شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


در جنگ های صلیبی چه گذشت


در جنگ های صلیبی چه گذشت
● كتابی درباره جنگ های تاریخی مسیحیان و مسلمانان
كتاب «تاریخ جنگ های صلیبی» در واقع خلاصه كتابی سه جلدی از همین نویسنده و بیانگر نزدیك ۲۰۰سال جنگ میان مسلمانان و مسیحیان است. انگیزه ها، چگونگی، تعداد و نتایج این جنگ ها به خوبی در این كتاب به تصویر كشیده شده، به طوری كه سایر محققین و مولفین دیگر نیز برای طبع آثارشان از این كتاب سود برده اند. با مرگ ملك شاه سلجوقی و چند پاره شدن پادشاهی بزرگ سلجوقیان، ایران به پسران او رسیده و حلب و دمشق سهم برادرزاده های وی می شود. همین امر فرصت مناسبی برای مسیحیان به وجود می آورد زیرا جانشینان ملك شاه روابطی تیره با یكدیگر داشتند. در ۲۷ نوامبر ۱۰۹۵میلادی پاپ اوربن دوم در كلرمون فرانسه زنگ اولین جنگ صلیبی را در اروپا به صدا در می آورد.
● علت جنگ ها
در مورد دلایل این جنگ ها نویسنده به موارد زیر اشاره می كند: رشد جمعیت، توسعه اقتصادی، وجود یك جنبش اجتماعی موثر در اروپا و اشتیاق به زیارت مرقد حضرت مسیح كه مورد توجه عموم مردم اروپا بود. مواعظ آتشین پاپ اوربن دوم كه به گفته برخی قصد به دست آوردن سرزمین پطروس حواری را داشت و آن را وطن دوم خود می دانست و یا به گفته برخی مورخین، پاپ برای رقابت با امپراتوران اروپا این سیاست را در پیش گرفته بود زیرا در اثر اصلاحات پاپ گرگوار هفتم به سال ۱۰۷۳ میلادی انتخاب اسقف ها از سوی پادشاهان و فئودال ها ممنوع شده بود و این به نوعی قدرت نهایی پاپ در مقابل امپراتوران بود. اما در نهایت، این جنگ ها باعث قدرتمند شدن شاهان اروپا شد. زیرا تمامی هزینه ها و نفرات نظامی را دوك ها و پرنس های اروپایی تامین می كردند و چون در آن زمان عملاً قدرت در نزد آنها بود با تداوم جنگ دوك ها و پرنس های اروپایی ضعیف تر شدند. البته به عقیده مورخین معاصر عرب این جنگ ها برای از بین بردن اسلام بوده است اما با توجه به قدرت آن موقع مسلمانان و آگاهی اروپاییان نسبت به این امر این مسئله بعید به نظر می رسد.
● شخصیت های شركت كننده در این جنگ ها
شخصیت های زیادی به دعوت پاپ پاسخ مثبت دادند كه بعدها فرزندان و نوادگان آنها به مدت دویست سال ادامه دهنده راه آنها شدند.
-ادمار دومونتی: اسقف شهر پویی، مردی باهوش كه میان فئودال ها اتحاد ایجاد كرد.
-كنت دوتولوز ریمون دو سن ژیل: اولین كنتی كه پاپ او را از قصد خود آگاه كرد.
- نورماند های شهر سیسیل
- بوهمن: فرزند روبر گارسیا كه در آرزوی امپراتوری بیزانس بود.
- مردم شهر های پیزا و ژن كه از راه دریا حركت می كردند.
- روبردوم كنت فلاندر
- پسر گیوم فاتح پادشاه انگلستان
-گودفروا دوبویون و برادرش بودئن دوبولونی
- جمع كثیری از مردم اروپا كه به زائرین معروف بودند.
● علت نامگذاری جنگ ها با نام صلیبی
علت این امر، درخواست پاپ اوربن دوم مبنی بر داشتن علامت صلیب برای سپاهیان بود.
● جنگ اول صلیبی
در جریان این جنگ (۱۰۹۹-۱۰۹۷ میلادی)، سرزمین های زیادی نصیب صلیبیون شد و در نهایت اورشلیم سقوط كرده و به دست صلیبیون كه در كتاب به آنها فرنگی ها نیز گفته شده، افتاد. سستی مسلمانان، اختلاف بین آنها و نبرد های جداگانه آنها با فرنگی ها از عوامل شكست مسلمانان محسوب می شود.
● نتیجه جنگ اول
ایجاد پادشاهی اورشلیم كه شامل پرنس نشین های انطاكیه، طرابلس، ادس و بنادر مهم لبنان و فلسطین می شد، یعنی سرزمین های عراق، لبنان، فلسطین، اردن و قسمتی از سوریه به جز حلب و دمشق. اولین پادشاه اورشلیم گودفروا دوبویون كه مردی بسیار باهوش و بادرایت بود توانست بین شاهزاده های فرنگی كه بعد از فتح هر سرزمین تازه به جان هم می افتادند، اتحاد ایجاد كند.
