شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


درباره فیلم آکواریوم


درباره فیلم آکواریوم
● كارگردان و نویسنده : ایرج قادری
● تهیه كننده: علی سرتیپی
● مدیر فیلمبرداری: فرج الله حیدری
● طراح صحنه و لباس: افسانه صمدزاده
● عكاس: احمد احمدی
● طراح چهره پردازی: مهدیه اعرابی
● مدیر تولید : یوسف صمدزاده
● صدابردار: محمود سماك باشی
● تاریخ شروع فیلمبردری: ۱۳۸۴
● بازیگران : امین حیایی , مهناز افشار, ایرج نوذری , شیلا خداداد , سیروس گرجستانی , نیما فلاح ...
● خلاصه داستان:
▪ آكواریوم داستان یك جوان قهرمان اتومبیل رانی است كه برای رفتن به آمریكا به تركیه سفر می كند و در آن جا با مشكلات عدیده ای مواجه می شود.
● نقد فیلم :
آیدا قرار بود پایان سه گانه ای باشد كه بادختری با كفشهای كتانی آغاز شده بود، با من ترانه ۱۵ سال دارم ادامه یافته و بادیشب بابا تو دیدم، آیدا به تكامل رسیده و یا قراربود برسد. پس انتظارها از فیلم در حد یك فیلم معمولی نبود. با چنین انتظاری مسلم است كه به خواسته برخی مخاطبان پاسخ درخوری داده نشد، اما گروهی كه فارغ از این دید به تماشای فیلم نشستند از آن لذت بردند. همین برخوردها ;صدرعاملی را برآن داشت تا در ساختار فیلم خود تجدید نظری كند و با این ساختارشكنی بتواند مخاطبان بیشتری را راضی كند.
آیدایی كه اكنون بر پرده سینماها می بینید برای كارهایش دلایل قانع كننده ای دارد، خانواده اش شناخته شده ترند، كارهای اضافه نمی كند و در یك كلمه بالغ تر از آیدایی است كه در جشنواره روی پرده سینما دیده بودیم. مهمترین ویژگی آیدا(اصلی ترین شخصیت فیلم) این است كه از بچگی او( دنیای كودكی) به جایی می رسد كه باید انتخاب كند و تصمیم بگیرد، تصمیم میان اینكه جمع خانواده خود را تا همیشه همانگونه كه می خواهد( صمیمی) ببیند یا اینكه با گفتن موضوعی ( كه فكر می كند خیلی مهم است) این كانون گرم را متلاشی كند.
اما آیدا راه سوم را برمی گزیند، او خود درباره زندگیش تصمیم می گیرد و در واقع خود را به جریان نمی سپارد تا ببیند چه برسرش خواهد آمد. همین خارج شدن از حالت انفعال مهمترین و عمده ترین تغییر آیداست. اما با تمام این تفاسیر به گمانم آنچه برخی مخاطبان را از تماشای فیلم راضی نمی كند، این است كه سیر داستانی در مورد این كاراكتر( تداعی در دختری با كفشهای كتانی و ترانه در من ترانه ۱۵ سال دارم ) رعایت نشده است. تداعی دختر نوجوانی بود كه در راه بلوغ ، تجربیات مختلفی را از سر می گذراند، ترانه یك قدم جلوتر، تجربه عشق را می آموزد و با كودك خود به زندگی ادامه داد و حالا آیدا قاعدتا باید در ادمه تكامل این شخصیتها تجربه خطیری را در زندگی خود بیاموزد اما این آیدایی كه در ابتدا می بینیم و در نریشن فیلم خودش هم می گوید( دختری لوس) شخصیتی نیست كه صلابت ترانه را ادامه دهد.
