شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

اخرین پادشاه


اخرین پادشاه
وقتی كه كارگران زحمتكش ایرانی برای آماده كردن زمینهای اطراف تخت جمشید عرق پیشانی خود را برزمین می‌ریختند، گمان نمی‌كردند كه پادشاهان باستانی ایران هنوز هم آنقدر اعتبار و اقتدار داشته باشند كه میلیاردها تومان پول، امكانات و وقت مردم ایران را برای آباد‌كردن گورهای پوسیده خود فرو بلعند. آری،گویا هنوز هم ارواح پادشاهان خودكامه ایران از ثروت و عشرت سیراب نشده بود كه می‌بایست قریب چهارسال بودجه و همت و نیروی نهادهای دولتی و غیردولتی ایران مصروف آنان گردد.
برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی در ایران، تنها در هنگام برگزاری آن به شاه ابهت و پرستیژ داد. اما دیدار شخصیتها و خبرنگاران خارجی از ایران آنها را با فقر و تنگدستی بسیاری از اقشار شهری و روستایی ایران آنروز آشنا كرد و شاه در معرض انتقادات و اعتراضات داخلی وخارجی قرار گرفت. به گونه‌ای كه دربار پهلوی تا مدتها مشغول ارائه توجیهات و تعبیرات لزوم برپایی این جشن بود. در مقاله زیر نكته‌های جالب و خواندنی در این‌باره بسیار است. باهم بخوانیم.
یكی از مهمترین جریانهای فكری كه در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در ایران شكل گرفت، جریان «باستان گرایی» افراطی بود كه اغلب از سوی افرادی كه در غرب تحصیل كرده بودند مطرح می‌شد. خصوصیت بارز این جریان توجه بیش از حد به تاریخ ایران پیش از اسلام بود. با روی كار آمدن رضاشاه در سال ۱۳۰۴ حكومت وی این جریان فكری را همسو با منافع خویش دید و سعی در گسترش و توسعه آن نمود. اوج بهره برداری از این جریان فكری توسط فرزندش محمدرضا پهلوی در جریان برپایی«جشن های دوهزار و پانصد ساله شاهنشاهی» نمود پیدا كرد. این مقاله قصد دارد تا با نگاهی گذرا، علت‌ها و نحوه برگزاری این مراسم را مورد بررسی قرار دهد.
●علل برگزاری
در سال .ش۱۳۵۰ محمدرضا پهلوی جشنی در كشور برگزار نمود كه در طول قرن بیستم بی سابقه بود. این جشن كه از تاریخ۲۰تا۲۶ مهرماه به مدت یك هفته در تخت جمشید برپا شد، ایران را به یك مركز مهم خبرسازی در جهان تبدیل كرد. در این جشن بیست پادشاه و امیر عرب، پنج ملكه، بیست و یك شاهزاده، شانزده رئیس جمهور، سه نخست وزیر، چهار معاون رئیس جمهوری و دو وزیر خارجه از ۶۹ كشور شركت كردند. از جمله مدعوین این جشن می توان به نیكلا پادگورنی رئیس جمهور اتحاد جماهیر شوروی، مارشال تیتو از یوگسلاوی، یحیی خان از پاكستان، ملك حسین پادشاه اردن و هایلاسلاسی امپراتور اتیوپی اشاره كرد. گذشته از مقامات مزبور، ده‌ها تن از شخصیتهای علمی، فرهنگی، هنری و نمایندگان رسانه‌های خبری جهان و نیز نخبگان ایرانی در این مراسم حضور داشتند. ۱
شاه با برپایی این جشن سعی داشت كه بر وجود نهاد سلطنت در ایران به مدت دو هزار و پانصد سال و تداوم آن تا فرمانروایی خود تاكید كند. او همچنین قصد داشت به جهانیان بفهماند كه ایران كشور بزرگی شده است و او به عنوان پادشاه این كشور، خود را وارث و نگهبان یك تاج و تخت ۲۵۰۰ ساله می داند.۲ در اولین جلسه كمیسیون نظام جشن شاهنشاهی هدف از این جشن چنین بیان شده است: «منظور از برگزاری جشن مزبور قاعدتا بایستی شناساندن قدمت شاهنشاهی ایران باشد كه مدت ۲۵ قرن تمام، علیرغم تمام سوانح و حوادث تاریخ دوام یافته و پیوسته بر امیال و آرزوهای ملت منطبق بوده است. پس مفهوم واقعی این جشن آن است كه شاهنشاه ایران كه به حقیقت مظهر كمال آمال و آرزوهای ملت ایران بوده بایستی به همین نحو از طرف تمام ملل عالم شناخته شود.»