● دوره تعادل و تعامل
پس از چند سال جنگ و خونریزی به هر حال طرفین به تعادل نسبی رسیدند و حتی مراوداتی نیز با هم داشتند به طوری كه حتی امیر دمشق با فرنگی ها متحد شده و با امیر حلب می جنگید و حتی در بیت المقدس آزادانه عبادت كرده و از دیدن عبادت خالصانه مسیحیان تحت تاثیر قرار می گرفت. اما با حضور سرداری ترك به نام اتابك زنگی شرایط به هم خورد و در نهایت پرنس نشین ادس در عراق امروزی سقوط كرد و این امر به جنگ صلیبی دوم منجر شد.
● جنگ دوم صلیبی
برخی لویی هفتم پادشاه فرانسه را باعث آن می دانند اما در واقع سن برنارد در مجمع وزله در فرانسه به تاریخ ۳۱مارس ۱۱۴۶ محرك اصلی بود. وی همچنین در ۲۷- ۲۵ دسامبر در اسپیر آلمان امپراتور كنراد سوم را مصمم به جنگ كرد. البته خیانت بیزانس باعث شد تلفات زیادی به سپاهیان آلمان و فرانسه توسط تركان وارد شود اما به هر حال سپاه آنها به سوریه فرنگی (نامی برای سرزمین های تحت تصرف صلیبیون) رسید. این جنگ البته از مسیر خود منحرف شد زیرا ملكه اورشلیم فرنگی ها را تحریك كرد تا به جای حلب به دمشق كه متحد قدیمی آنها بود حمله كنند در حالی كه سلطان نورالدین پسر اتابك زنگی امیر حلب جدی تر و قوی تر از قبل تمام سرزمین های اطراف انطاكیه را تصرف كرد. این امر باعث اختلاف بین صلیبیون تازه وارد و فرنگی های قدیمی تر شد زیرا فرنگی ها اعتقاد داشتند باید بین دوست و دشمن تفاوت قائل شد اما صلیبیون تازه وارد اعتقادی به این امر نداشتند.
● نتیجه جنگ دوم صلیبی
این جنگ نه تنها هیچ گونه فتحی برای صلیبیون دربر نداشت بلكه با سرخوردگی آنها پایان یافت. نورالدین حاكم حلب بعدها هم موفق شد دمشق را تصرف كند و سوریه اسلامی را هم مرز با سوریه فرنگی ایجاد كرد. از جمله معروف ترین سرداران نورالدین می توان از سرداری كرد نام برد كه بعدها تبدیل به كابوسی برای صلیبیون شد. او صلاح الدین ایوبی نام داشت. در سال ۱۱۷۱ میلادی صلاح الدین به همراه عموی خود شیركوه به مصر حمله كرده و آنجا را تصرف می كند و بعد از مدتی خلیفه فاطمی مصر را عزل كرده و خود سلطان مصر می شود به گونه ای كه حتی تهدیدی برای نورالدین امیر حلب می شود.
با مرگ نورالدین و جانشینی فرزند خردسال او و همچنین مرگ اموری پادشاه اورشلیم فرصت بسیار خوبی نصیب صلاح الدین می شود. وی پس از فتح بی دردسر دمشق پادشاهی یكپارچه ای برای مسلمانان تشكیل می دهد و سپس در جنگ طبریه شكست تلخی به صلیبیون وارد كرده و به سال ۱۱۸۷ اورشلیم را محاصره می كند. صلاح الدین برخلاف صلیبیون كه در فتح اورشلیم كشتار فجیعی به راه انداختند با جوانمردی و مهربانی تحسین برانگیزی با صلیبیون رفتار می كند كه حتی این رفتار مورد تحسین اروپاییان قرار می گیرد. سقوط اورشلیم به دست صلاح الدین ایوبی دلیلی شد برای جنگ سوم.
● جنگ سوم صلیبی
در اثر سقوط اورشلیم موجی در اروپا به وجود آمد. امپراتور آلمان، پادشاه فرانسه و پادشاه انگلستان به اعزام سپاهیان زیاد به استقبال از سومین جنگ رفتند.
اما سپاهیان ۱۰هزار نفری و منظم آلمان كه زودتر از بقیه به راه افتاده بودند با غرق شدن امپراتور آلمان در رودخانه سِلِف روحیه خود را از دست داده، پراكنده شده و یا اسیر حملات سریع مسلمانان گشتند و عده كمی خود را به بندر عكا رساندند. با رسیدن سپاهیان فرانسه و انگلستان آنها توانستند سواحل و بنادر لبنان و فلسطین را از صلاح الدین بازپس گیرند اما در حمله به مصر ناكام ماندند. نبرد های زیادی بین ریچارد شیردل و صلاح الدین ایوبی درگرفت اما دو طرف در نهایت به صلح تن دادند.
