شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


آموزه‌های اسلامی در نوروز


آموزه‌های اسلامی در نوروز
● نگاهی به چند پژوهش درباره تاثیر اسلام بر نوروز
"سیدمحمد بهشتی" رئیس پژوهشكده میراث فرهنگی و گردشگری كشور در این باره می‌گوید: "تنوع بین زیستگاه‌ها، اقوام و نژادها در سرزمین واحد ایران قابل مشاهده است. این گوناگونی در نگاه نخست این تصور را ایجاد می‌‌كند كه پیش از آن كه با تنوع روبه‌رو باشیم با تكثر فرهنگی روبه‌رو هستیم. اما در حقیقت خودش به دلیل قدمت زیادی كه زیست بشر در ایران داشته است،‌ عملاً توانسته شرایطی ایجاد كند تا از یك وحدت فرهنگی نیز برخوردار شویم. در نگاه ابتدایی آن چیزی كه در ویترین و پیشانی فرهنگی كشور دیده می‌شود، تنوع است و آن بخش نامشهود و پنهان، وحدت است. آیین‌هایی مثل نوروز كه هر دو سوی قضیه در آنها وجود دارد، می‌توانند به ما كمك كنند تا از منظر این آیین، هم متوجه تنوع و هم وحدت شویم. یعنی عدم مغایرت بین تنوع و وحدت را در آن وحدت ببینیم. همه اقوامی كه در ایران زندگی می‌كنند، نوروز را جشن می‌گیرند. این اقوام شاید حتی زبان یكدیگر را متوجه نشوند، اما یگانگی را در برپایی آیینی مثل نوروز به نمایش می‌گذارند."
نوروز سنتی باستانی است كه بیشتر تاریخ‌نویسان و صاحبان فرهنگ‌ها "جمشید" پادشاه پیشدادی را پایه‌گذار آن می‌دانند؛ چنان كه فردوسی می‌گوید:
جهان انجمن شد بر تخت اوی / فرو مانده از فره بخت اوی
به جمشید بر گوهر افشاندند / مرآن روز را روز نو خواندند
سر سال نو، هرمز فرودین / برآسوده از رنج تن، دل زكین
بزرگان به شادی بیاراستند / می و جام و رامشگران خواستند
چنین جشن فرخ از آن روزگار / بمانده از آن خسروان یادگار۱
با این وجود پژوهش‌های جدید نشان می‌دهند كه نوروز قدمتی به مراتب بیشتر از آن دارد كه پایه‌ریزی‌اش را بتوان به قوم آریایی نسبت داد. "محمد میرشكرایی" مدیر پژوهشكده مردم‌شناسی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری از جمله كسانی است كه ریشه نوروز را "سرزمینی" و نه "قومی" می‌‌داند: "نوروز جشنی است برخاسته از فلات ایران و به هیچ قوم و مذهب معینی بستگی ندارد. نوروز با آریایی‌ها وارد ایران نشده است، بلكه آریایی‌ها آن را از مردم فلات ایران گرفته‌اند. بنابراین نوروز یك جشن سرزمینی است، نه جشنی متعلق به قوم یا مذهبی معین. برخی گمان می‌كنند كه نوروز یك جشن زردشتی است، در حالی كه اصلاً چنین نیست.