۳ دومین هدف شاه از برپایی این مراسم كسب وجهه بین المللی برای حكومت و تحكیم مشروعیت سلسله پهلوی بود تا بتواند در سایه آن اعتماد دولتمردان بیگانه را برای سرمایه‌گذاری بیشتر در ایران بدست آورد.۴ اهمیت این امر زمانی برای شاه بیشتر آشكار گردید كه دولت انگلیس در سال ۱۳۴۷.ش اعلام كرد قصد دارد نیروهای خود را تا اواسط سال ۱۳۵۰ از خلیج فارس خارج كند. از آن تاریخ بود كه شاه سرگرم طرح ریزی برنامه‌هایی جهت ورود ایران به صحنه خالی قدرت در منطقه شد. بنابراین با برپایی این ضیافت جهانی، شاه قصد داشت به دنیا نشان دهد همانگونه كه می‌تواند سران كشورها را به مدت یك هفته پذیرایی كند، توانایی كنترل خلیج فارس و دریای عمان را نیز دارد. در اسناد سفارت آمریكا در این رابطه می‌خوانیم: «شاه از طریق برگزاری این مراسم به جهانیان اعلام كرد كه ایران به خانواده ملل مدرن جهان پیوسته است. همچنین او صراحتا اعلام كرد ایران در این بخش از جهان، نقش ایجاد كننده ثبات را ایفا خواهد كرد.»۵
خود بزرگ بینی و برتری جویی نیز از دیگر انگیزه‌های شاه در برگزاری جشن ۲۵۰۰ ساله به شمار می‌رفت. او در مقایسه با بسیاری از شخصیت‌های مطرح جهان نه از نسب و نه از كمال بهره‌ای داشت. شاه در جهت كسب اعتبار، امیدوار بود كه با پیوند دادن خود به تاریخ ۲۵۰۰ ساله پادشاهی و احیای باستان گرایی و با نادیده گرفتن تاثیر عمیقی اسلام در گذشته ایران، خود را در برابر جهانیان به عنوان پادشاهی توانا و بی همتا قلمداد كند.۶
●نحوه تدارك جشن
پیشنهاد برپایی جشنهای ۲۵۰۰ ساله ابتدا از طرف شجاع الدین شفا مشاور فرهنگی دربار در سال ۱۳۳۷ مطرح شد.۷ روز ۲۹ آذر ۱۳۳۷ شجاع الدین شفا در مصاحبه ای اعلام كرد: « به فرمان شاه مراسم یادبود دوهزار و پانصد سال بنیانگذاری شاهنشاهی ایران به دست كوروش بزرگ برگزار خواهد شد.»۸ وی همچنین زمان برگزاری جشنهای مذكور را سال ۱۳۴۰ وعده داد.۹ پیش از پایان سال ۱۳۳۹ وزارت دربار در اطلاعیه دیگری آورد كه نظر به اهمیت موضوع و ضرورت برگزاری جشن به ترتیبی كه در خور تاریخ كهنسال و پرافتخار شاهنشاهی ایران باشد به فرمان شاهنشاه، تاریخ برگزاری آن رسما به آبان ماه سال ۱۳۴۶ موكول گردید. سرانجام در تاریخ۲۶/۵/۱۳۴۷ بار دیگر وزارت دربار در اطلاعیه‌ای اعلام كرد: «به فرمان مطاع مبارك شاهنشاه آریامهر، جشنهای بیست و پنجمین سده شاهنشاهی ایران به مدت هشت روز از تاریخ ۲۰ مهرماه ۱۳۵۰ برگزار خواهد شد.»۱۰ اصلی ترین علت این وقفه ۱۳ ساله در برپایی جشن، كسری بودجه و فقدان منبع مالی كافی بود كه رژیم را به فكر تعویق تاریخ جشن انداخت.۱۱ مسئولیت برگزاری جشنهای شاهنشاهی در ابتدا به جواد بوشهری واگذار شد، ولی چون وی كاری از پیش نبرد پس از مدتی این مسئولیت به عهده اسدالله علم وزیر دربار شاه افتاد.۱۲
بعد از برگزاری مراسم تاجگذاری بیشترین فعالیت رژیم پهلوی به تدارك برپایی این جشن معطوف شد. برای مدتی بیش از چهار سال قسمت اعظم كار سازمانهای دولتی اختصاص به آن داشت كه در این جهت بكوشند و برنامه تنظیم كنند. سال ۱۳۵۰ سال كوروش كبیر نام گرفت و همه چیز به آن اختصاص یافت. یك سال تمام آرم و طرح این جشن را به همه جا آویختند و روی جلد كتابها و مجلات و حتی دفترچه یادداشت محصلین چاپ كردند.۱۳