حتی اگر قبول كنیم كه تصمیمی كه آیدا در مورد زندگی خانواده اش ( پدر و مادرش) می گیرد تصمیم كوچكی نیست و در واقع با این تصمیم به نوعی به زندگی خودش هم سر و سامانی داده است، باز هم نمی توان این فیلم را در ادامه من، ترانه ۱۵ سال دارم دید. این توضیحات به هیچ وجه منكر ارزشها و تلاشی كه برای ساخته شدن چنین فیلمی نمی شود اما برای بهتر دیده شدن این خیل عظیم تلاش و تحقیق باید توالی مناسبی در نظر گرفته می شد. باز هم تاكید می كنم، آیدا یك فیلم مستقل، فارغ از سه گانه صدر عاملی، فیلم كامل و فوق العاده ای است اما به عنوان پایان یك چنین سه گانه ای ....
برای دیده شدن چنین فیلمی بهتر آن است كه به دور از تمام حواشی و به صورت یك فیلم مستقل به آن نگاه كنیم تا بتوانیم قضاوتی منصفانه داشته باشیم. چیزی كه در فیلم به خوبی و به وضوح قبل مشاهده است. تنهایی آیداست، از آنجایی كه آیدا به دختری درسخوان و سر به زیر مشهور است، كسی ( به جز مادر بزرگ) متوجه ناراحتی و مشكلاتش نمی شود اما فضاسازی فیلم به گونه ای است كه كلیه احساسات و حالتهای آیدا را درك می كنیم.
فیلم برداری و نورپردازیهای دقیق و طراحی صحنه و لباس متناسب با موضوع دو مقوله ای است كه كمك شایانی به كل فیلم و خصوصا اصلی ترین شخصیت آن ( آیدا) كرده است. به اتاق آیدا و فضای آن می دقت كنید میزوكتاب و تخت او چنان چیدمان شده كه شخصیت یك محصل درسخوان و مرتب را در ذهن مخاطب متبادر می كند همانطور كه همه از آیدا انتظار دارند یا در نگاهی وسیعتر خانه آیدا چنان مرتب و نظم است(همه چیزبه اصطلاح سرجای خود است) كه هیچ كس حتی به ذهن خود فكر خیانت پدر آیدا به مادرش را راه نمی دهد. این نكته را هم باید در نظر داشت كه در فیلم تنها دو خانه را می بینیم: ۱) خانه آیدا و ۲) خانه هاله ابتكار كه به نوعی در مقابل هم قرار می گیرند، هم به لحاظ نظم و ترتیب و هم به لحاظ كاركرد.
یا اگر بخواهیم از نگاه دیگری فیلم را ببینیم ساناز كه خانواده واحدی ندارد و پدر و مادرش از هم جدا شده اند را هیچگاه در خانه نمی بینیم و بی سرپناهی و سرگشتگی او با این تمهید به نمایش گذاشته شده است.
لباسهای هریك از شخصیتها نیز به نوعی گویای درونیات وویژگیهای فردی آنهاست. آیدا همیشه لباسهای اسپورت و گاه كودكانه ( لباس آیدا در شب عروسی را به یاد آورید) برتن دارد، ساناز در مقابل آیدا و در همان سن و سال كمی آراسته تر و شاید بیشتر برای جلب توجه لباس می پوشد و گاه آرایش می كند، مادر آیدا همیشه ( بجز صحنه عروسی) یك لباس و تنها یك لباس به تن دارد، شاید این همان یك دستی و تكراری شدن زندگی را القا كند، در مقابل پدر آیدا همواره مرتب است، كت و شلوار شیكی به تن دارد، ادكلن می زند و به قول آیدا خوش تیپ است.
تمام این مؤلفه ها به مخاطب كمك می كند تا كاراكترها بهتر بشناسد، با آنها ارتباط برقرار كند و حرف فیلم را دریابد و با یك تلنگر كوچك موقعیت خود را در دنیای امروزی باز یابد. آیدا پس از طی كردن راهی نه چندان كوتاه به جایی می رسد كه انتخاب می كند، تصمیم می گیرد، میان منفعل بودن یا زندگی كردن، زندگی كردن را انتخاب می كند و لذت خوردن یك تكه كیك زیر باران را تجربه می كند.


همچنین مشاهده کنید