زردشتیان نیز همانند بقیه مذاهب نوروز را به عنوان یك جشن ملی پذیرفته‌اند."از همین روست كه هر قوم و مذهبی كه به سرزمین ایران گام نهاده، نوروز را محترم شمرده و برآن مهر تأیید زده است. لیكن تأیید اسلام از نوروز به عنوان مذهبی كه نهاد‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ایران را دچار تحولات عمیق و گسترده كرده است، بی‌شك از اهمیت بیشتری برخوردار است. میرشكرایی درباره علت و ابعاد تأیید نوروز در اسلام می‌گوید: "نوروز جشنی فرهنگی است و با زندگی مردم پیوند دارد. چیزی در آن وجود ندارد كه اقوام و مذاهب مختلف با آن مخالفت ‌كنند. بدین جهت نوروز با پیدایی اسلام- به‌ویژه در مذهب شیعه - مهر تأیید خورد. ارتباطی كه نوروز با مذهب شیعه دارد، خیلی بیشتر از ارتباطی است كه با مذهب زرتشت دارد. به طور مثال در شهر مزار شریف افغانستان، هر سال شب نوروز علمی در بارگاه منسوب به حضرت علی (ع) برافراشته می‌شود و به مدت چهل روز برافراشته می‌ماند و دیگر روایتی است كه روز عید غدیر كه حضرت علی (ع) به ولایت منصوب شد، همزمان با روز عید نوروز اعلام می‌دارد."
احترام نوروز در اسلام هر چند كه به مذهب شیعه منحصر نیست، اما چنان در میان شیعیان فراگیر است كه حتی روایاتی از امامان شیعه در بزرگداشت نوروز نقل شده است. برای مثال علامه مجلسی در "السماء‌والعالم" از امام صادق‌ (ع) حدیثی را بدین مضمون نقل می‌كند: "در آغاز فروردین، آدم آفریده شد و آن روز فرخنده‌ای است برای طلب حاجت‌ها و برآورده شدن آرزوها و دیدار پادشاهان و كسب دانش و زناشویی و مسافرت و داد و ستد. در آن روز خجسته بیماران بهبودی می‌یابند و نوزادان به آسانی زاده می‌شوند و روزی‌ها فراوان می‌گردد."مجلسی همچنین حدیث دیگری را درباره نوروز نقل می‌كند كه منتسب به امام كاظم (ع) است و آن این كه "این روز بسیار كهن است. در نوروز خداوند از بندگان پیمان گرفت تا او را پرستش كنند و برای او شریك قائل نشوند و به آیین فرستادگانشان درآیند و دستورشان را بپذیرند و آن را اجرا نمایند و آن نخستین روزی است كه آفتاب بدمید و بادهای باردهنده بوزید و گل‌های روی زمین پدید آمد و هم جبرئیل بر پیامبر نازل شد و نیز روزی است كه ابراهیم بتها را شكست و هم پیامبر علی را بر دوش خود گرفت تا بتهای قریش را از خانه كعبه بینداخت."۲
از این گذشته "نادر كریمیان" در پژوهشی با عنوان "نوروز در روایات شیعه و در كتاب التاج جاحظ بصری" روایاتی را از كتاب‌‌های "كافی" شیخ كلینی:‌ "من لایحضره الفقیه" شیخ صدوق و "تهذیب الاحكام" شیخ تونسی، یعنی سه كتاب از كتب اربعه شیعه نقل می‌كند كه در آنها به صراحت از نوروز یاد شده است. (۳) نیز "شیخ عباس قمی" در مفاتیح‌الجنان به نقل روایتی از "معلی بن‌ خنیس" می‌پردازد كه حاوی تعلیم امام صادق (ع) به معلی درباره اعمال عید نوروز است. (۴)
علاوه بر عدم مخالفت اسلام با آیین نوروز و از آن فراتر تأیید این مذهب بر نوروزگان، تداوم گرامیداشت نوروز در دوره اسلامی را می‌توان به علاقه شدید ایرانیان برای حفظ مواریث باستانی خود نیز نسبت داد.
"برتولد اشپولر" ایران‌شناس بزرگ آلمانی در این باره می‌‌‌گوید:‌ "از جشن‌های قدیمی ایرانی، بیش از همه جشن‌ سال نو (نوروز؛ شكل عربی آن نیروز) و نیز در پایان تابستان جشن پاییز (مهرگان) طبیعتاً بر اساس تقویم قدیمی برگزار می‌شد. البته مسلمانان، به‌ویژه در زمان عمر دوم ]عمربن عبدالعزیز[ كوشش كردند تا این اعیاد را ملغی كنند و كسانی را كه در این مواقع به طور كلی هدایای متداولی برای مقامات بالاتر می‌فرستادند، تحت فشار قرار دادند.