یكصد هواپیمای باربری ارتش و تعداد زیادی كامیون و تریلر در مدت نه ماه كلیه اثاثیه اقامتگاه سران را به شیراز منتقل و از شیراز به وسیله كامیونهای ارتشی به تخت جمشید حمل كردند.۱۴ در همان حال اسدالله علم، با میلیاردها ریال بودجه كار جشنها را پیش می برد. به سفارش او بنایی عظیم در مدخل تهران شبیه برج ایفل و با مخارج هزارها برابر بیشتر ساخته می‌شد. تشكیلات اشرف - خواهر شاه- نیز با هیاهو و تبلیغات بسیار از هر سرمایه دار سی هزار تومان دریافت كرد تا به نام هر كدام مدرسه‌ای به یادبود این جشنها ساخته شود. براین اساس می‌بایست ۲۵۰۰ مدرسه ساخته شود كه هرگز نیمی از آن هم ساخته نشد.۱۵ برای باشكوه جلوه دادن این نمایش، كمیته برگزاری جشن از تمام موسسات تزئیناتی و آرایشگران و خیاطان طراز اول اروپا دعوت به همكاری كرد. خیلی زود در پایین تخت جمشید، مساحتی حدود ۶۵۰۰ متر مربع را تقریبا هفتاد چادر پوشاند كه ژانسن دكوراتور فرانسوی آنها را با كریستال، چینی، آستر ابریشمی، مخمل سرخ و چلچراغ درخشان آراسته۱۶ و خانم مرسیه آنها را تزئین كرده بود.۱۷ البته پیش از آنكه فكر پروژه چادرهای سران مطرح باشد همه امكانات و تلاشها مصروف آن بود تا هتل تخت جمشید آماده و بازسازی شود تا به عنوان اقامتگاه سران مورد استفاده قرار گیرد. اما سرانجام در نیمه اول سال ۱۳۴۹ طرح احداث چادرهای مخصوص سران مطرح شد.۱۸
این چادرها كه همگی دارای تهویه مطبوع بودند با كریستالهای«باكارت»، چینی های «لیموژ» و پارچه های نخی«پورتالت» تزئین شده بودند۱۹‌و در داخل هر چادر ابریشمی، یك اتاق نشیمن بزرگ، اتاق خواب و آشپزخانه وجود داشت.۲۰
آرایشگران طراز اول از سالنهای«كارتیا» و«آلكساندر» پاریس به تخت جمشید پرواز كردند. الیزابت آردن یك نوع كرم صورت تولید كرده و نام آن را فرح گذاشت تا در جعبه های مخصوص به میهمانان هدیه شود. «باكارا» یك گیلاس پایه‌دار كریستال طراحی‌كرد و «سرالین» جایگاه مدعوین را از روی طرح سفالهای قرن پنجم پیش از میلاد ساخت. «رابرت هاویلند» فنجان‌هایی تهیه كرد كه در طول جشن فقط یكبار مورد مصرف مهمانان قرار‌گرفت. «پورتو» نیز كه یكی از بزرگترین تولید كنندگان ملافه و رومیزی فرانسه بود، رومیزیهای رسمی و ملافه‌های مهمانان را تهیه كرد. «لان ون» یونیفرم‌های جدیدی برای كارمندان دربار تهیه كرد كه هر یك از این لباسهای مخصوص، حدود پانصد ساعت وقت گرفته و در هر یك از آنها بیش از دو كیلو نخهای ابریشمی به كار برده شده بود.۲۱ همچنین ساخت بیست هزار مدال یادبود به موسسه «آرتوس برتران» فرانسوی سفارش داده شد.۲۲
برای تامین روشنایی محل جشن از تهران و شیراز شش هزار مایل كابل كشی شده و بیست مایل حلقه گل زینتی شامل ۰۰۰،۱۳۰ لامپ مصرف گردیده بود. ماكس بلوئه فرانسوی با ۲۵۹ ۲۳سرآشپز و پیش خدمت ده روز پیش از برگزاری مراسم جشن به ایران آمد و سرپرستی پذیرایی‌ها را بر عهده گرفت. همچنین در این مراسم ششصد روزنامه نگار، عكاس، فیلمبردار۲۴ و مفسر از سراسر جهان، كه حتی برخی از آنان به هزینه دولت ایران به شیراز آمده بودند، خبرهای این مراسم خیره كننده را به سرعت برای جهانیان مخابره می‌كردند.۲۵ بعد از تهیه مفصل این همه امكانات، یك چیز بسیار مهم كه باید در نظر گرفته می‌شد، اقدامات امنیتی و محافظت از محل جشن بود. در این مورد سه مركز نظامی و سازمانهای مهمی از نیروی هوایی، اطراف تخت جمشید را به دقت حفاظت می‌كردند. در شروع این جشنها عده زیادی محض احتیاط بازداشت شده بودند و چنین به نظر می‌رسید كه تا شعاع ۱۲۰ كیلومتری تخت جمشید هیچ گونه مزاحمی وجود ندارد. حساسیت نسبت به نگاه خارجیان به قدری بود كه حتی فقر را در روستاهای مخروبه تخت جمشید با دیوارهای آجری بلند محبوس و از چشم بینندگان مخفی كردند. ۲۶‌در شیراز نیز بیش از دویست تن از دانشجویان تحت بازداشت بودند. اقدامات شدید امنیتی در مجموع بر كشور فضایی همچون حكومت نظامی حكمفرا كرده بود. دهكده سران نیز توسط چهار هزار تكاور تفنگدار نیروی دریایی و یك سیستم فوق العاده امنیتی خودكار كه به چشم نمی‌آمد، محافظت می شد. ارتش در تمام مدت برگزاری جشن به حالت آماده باش درآمده بود. صدها هواپیمایی كه شاه تا آن زمان خریده بود، آماده محافظت از او بودند كه بزرگان جهان را به میهمانی شب تخت جمشید فراخوانده بود.۲۷ اما علی رغم تلاش گسترده رژیم برای جلوگیری از خرابكاری در طول برگزاری جشن، گروههای مخالف طی عملیاتی با منفجر كردن قسمتی از تاسیسات برق پایتخت، برای مدتی برق بخشی از تهران را قطع كردند. آنها حتی سعی داشتند كه یك هواپیمای متعلق به شركت «ایران ایر» را بربایند كه متعاقب عدم توفیق در این كار نه تن از مخالفان دستگیر شدند.۲۸●برگزاری مراسم
روز ۱۷ مهرماه ۱۳۵۰ مراسم ویژه ای مقابل كاخ مجلس سنا، در حضور مردم برگزار شد كه در آن «پیام ملت ایران» كه روی پوست آهو نوشته شده بود، به سواركاری با لباس دوره هخامنشیان تسلیم شد تا به تخت جمشید ببرد و به پیشگاه شاهنشاه آریامهر تقدیم دارد!۲۹
نوزدهم مهر ماه شاه به همراه خاندان سلطنتی وارد شیراز شد و فردای آن روز به اتفاق تمام مقامات لشگری، دولتی و خانواده خود به پاسارگارد- اولین پایتخت دولت هخامنشیان- رفت و در كنار آرامگاه كوروش نطق معروف خود را ایراد كرد. شاه بعد از انجام مراسم تشریفات، در حالی كه سكوت تمام فضا را پر كرده بود، نطق خود را چنین آغاز كرد: «كوروش، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه هخامنشی، شاه ایران زمین، از جانب من شاهنشاه ایران و از جانب ملت من بر تو درود باد.» شاه كه اصولا مردی كم رو و كم حرف بود در هنگام ایراد این نطق، هیجانی غیر عادی از خود نشان داد و پیش از آنكه سخنانش را خطاب به پادشاه مرده تمام كند، مكث كرد. در نهایت وی سخنانش را با این جملات به پایان رسانید: «كوروش! شاه بزرگ، شاه شاهان، آزادمرد آزادمردان و قهرمان تاریخ ایران و جهان، آسوده بخواب زیرا كه ما بیداریم و همواره بیدار خواهیم بود.»۳۰ ‌گفته می‌شود پس از آنكه نطق شاه تمام شد، ناگهان باد شدیدی از سطح بیابان برخاست و گرد و خاك بسیاری در چشم تماشاچیان پاشید. درآن هنگام همه این واقعه را به فال نیك گرفتند!۳۱
روز ۲۱ مهرماه وقت آن فرا رسیده بود كه شاه از مهمانان خارجی‌ استقبال به عمل آورد. در برنامه استقبال از مهمانان خارجی، سران كشورها به دو دسته تقسیم شده بودند. دسته نخست در برگیرنده سلاطین و امپراطورانی نظیر هایله سلاسی امپراطور حبشه، قابوس سلطان عمان، ملك حسین پادشاه اردن و… بودند. دسته دوم نیز شامل روسای جمهور، امرا و شیوخ خلیج فارس بود. از دسته اول، شاه شخصا در تخت جمشید استقبال می‌كرد و در آنجا مراسم سان و موزیك و پرچم اجرا می‌شد. برای دسته دوم، نخست وزیر در فرودگاه شیراز برنامه استقبال را اجرا می‌كرد.۳۲ زمانیكه تمام مهمانان به جز نیكسون و پمپیدو روسای جمهور آمریكا و فرانسه (آنان معاونان خود را به این جشن راهی كردند) به تخت جمشید وارد شدند، مراسم ضیافتی در چادر بزرگ و اصلی جشن برپا شد. در ضیافت مذكور شاه نطقی در تمجید تاریخ شاهنشاهی ایران و تلویحا از اقدامات خود قرائت كرد. بعد از آن نیز هایلاسلاسی امپراطور حبشه از سوی مدعوین به خاطر برپایی چنین مراسم باشكوهی از شاه تقدیر و تشكر كرد و پس از آن مهمانان مشغول پذیرایی از خود شدند.