● نتیجه جنگ سوم صلیبی
پیمان صلح بین ایوبی و صلیبیون بسته شد و در آن حق تجارت در بندر های تحت اشغال صلیبیون برای مسلمانان آزاد شد و در مقابل زیارت مسیح(ع) نیز برای صلیبیون در اورشلیم آزاد شد. اما این پایان كار نبود. پاپ اینوسان سوم كه قدرت زیادی داشت (۱۱۹۹ م) درصدد تصرف مصر و معاوضه آن با اورشلیم برآمد. پس دستور جنگ صلیبی دیگری از طرف پاپ صادر شد كه به جنگ صلیبی چهارم انجامید.
● جنگ چهارم صلیبی
سرنوشت این جنگ مانند جنگ صلیبی سوم نبود زیرا این جنگ از مسیر خود منحرف شد و فرنگی ها به جای مصر به تحریك ونیزی ها امپراتوری بیزانس را تصرف كردند. این كار نتایج سوء بسیاری داشت زیرا باعث پراكنده شدن جمعیت اندك فرنگی ها از بیزانس تا اورشلیم و بنادر لبنان و فلسطین شد. تا آنجایی كه فرنگی های مهاجر و شوالیه های ماجراجویی كه قبلاً به سمت اورشلیم می رفتند اكنون به بیزانس رفته و همین امر موازنه جمعیت را به نفع مسلمانان تغییر داد به گونه ای كه تا پایان همان قرن فرنگی ها از اورشلیم و قسطنطنیه رانده شدند.
● نتیجه جنگ چهارم
در۱۲۰۴ میلادی، پیمان صلحی بین شاه فرنگی عكا و ملك العادل برادر صلاح الدین كه جانشین او شده بود بسته شد كه بر طبق آن حكمرانی فرنگی ها بر ساحل و مسلمانان بر اورشلیم به رسمیت شناخته نمی شد. پاپ هونوریوس سوم ادامه دهنده راه پاپ اینوسان سوم شد و با وعظ و خطابه مردم را به پنجمین جنگ صلیبی دعوت كرد تا بلكه اورشلیم را از دست مسلمانان خارج سازد.● جنگ پنجم صلیبی
ملك العادل در مواجهه با سپاه فرنگی كه این بار بسیار متنوع و از تمام اقوام اروپایی بودند، سیاست جنگ و گریز و جنگ فرسایشی را دنبال كرد كه این عمل تا حدودی در ناامید ساختن اروپایی ها موفق بود زیرا آنها عموماً در فكر جنگ سریع و تصرف شهرها بودند. در این حال زنگی ها تغییر هدف داده و به تصرف بنادر مصر روی آوردند تا بلكه با تصرف مصر آن را با اورشلیم معاوضه كنند. در پنجم نوامبر ۱۲۱۹ (دمیاط) كه از شهر های مهم مصر بود تصرف شد. فرنگی ها با غرور پیشنهاد معاوضه دمیاط با اورشلیم را رد كردند و نماینده پاپ با غرور اعلام كرد هم مصر و هم اورشلیم را می خواهیم. اما در حركت به سمت قاهره مسلمانان با منحرف كردن آب رود نیل به سوی سپاهیان آنها را در آب محاصره كردند و شكست سنگینی به آنها وارد آوردند و پس از آن شهر دمیاط را از فرنگی ها بازپس گرفتند.
● نتیجه جنگ پنجم
فرنگی ها بدون نتیجه مجبور به بازگشت شدند. این عمل موجب خشم پاپ شد و او نماینده خود را سرزنش كرد كه چرا اورشلیم را با دمیاط تعویض نكرده است.
● جنگ ششم صلیبی
پاپ این بار از فردریك دوم امپراتور آلمان درخواست كرد كه به جنگ مسلمانان برود اما وی جنگ را پانزده سال به تعویق انداخت و در عوض سلطه خود را بر پرنس نشین های فرنگی كه عموماً فرانسوی تبار بودند، گسترش داد. این عمل و روابط گرم او با ملك الكامل، همچنین لائیك بودن وی و علاقه مندی جالب توجه اش به فلسفه و علوم اسلامی باعث تكفیر وی از طرف پاپ شد. در همین حال ملك الكامل كه روابط بسیار پیچیده ای با وی داشت به گونه ای عجیب و فقط برای اینكه فردریك دوم نزد اروپاییان بی آبرو نشود اورشلیم را تسلیم وی كرد. البته این جنگ هیچ شباهتی به جنگ های قبلی نداشت چرا كه در اصل اورشلیم به صورت تركیبی از مسلمانان و مسیحیان و همراه با آزادی مذهب اداره می شد. به هر حال برخی فردریك دوم را پایه گذار رنسانس در اروپا می دانند.