اما این رسم چنان عمیق با اندیشه و احساس مردم ایران وابسته بود كه به زودی پیروز‌مندانه برای خود جایی باز كرد و با اوج گرفتن كار عباسیان، اما به‌ویژه در زمان آل‌بویه كاملاً در همه جا متداول شد و حتی در بین‌النهرین (درست در بغداد و حتی در بصره) رسمی همه‌گیر شد. در سوریه، مصر و شمال آفریقا نیز این جشن در برخی از زمان‌‌ها به طور نامنظم برگزار می‌شد."(۵)
بدین ترتیب نوروز با ورود اسلام به ایران و فراگیری این مذهب در پهنه‌ای وسیع از شبه قاره هند تا شمال آفریقا، این مجال را یافت تا در میان اقوام غیر ایرانی نیز تداول یابد. همچنین برخی از سنت‌‌هایی كه امروزه پیوستگی عمیقی با نوروز دارند، از دوره اسلامی به این آیین كهن افزوده گردیدند. (و تأكید می‌شود كه در "دوره اسلامی" نه براساس "باورهای اسلامی") از جمله می‌‌توان به رسم "چهارشنبه سوری" اشاره كرد كه به باور "مرتضی هنری" پژوهشگر تاریخ، جغرافیا و فرهنگ عامه در شكل كنونی خود متعلق به دوره اسلامی است. هنری اظهار می‌دارد:‌ "جشن چهارشنبه سوری هم اكنون در آخرین چهارشنبه سال برگزار می‌شود و شك نیست كه چنین روز قطعی برای این مراسم، آیینی پس از اسلام است.
زیرا ایرانیان شنبه و آدینه نداشتند و هر یك از دوازده ماهشان بی كم و بیش سی روز بود كه هر روز به نام یكی از ایزدان خوانده می‌شد.
مانند هر مزد روز (روز اول) بهمن روز (روز دوم) اردیبهشت روز (روز سوم) و...." هنری به برخی روایات شیعی درباره چهارشنبه سوری اشاره می‌كند و می‌افزاید:‌ "اگر چگونگی و اعتقادات این جشن در بعضی مناطق از فرهنگ اسلامی رنگ پذیرفته است،‌ به دلیل دلبستگی عمیق ایرانیان به اسلام و تشیع و بزرگداشت امامان است، زیرا در بعضی مناطق ایران مراسم چهارشنبه سوری در آخرین چهارشنبه ماه صفر برگزار می‌شود و موجب انجام جشن چهارشنبه سوری را نیز قیام مختار ثقفی به خونخواهی حضرت حسین (ع) می‌دانند."
"نادر كریمیان" كه پیش‌تر پژوهش او درباره "نوروز در روایات شیعه" مورد اشاره قرار گرفت، معتقد است كه ردپای انتقال فرهنگ ایرانی از جمله آیین نوروز به دنیای عرب و اسلام را می‌توان در لابه‌لای آثار دوره "نهضت ترجمه" و از جمله كتاب "التاج" اثر "جاحظ بصری" یافت و چگونگی فراگیری آیین نوروز در قلمرو اسلام در سده‌های نخستین اسلامی را توضیح داد. او با اشاره به بابی در كتاب التاج تحت عنوان "هدایای نوروز و مهرگان" كه در آن روش پادشاهان ساسانی در دادن جایزه و مقرری شرح داده شده است، یادآور می‌شود: "التاج را جاحظ آیینه‌ای قرار داده كه مجالس و مناظره‌ها و جشن‌های رسمی و باورهای عمومی خلفا و شاهان و بزرگان در آن با كمال وضوح نمایان است. علاوه بر این، در این كتاب بسیاری از روش‌ها و عادات شاهانه و تزئینات و اوضاع سیاسی گنجانده شده كه پس از شروع دوران حكمفرمایی اسلام و مسلم شدن قدرت سیاسی و دینی برای مسلمین، اعراب قسمتی از آنها را از ایرانیان اقتباس كرده‌اند. ما به وسیله این كتاب می‌توانیم به اندازه تأثیر مهمی كه تمدن ایرانی در دوره عباسیان در تمدن دوره اسلامی داشته است، پی‌ ببریم."بدین‌سان می‌توان گفت كه پس از ورود اسلام به ایران، نه فقط نوروز به عنوان آیین بزرگ و باستانی ایرانیان موجودیت خود را حفظ كرد، بلكه درگامی فراتر، در میان اقوام غیرایرانی نیز گسترش یافت و به‌ویژه از سوی قدرت سیاسی و مذهبی جهان اسلام یعنی دستگاه خلافت مورد اقتباس قرار گرفت. بدیهی است كه در این حالت، آیین نوروز با باورهای اسلامی نیز در می‌آمیزد. استمرار بزرگداشت نوروز در دوره اسلامی تقریباً در تمام پژوهش‌هایی كه درباره نوروز به رشته تحریر درآمده، مورد توجه قرار گرفته است و برخی پژوهش‌ها نیز اختصاصاً این موضوع را بررسی كرده‌اند كه از میان آنها باید به دو اثر سعید نفیسی با عنوان "جشن نوروز در تاریخ اسلام" (ایران امروز، س۳، ش۱، ۱۳۲۰ ش) و "نوروز در اسلام" (مردم، س۲، ش۷، ۱۳۲۷ش) و نیز "اسلام و سنت‌های ایرانی" (كیهان فرهنگی، س۱۱، ش۱۱، ۱۳۷۳) از اصغر دادبه؛ "عید نوروز و صیغه‌های اسلامی آن" (نشریه دانشكده ادبیات مشهد، س۱۵، ۱۳۶۱) از ابراهیم شكورزاده؛ "نوروز بعد از اسلام" (ایرانشهر، ج۱، ۱۳۴۰ق) از حسین كاظم‌زاده ایرانشهر و "نوروز از دیدگاه اسلام" (پاسدار اسلام، دوره ۱۶،‌ ش۱۸۴-۱۸۳، ۱۳۷۶) اثر محمد محمدی اشتهاردی اشاره كرد. (۶)
اما از میان همه این پژوهش‌ها، پژوهش مفصل"هاشم رضی"‌ با عنوان "گاه شماری و جشن‌های ایران باستان" درخور توجه بسیار است. رضی در این پژوهش فصل مشبعی را به نوروز در دربارهای ایران در دوران اسلامی اختصاص داده است و با اشاره به نخستین هدیه نوروزی در دوران اسلامی كه به نزد علی‌بن‌ابیطالب (ع) گسیل شد، تداوم این رسم در دوران اموی و عباسی (و البته سوء‌استفاده خلفای اموی و عباسی از سنت هدیه نوروزی) را نشان داده و خاطر نشان ساخته است كه "آداب و رسوم و شعایر و جشن‌ها و ادب و فرهنگ و هنر و شیوه زندگی روزمره و لباس و خوراك ایرانی و همه شؤون زندگی این مردم كهن كه مورد اقتباس قرار گرفت، موجبات مفاخرت تا زیان را در تمسك به آنها فراهم آورد..... در زمان خلافت عباسیان،‌ جشن‌های ایرانی، به‌ویژه نوروز با اهمیت و شكوه و بزرگی برگزار می‌شد و در سراسر قلمرو آن روزگار عباسیان، یك جشن رسمی محسوب می گشت." (۷)
با توجه به این كه عباسیان بیش از پنج سده نفوذ سیاسی و دینی خود را در جهان اسلام - با فراز و نشیب بسیار - حفظ كردند، می‌توان دریافت كه بزرگداشت نوروز از سوی خلفای این سلسله تا چه حد در استمرار و گسترش آن تأثیر گذار بوده است. مرتضی هنری عقیده دارد كه نوروز از زمان پیامبر اسلام تا دوره سلسله متأخر ایرانی همواره مورد توجه بوده است. او می‌‌گوید:‌ "به شهادت تاریخ حضرت محمد (ص) و حضرت علی (ع) و بزرگان و خلفای اسلام نوروز را گرامی می‌داشتند و در دستگاه خلافت عباسی نوروز عظمتی خاص داشت و پس از اسلام نیز نوروز بزرگ با سنت‌های اسلامی شكوه و جلالی دیگر یافته بود. خاندان‌های بزرگ ایرانی چون سامانیان و دیلمیان و آل زیاد به نگهداری و پاسداری سنن ملی دلبستگی فراوان داشتند و به هنگام نوروز به روش نیاكان خود مردم را بار عام می‌دادند و آداب دیرین را معمول می‌داشتند. شهریاران صفوی هم در اجرای مراسم جشن نوروز كوشش بسیار می‌كردند و مردم نیز تشریفات عید به جای آوردند."
برگزاری جشن نوروز در دوره صفویه به‌ویژه با نگاه به احادیثی كه محدثین بزرگ این دوره همچون علامه مجلسی درباره نوروز نقل كرد‌ه‌اند، قابل ارزیابی است. چنین می‌نماید كه در این دوره - همچون زمان حاضر - نوروز صبغه‌ای كاملاً اسلامی یافته بود و تفكیك عناصر باستانی و اسلامی در این آیین باشكوه كاری دشوار می‌نمود.
نادر كریمیان هر چند كه معتقد است دعای تحویل سال نو در لحظات حساس تحویل پیش از دوره صفویه نیز خوانده می‌شده، اما یاآور می‌شود كه، منابع و مأخذ مذهبی تا دوره صفویه بدان تصریح نكرده‌اند. او می‌گوید:‌ "در روایتی كه در باب نوروز از معلی‌بن‌خنیس وارد شده،‌ هیچ اشاره‌ای به دعای تحویل سال نشده و به جای دعا یك سلسله آداب و سنن و انجام چهار ركعت نماز توصیه شده است. در كتاب‌های مشهور ادعیه همچون اقبال الا‌عمال سید‌ابن‌طاووس و مصباح المتهجد شیخ توسی اشاره‌‌ای به دعای تحویل سال نگردیده و این نشان می‌دهد چه در منابع اهل سنت و چه در منابع اهل تشیع سند روایی مورد اعتماد برای آن موجود نیست. اما مجلسی در كتاب زادالمعاد در خصوص این دعا گزارش می‌كند كه در كتب غیر مشهوره روایت كرده‌اندكه در وقت تحویل سال این دعا را بسیار بخوانید: یا مقلب‌القلوب والابصار یا مدبر اللیل والنهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال. بنابراین با توجه به این گزارش دعای تحویل سال در دوره صفویه مرسوم و معمول بوده است."
در هر حال جدا از این كه دعای تحویل سال تا پیش از دوره صفویه چگونه بوده و این دعا در كدام یك از مأخذ حدیثی نقل شده است، نفس دعا یا قرائت قرآن یا حتی نمازگزاردن هنگام تحویل سال نشان از اسلامی شدن نوروز دارد. كریمیان تأكید می‌كند كه عبارات دعای تحویل سال برگرفته از عبارات قرآنی یا احادیث و روایاتی است كه در معتبرترین مأخذ شیعی نظیر "التهذیب" شیخ توسی نقل شده‌اند.
از این گذشته بزرگ‌ترین نماد آیین نوروز كه "هفت سین" است، فلسفه‌ای باستانی و اسلامی دارد. "محمد علی دادخواه" كه اخیراً پژوهشی با عنوان "نوروز و فلسفه هفت سین" را به نگارش در آورده، در این باره می‌نویسد:‌ "عدد هفت برگزیده و مقدس است. در سفره نوروزی انتخاب این عدد بسیار قابل توجه است. ایرانیان باستان این عدد را با هفت امشاسپند یا هفت جاودانه مقدس ارتباط می‌دادند. در نجوم عدد هفت، خانه آرزوهاست و رسیدن به امیدها را در خانه هفتم نوید می‌دهند. علامه مجلسی می‌فرماید: آسمان هفت‌ طبقه و زمین هفت طبقه است و هفت ملك یا فرشته موكل برآنند و اگر موقع تحویل سال، هفت آیه از قرآن مجید را كه باحرف سین شروع می‌شود بخوانند آنان را از آفات زمینی و آسمانی محفوظ می‌دارند." (۸)
دادخواه سپس به دو شیوه متفاوت ترتیب سفره هفت سین در دوره ساسانی و صفویه اشاره می‌كند كه مقایسه آنها بیانگر رسوخ باورهای اسلامی در سنت‌های باستانی است. او می‌گوید: "در زمان ساسانیان، نانی را كه بر سفره هفت سین می‌‌نهادند از هفت نوع غله و حبوبات درست می‌كردند كه نمادی بوده است از كامل‌ترین صورت پذیرایی از ارواح و فروهرهای درگذشتگان" (۹)
سپس درباره هفت سین دوره صفویه اظهار می‌دارد: "در زمان صفویه بنابر معتقدات مذهبی خود در هفت‌سین تغییراتی دادند. در این زمان سینی هفت قل می‌ساختند و بر روی آن هفت آیه از قرآن كریم را كه با كلمه "قل" آغاز می‌شد، كنده‌كاری می‌كردند." (۱۰)
در سده‌‌های متأخر تقریباً‌ همه اجزای آیین نوروز وجهی اسلامی داشته است.
در كتاب مفاتیح‌الجنان كه طی دهه‌‌های گذشته یكی از بزرگ‌ترین كتاب‌های مورد رجوع عموم برای انجام مستحبات مذهبی بوده به نماز عید نوروز اشاره شده كه نمازی است توأم با قرائت سوره حمد و سوره‌های قدر، كافرون، توحید، فلق و ناس و بسیار شبیه به نمازی است كه ضمن آداب و اعمال روز جمعه و روز عید غدیر خم وارد شده است.
از آنجا كه قرائت سوره قدر در نماز عید نوروز توصیه شده است،می‌توان دریافت كه عید نوروز نیز چون دیگر اعیاد اسلامی با نزول بركات و آیات الهی همراه بوده است. تأكید بر قرائت سوره‌های كافرون، توحید و معوذتین نیز می‌‌تواند اشاره به درخواست انواع شرور و بدهی داشته باشد. (۱۱)
همچنین تقدس دینی لحظه تحویل سال چنان در نظر مردمان پر رنگ است كه به گفته مرتضی هنری "در شهرهای مقدس مردم به امامزاده‌ها و اماكن متبركه می‌روند. شیرازی‌ها به حرم شاهچراغ و حرم علی‌بن حمزه روی می‌آورند و مشهدی‌‌ها به پابوس حضرت رضا (ع) می‌شتابند و بسیاری از مردم قم در بارگاه حضرت معصومه گرد می‌آیند و بعضی از مردم ری و تهران در حرم شاه‌عبدالعظیم."
با این وجود صیغه اسلامی نوروز كه با توجه به اكثریت مطلق مسلمانان در ایران امری بدیهی است، مانع از آن نشده كه پیروان سایر مذاهب در بزرگداشت آن كمتر از ایرانیان مسلمان اهتمام ورزند. امروزه نوروز، آیینی متعلق به همه مذاهب و اقوام و فرهنگ‌های ایرانی و بسیاری دیگر از كشورهای تحت نفوذ فرهنگ ایرانی چون افغانستان، پاكستان، هندوستان،‌ كشورهای آسیای میانه و قفقاز و مناطق كردنشین تركیه، عراق و سوریه است و آن چنان كه محمد میرشكرایی می‌گوید: "نوروز با توجه به تعلق مشترك به همه گروه‌های قومی و اعتقادی و عدم وابستگی به هیچ گروه خاصی و با داشتن همه این ویژ‌گی‌ها و با توجه به ماهیت وحدت آفرین اجزای آن در شمار مهم‌ترین عوامل نزدیكی و پیوند مردمان سراسر پهنه ایران فرهنگی است. نقشی كه هنوز در نظام روابط سنتی زنده و پویاست. كنش متقابل همه ویژگی‌ها و عناصر نوروز، راز ماندگاری و رمز گسترش نوروز است."
و بالاخره "سید محمد بهشتی" عقیده دارد كه "ما در ایران قومی نداریم و نداشته‌ایم كه برای نوروز گامی برنداشته و رسم و سنتی درباره آن نداشته باشد. حتی اگر به سبزكردن ظرف سبزه‌ای و به شادی نشستن در سبزه‌زاری باشد. در همه ادیانی كه در ادوار مختلف مورد اعتقاد این ملت بوده است روایت‌ها، باورها و اعتقاداتی درباره نوروز وجود دارد. گروهی بر این باورند كه نوروز مزاحم كسی نبوده و به این لحاظ توانسته است در كنار همه ادیان به زندگی خود ادامه دهد؛ اما همه شواهد و قراین نشان می‌دهند كه چنین نبوده، نوروز را امضا كرد‌ه‌اند و در آن ظهور و بروز داشته‌اند.
در روایات اسلام نوروز روزی است كه جبرئیل بر حضرت محمد (ص) نازل شد، روز غدیر خم است، و روز ظهور حضرت صاحب‌الزمان (عج) خواهد بود. در اعتقادات كهن ایرانی روزی است كه آفریدگار از خلقت جهان فارغ می‌شود و روز آفرینش انسان است. اینها نمونه‌هایی است از روایات در بیان این گونه اعتقادات درباره نوروز، در همه مذاهب و ادیان رایج در ایران."
ندا حبیب‌الله
پی‌نوشت‌ها:
۱. شاهنامه فردوسی، به تصحیح ژول مول، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ۱۳۷۴، كتاب اول، ص۲۷
۲. مجلسی: السماء والعالم، به نقل از ذكایی، پرویز: نوروز تاریخچه و مرجع‌شناسی، مركز مردم‌شناسی ایران، تهران، ۱۳۵۳، ص۱۹
۳. كریمیان سردشتی، نادر: "نوروز در روایات شیعه و در كتاب التاج جاحظ بصری"، مجموعه مقالات نخستین همایش نوروز، پژوهشكده مردم‌شناسی، تهران، ۱۳۷۹، ص۴۵
۴. قمی، شیخ‌عباس: مفاتیح‌‌الجنان، ترجمه موسوی دامغانی، انتشارات كیهان، تهران، ۱۳۷۶، ص۴۹۴
۵. اشپولر، برتولد:‌ تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی، ترجمه مریم میراحمدی، تهران، شركت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۹، ج۲، ص۳۵۹-۳۵۸
۶. برای آگاهی بیشتر در این باره نگاه كنید به كریمیان سردشتی، نادر و عسگری چاوردی، علیرضا، كتاب‌شناسی نوروز، سازمان میراث فرهنگی كشور، تهران، ۱۳۷۹.
۷. رضی، هاشم: گاه شماری و جشن‌های ایران باستان،‌ انتشارات بهجت، تهران، ۱۳۸۰، ص۴۵۱
۸. دادخواه، محمد‌علی: نوروز و فلسفه هفت‌سین، انشارات حروفیه، تهران، ۱۳۸۲، ص۱۱۹، ۱۱۸
۹. همان جا، ص۱۲۲
۱۰. همان جا، همان صفحه
۱۱. مدرس زاده، مریم: عید نوروز در فرهنگ اسلامی و آیین‌ها و اساطیر ایرانی، مجموعه مقالات نخستین همایش نوروز، ص۱۳۱
منبع : فرهنگ و پژوهش


همچنین مشاهده کنید