لازم به ذكر است غذاهای ضیافت تخت جمشید را رستوران ماكسیم(گرانترین رستوران فرانسه) تهیه می‌كرد كه چندین موسسه عمده فرانسوی و سوئسی نیز به آن كمك می‌كردند. صورت غذای ضیافتهای جشن نیز با جوهر سیاه روی صفحات پوست آهو نقش شده و با یك ریسمان طلایی به صورت یك كتاب كوچك با جلد ابریشمی آبی صحافی شده بود.»۳۳غذاها نیز شامل تخم بلدرچین با خاویار، خوراك خرچنگ، كباب بره با قارچ، طاووس بریان انباشته از جگر غاز و دسر شامل: تمشك تازه محصول فرانسه با لعاب انجیر و تمشك مخصوص بود. همچنین رستوران ماكسیم در حدود ۲۵ هزار بطری شراب مخصوص برای میهمانان تهیه دیده بود.۳۴ این در حالی بود كه در تمام مدت ضیافت، دسته اركستر«بلرهاوس» كه نیكسون آنرا فرستاده بود برای حاضرین می‌نواختند.۳۵
در روز دوم اقامت مهمانان در تخت جمشید، شاه بار عام داد و ضیافتی غیر رسمی در چادر بزرگ برپا كرد. سپهبد فریدون سنجر كه در این جشن ژنرال آجودانی پادشاه كشور لسوتو را عهده دار بوده است ضیافت آن شب را چنین توصیف می‌كند: «اوایل شب من و پادشاه لسوتو و همراهان وارد سالن شدیم. میز بزرگ را برداشته و به جای آن تعداد زیادی میز و صندلی در محوطه سالن چیده بودند. من وقتی دیدم كه شاه و صدر هیات رئیسه شوروی] نیكلا پادگورنی [ و ملك حسین، مثل سه نفر دوست صمیمی گرد یك میز جمع شده اند، تعجب كردم… خلاصه غوغایی بود. میز به وسیله سران كشورهای عربی وعجمی و سیاه و سفید، آفریقایی و آسیایی و اروپایی، خاور دور و نزدیك اشغال شده بود. صدای قهقهه و بگو بخند فضای سالن را پركرده بود… در این گیرودار از گوشه سالن دری به روی حضار باز شد و صدای دلنواز تار، آهنگی از آهنگهای اصیل ایرانی را پخش كرد… پس از چند لحظه، اولین دسته از نوازندگان و رامشگران و رقاصه های زیبا روی ایرانی ظاهر شدند. آنها… به همان حال ایستاده، تارها به زیر بغل و ویولونها زیر چانه به ترنم پرداختند. پشت سر دسته اول، دسته دوم و همینطور دسته سوم و چهارم و… ظاهر می‌شدند و هر دسته در گوشه‌ای، كنار میزی به هنرنمایی و رقص و پایكوبی پرداختند. لازم به ذكر است كه تمام این دسته های ساز زن و ضربگیر و رقاصه، ملبس به یك نوع لباس نبودند. بلكه هر دسته، ملبس به لباس محلی مخصوص یك منطقه از كشور بود. از هر طرف سالن صدایی و آهنگی از تار و ضرب و زنگوله دستی خانمهای رقاصه به گوش می‌رسید. ساعت در حدود یك یا دو بعد از نصف شب بود كه محفل عیش و سرور به پایان رسید و حضار با قهقهه‌های مستانه و تلوتلو خوران سالن را ترك كردند.»۳۶
بعد از ظهر روز ۲۳ مهرماه جشن شاهنشاهی به مرحله حساس خود رسید. قرار بود در این روز سربازان دوره‌های مختلف تاریخ ایران با لباس همان دوران رژه بروند. برای آرایش این سربازان، پنج هزار كیلو پشم و مو به اندازه مصرف یك سال تئاترهای اروپا۳۷ از خارج آورده شده بود. برای اجرای این برنامه چند نفر كارشناس خارجی كه با حقوقها و دستمزدهای گزاف استخدام شده بودند توانستند طرح لباسها، ادوات و تجهیزات این قشون هزار نفری را تهیه و بر اجرای آن نظارت نمایند.۳۸