● جنگ هفتم صلیبی
پاپ گرگوار هفتم از تجزیه سوریه فرنگی بیم داشت. پس درخواست جنگ صلیبی دیگری را كرد كه توسط اشراف فرانسه پاسخ مثبت داده شد. این جنگ را به این علت جنگ صلیبی شاعران گفته اند كه سران فرنگی ها را شوالیه های شاعرمسلك تشكیل داده بودند.
● نتیجه جنگ هفتم
در اثر اختلاف بین جانشینان صلاح الدین كه نواده های برادر او بودند، صلیبیون توانستند در سال ۱۲۴۰ تمامی سرزمین های پادشاهی اورشلیم را از مصری ها و دمشقی ها كه با یكدیگر اختلاف داشتند باز پس گیرند.
● جنگ هشتم صلیبی
درست سه سال بعد یعنی در سال ۱۲۴۴ اورشلیم به دست تركان خوارزمی افتاد و برای همیشه از دست فرنگی ها خارج شد. این بار سن لویی پادشاه فرانسه آغازگر جنگ بود. اكثر فرانسوی ها در این جنگ شركت كردند. وی ابتدا در مصر پیروزی هایی به دست آورد اما در نهایت سردار بی رحم ترك به نام بیبرس بر او غلبه نموده و شرایط و غرامت سنگینی را بر وی تحمیل كرد. شاه لویی چهار سال در سواحل لبنان ماند و به سامان اوضاع پرداخت و تمامی مسیحیان را به پایتختی عكا با هم متحد كرد و به امور آنها نظم بخشید.
ولی در نهایت دو سال پس از رفتن وی به فرانسه دوباره هرج و مرج سرزمین های فرنگی را دربر گرفت و در همین زمان ها سردار ترك بیبرس بای بورس فتوحات زیادی را بین سال های ۱۲۶۵ تا ۱۲۷۱ به دست آورد. به طوری كه سن لویی پادشاه فرانسه دوباره به قصد جنگ عازم اورشلیم شد، اما جنگ بدفرجام در تونس و مرگ شاه در ۱۲۷۰ فرنگی ها را به كلی ناامید ساخت. جنگ های داخلی فئودال ها و اشراف فرنگی در ۱۲۷۶ تا ۱۲۸۲ به كلی آنها را ضعیف كرد. آخرین تلاش برای جمع شدن به دور پادشاه متحد به سال ۱۲۸۶ صورت گرفت كه هانری دوم شاه قبرس به عنوان شاه اورشلیم (كه البته دیگر در دست فرنگی ها نبود) تاجگذاری كرد. اما او هم قربانی توطئه برادران خود شد. در ۱۲۸۹ سلطان قلاوون با ۱۴۰هزار پیاده و سوار طرابلس را فتح كرد و قتل عام در شهر صورت گرفت. و در نهایت در سال ۱۲۹۱ سلطان اشرف خلیل كه در مصر بر تخت نشسته بود عكا را محاصره كرد و پس از ماه ها محاصره موفق شد عكا را كه در حقیقت مهمترین شهر فرنگی ها بود فتح كند و بدین ترتیب نقطه پایانی بر دویست سال جنگ صلیبی گذاشته شد.
● كلام آخر
این كه می گویند تاریخ را قوم فاتح می نویسد شاید زیاد درست نباشد. زیرا تاریخ این جنگ ها را صلیبیون كه در نهایت بازنده بزرگ جنگ های صلیبی بودند به گونه ای نگاشته اند كه گویی فاتح آنها بوده اند (البته در نهایت بُرد در زمینه های فرهنگی، علمی و تجاری با آنها بود). در جایی انگیزه ها را مقدس نام نهادند در حالی كه پس از هر جنگ برای تصاحب فرمانروایی سرزمین های فتح شده به جان هم افتادند حتی در جریان جنگ اول صلیبی بعضی از سرداران صلیبی به طمع فتح سرزمین های تازه و بكر اصولاً اورشلیم را فراموش كردند یا حتی بعضی شاهزاده های ترك و فرنگی با هم متحد شده علیه شاهزاده های ترك و فرنگی دیگر می جنگیدند. به هر حال در جای جای كتاب مواردی موجود است كه انسان به مقدس بودن انگیزه چنین جنگ هایی كاملاً شك می كند.
رنه گروسه
ترجمه: ولی الله شادان
ناشر: فرزان روز
سال انتشار: ۱۳۸۴
جعفر آجورلو
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید