دهید. نه؛ این عمل درونی فقط خشمتان را فرو می‌نشاند و به هیچ‌وجه مهر تایید بر كار آنها نیست. علاوه بر بخشیدن دیگران، بخشش خود نكته مهمتریست. بدانید كه اگر نتوانید خودتان را ببخشید از خطای دیگران هم نمی‌توانید بگذرید. نباید هنگامی كه مرتكب اشتباه می‌شوید، خود را تا ابد گناهكار بدانید. این خطا را نه یك «گناه» بلكه یك «تجربه» تلقی كنید. هركسی هرقدر هم كه در كارش ماهر باشد، نمی تواند از همه اشتباهات اجتناب كند. به جای این كه تا مدت‌ها نزد خود شرمسار باشید و با احساس گناه و با ترس ارتكاب مجدد به خطا، سركارتان حاضر شوید، نكات ارزشمند آن تجربه تلخ را به خوبی بیابید و از آنها بیاموزید. اگر همان روش اول را در پیش گیرید، مطمئن باشید كه بازهم اشتباه خواهید كرد.
تمامی تعارضات بیرونی از تعارض‌های درونی سرچشمه می‌گیرند و اگر به درستی مدیریت نشوند به كشمكش‌های درونی دیگری منتهی خواهند شد. علت اصلی شكل‌گیری درگیریهای بیرونی مهارت‌های ضعیف هوش هیجانی و برقراری ارتباطات اجتماعی است كه با خلق پیش داوری، احساسات گنگ و مبهم و ناپیدایی مرز حقایق و تصورات؛ رفتارهای نا به هنجاری را سبب می شوند. شخصی كه رفتار نا به جا و غیرمنطقی از او سرزده سرزنش و تنبیه می‌شود و چون علت این شكست كوچك یا بزرگ را نمی‌داند، ریشه كشمكش‌های درونیش نیز تقویت می‌شوند و... این سیكل معیوب ادامه خواهد داشت. پس گرههای كوچك درون را پیش از آن كه به چرخه معیوب گرههای بزرگتر درآیند، باز كنید.
By: Lor Love Huff
مترجم‌: آذین صحابی
منبع : روزنامه تفاهم


همچنین مشاهده کنید