مراسم روز رژه با ورود شاه و خانواده سلطنتی به جایگاه كه پایین دیواره های تخت جمشید بنا شده بود حالت رسمی به خود گرفت و لحظه اجرا با به صدا درآمدن شیپورها فرا رسید. مراسمی كه شاه برای آن لحظه شماری می‌كرد آماده بود تا چشم مهمانان را به خود خیره كند. یكی از نویسندگان غربی كه در این مراسم شركت داشته است صحنه رژه را چنین توصیف می‌كند: «ریشهای پرپشت و مجعد مادها و پارسها، ریشهای نوك تیز صفویان، سبیلهای چخماقی سربازان قاجار، سپرها و نیزه ها، پرچمهای سه گوشه، قداره ها و خنجرهای جنگجویان باستانی همه در آنجا بود، در زیر آفتاب … ولی در پناه چترهای آفتابی، مهمانان روی تختگاه زیر خرابه های قدرت كوروش نشسته بودند و این رژه احساس برانگیز را تماشا می‌كردند. در این رژه می‌شد نگهبانان كاخهای هخامنشی، جنگجویان پارت، سوار نظام خشایار شاه، تخت روانها، ارابه ها، شترهای جمازه، توپخانه فتحعلی شاه، جنگجویان سواحل بحر خزر و خلیج فارس، نیروهای هوایی، تانكها و زنانی كه اخیر به استخدام نیروهای مسلح درآمده بودندرا مشاهده كرد.»۳۹
شاه در افتتاح این مراسم گفته بود:« هدف این است كه عظمت ارتش ایران در ادوار قدیم و جدید به نمایش درآمده و نشان داده شود كه ارتش ایران همانند سپاهیان روزگار هخامنشی، آرمانی را كه استقلال و شرافت ملی با موازین اخلاقی و بشری درآمیخته مقدس می‌شمارند.»۴۰ این نمایش ارتش هزار نفری، حدود یك ساعت مدعوین را سرگرم خود كرد و شاه را راضی نگهداشت.۴۱
روز بعد از رژه، بیشتر مهمانان ایران را ترك كردند و فقط چند نفر از جمله ملك حسین، هایلاسلاسی و فرانكو برای افتتاح میدان شهیاد(آزادی) و ورزشگاه آریامهر(آزادی) نزد شاه ماندند در روز ۲۶ مهرماه شاه جهت مصاحبه در كاخ سعدآباد حضور یافت كه یكصد و سی نفر از برجسته ترین خبرنگاران جهان در آن شركت داشتند. یوسف مازندی خبرنگار سابق یونایتدپرس در ایران طی سوال جنجال برانگیزی از شاه پرسید: « اعلیحضرت، در این هنگام كه ایران میلیونها دلار به بانكها و دولتهای خارجی بدهی دارد،۴۲ چطور مبادرت به صرف هزینه ای این چنین سنگین برای جشنهای شاهنشاهی می‌شود؟ آیا این صلاح كشور و شخص اعلیحضرت بود؟» شاه پس از لحظه‌ای تامل گفت: «می توان مطمئن بود كه در سوال شما سوء نیت نیست. باید توجه داشت كه برای بزرگداشت و شناساندن تاریخ درخشان یك ملت به جهان، هزینه هرچه باشد، زیاد نیست.»۴۳
خبرنگار دیگری از كشور سوئد از شاه پرسید: «آیا ممكن است شاهنشاه درباره هزینه جشن توضیح دهند؟ به ما ارقام مختلفی از دویست میلیون دلار تا دو میلیارد دلار گفته شده است. شاه در پاسخ گفت: «فكر می‌كنید همین دو مهمانی دو میلیارد دلار خرج داشته باشد؟ بنابراین به من بگویید كه قیمت یك كیلو گوشت چقدر است؟»۴۴
نكته ای كه ضرورت دارد در اینجا به آن اشاره شود، وضعیت زندگی مردم ایران در زمان برگزاری جشن است. هنگامیكه مهمانان خارجی در تخت جمشید جگر غاز و خاویار می‌خوردند، هزاران ایرانی در ایالت سیستان و بلوچستان وحتی در روستاهای فارس گرسنه بودند.۴۵
پرفسور جیمز بیل، استاد و مدیر مركز مطالعات بین المللی كالج ویلیام ومری آمریكا كه یكسال قبل از برپایی جشن به ایران سفر كرده بود در مقدمه كتابش، درباره فقر روستاهای استان فارس(محل برگزاری جشنهای دوهزارو پانصد ساله) می‌نویسد: «در سال ۱۹۷۰ از ایران بازدید كردم و شاهد فقر مرگبار در روستاهای استان فارس بودم. دوبار با چشم خود دیدم كه كودكان گرسنه، علف و ریشه بوته‌های مزارع نزدیك روستای خود را می خوردند.»۴۶دكتر كاتوزیان، استاد اقتصاد دانشگاه كنت انگلستان كه یك سال بعد از برپایی جشنهای شاهنشاهی از شیراز دیدن كرده است صحنه های اسفناك حلبی آبادهای شیراز را چنین توصیف می‌كند: «شهری كه محل برگزاری جشنهای سالیانه هنر بود۴۷ سوای محله های متعدد فقیر نشین، دوحلبی آباد بزرگ نیز داشت كه به خوبی از انظار پنهان بود… من توانستم به كمك دو راهنما از یكی از این نواحی و نیز یكی از آلونكهای آن دیدن كنم. این آلونك به طور كامل از تكه های حلبی(بشكه های بزرگ و مستعمل نفت) ساخته شده بود. فضای تقریبی آن پانزده متر مكعب بود و یك خانواده هشت نفری شامل شش بچه از شش ماهه تا دوازده ساله و والدینشان در آن ساكن بودند. پدر این خانواده یك كارگر فصلی بود. شغل وی تخلیه چاه فاضلاب محلات فقرنشین بود كه لوله كشی نداشتند. او به تریاك معتاد بود زیرا آنگونه كه می‌گفت در غیر این صورت نمی‌توانست به این كار بپردازد. همچنین وی اعتیادش را به همسرش منتقل كرده و همسرش نیز به نوبه خود آن را به كوچكترین فرزند خانواده انتقال داده بود. آثار تراخم در چشمان پنج بچه بزرگتر دیده می‌شد. هیچ نوع اثاث خانه‌ای در این آلونك به جز تكه های بزرگ مقوا، چند دست رختخواب مستعمل و یك منقل برای گرما وجود نداشت. زمستان بسیار سردی بود و برف روی زمین نشسته بود. در هیچ كجای این ناحیه حمام عمومی یا خصوصی و مستراح وجود نداشت. در این منطقه تنها یك كیوسك كوچك شركت نفت كه جایگاه فروش روغن پارافین بود مشاهده می‌شد. بالای آن، پارچه‌ای آویخته بودند و روی آن نوشته شده بود زنده باد والاحضرت رضا پهلوی، ولیعهد محبوب ما.»۴۸ سال قبل از برپایی جشنهای دو هزار و پانصد ساله، در كشور خشكسالی بزرگی اتفاق افتاد كه جان صدها انسان و دام را گرفت. به روایت یكی از روزنامه های آن زمان: «بر اثر خشكسالی تابستان گذشته از فارس تا خراسان، عده زیادی از گرسنگی جان خود را از دست دادند. مزارع مردم سوخت، دامهای آنان تلف شد و دامداران حیوانات خود را در بیابانها رها می‌كردند تا دست كم شاهد مرگ دلخراش آنان نباشند.»۴۹
در استان سیستان و بلوچستان از جمعیت ۱۶۷ هزار نفری آن بیش از هشتاد هزار نفر خانه و آشیانه خود را رها كرده به سوی سرنوشت نامعلوم به هر كجا كه می‌توانستند رفتند. این در حالی بود كه روستاییان گاو شیرده خود را به قیمت چهل تومان در معرض فروش قرار می‌دادند اما كسی حاضر نبود آنها را بخرد. گوسفندان نیز با یك بسته سیگار مبادله می‌شدند.۵۰
از میان ده‌ها روزنامه نگار و خبرنگاری كه جهت پوشش جشنهای ۲۵۰۰ ساله به تهران آمده بودند، تعدادی نیز از مناطق جنوب تهران و زاغه های اطراف آن فیلمبرداری كرده وبه كشورهای خود بردند.۵۱ بعضی از كشورها مانند سوئد و دانمارك در تلویزیونهای خود برنامه‌هایی تنظیم و به نمایش گذارند كه قسمتی از این برنامه‌ها، شكوه و جلال جشن را نشان می‌داد و قسمت دیگر، نمایانگر وضع رقت انگیز مردم ایران بود. صحنه هایی از قبیل خوردن هسته خرما در بلوچستان، نشخوار كودكان در میان خاكروبه‌ها و زندگی مردم در جنوب شهر تهران همگی نشان دهنده ابعاد فقر و فلاكت مردم در این برنامه‌ها بود.۵۲
اسدالله علم در پاسخ به انتقادهای رسانه‌های خارجی در همین خصوص چنین گفت: «حالا كه داریم، اگر نداشتیم هم مردم ایران باید لحاف و تشكهایشان را می‌فروختند و این جشن را برگزار می‌كردیم.» این در حالی بود كه یك مجله چاپ لبنان در همان زمان نوشت: «با نیمی از هزینه این جشن می‌شد ننگ زندگی قرون وسطایی را از روستاهای ایران شست.»۵۳
اما مهمترین مخالفتی كه علیه برپایی این جشن صورت گرفت و باعث خشم شاه نیز شد، پیام آیت الله خمینی رهبر در تبعید ایرانیان بود. آیت الله خمینی در قسمتی از پیام خود راجع به وضعیت زندگی مردم ایران در هنگام جشن گفتند: «اكنون از منابع مختلف بر وضع دردناك ایران آگاهی پیدا كرده‌ام. یكی از علمای محترم شیراز به من نوشته كه قبایل جنوب دچار خشكسالی سختی شده‌اند و مردم آنجا ناگزیر گردیده‌اند كه اطفال خود را بفروشند. یكی از علمای فسا۵۴ در نامه خود، قحطی و فقری را كه بر آن منطقه حكمفرماست برایم شرح می‌دهد… بنابر اخبار رسیده از سیستان و بلوچستان و از منطقه خراسان، روستاییان قحطی زده دامهای بدون چراگاه خود را رها می‌كنند و به شهرها هجوم می‌آورند…»
امام خمینی (ره) همچنین در مورد نظام شاهنشاهی در ایران فرمودند: «جنایات پادشاهان، تمام تاریخ ما را سیاه كرده است. مگر پادشاهان نبودند كه به قتل عام خلایق فرمان می‌دادند و بدون كمترین وسواس دستور سربریدن صادر می‌كردند. به نظر پیغمبر اسلام كلمه شاهنشاه نفرت انگیزترین كلمه نزد خداوند است… آیا نباید علیه این جشنهای ننگین كه در خلال آنها حاصل كار و عرق افراد برای مصارف پرخرج به هدر می‌رود اعتراض كرد؟»۵۵
ایشان در ششم خرداد سال۱۳۵۰ نیز ضمن سخنرانی كوبنده‌ای جنایات پادشاهان را برشمرده و اظهار داشتند: «ما جشن ۲۵۰۰ ساله را نمی خواهیم، ما گرسنه هستیم. گرسنگی مسلمانها را حل كنید. جشن نگیرید، روی مرده‌ها جشن نگیرید… سرمایه‌های مردم و مسلمین بیچاره را صرف این می‌كنند و از بودجه ممكلت دهها میلیون خرج یك چنین ملعبه‌ و مضحكه‌ای می‌كنند. برای چه؟»۵۶
زمانیكه صدای اعتراض امام خمینی (ره) از نجف بلند شد و چند روزنامه خارجی نیز مطالبی برضد این جشن نوشتند، بلند پایگان رژیم، مخصوصا شاه وعلم شروع به دفاع از جشن كردند. به عنوان مثال اسدالله علم برای اینكه به این مراسم حالت مذهبی بدهد، در مصاحبه‌ای اعلام داشت: «از پولی كه مردم به طیب خاطر برای برگزاری این آیین باشكوه پرداخته بودند مبلغی هم زیاد آمده كه اعلیحضرت همایونی امر فرموده‌اند آن را صرف ساختن یك مسجد بزرگ و باشكوه اسلامی كنیم.»۵۷
در نهایت نیز هزینه واقعی این جشن به طور كامل معلوم نشد و بین ارقامی كه سران رژیم عنوان می‌كردند تناقض وجود داشت. امیر اسدالله علم در مصاحبه‌ای هزینه كامل جشن را ۸/۱۶ میلیون دلار اعلام كرد. فرح دیبا نیز در مصاحبه‌ای، تنها هزینه مدرنیزاسیون در تخت جمشید را دویست میلیون دلار، تقریبا یك میلیارد و پانصد میلیون تومان برآورد كرد. در این مورد روزنامه‌های خارجی نوشتند: «رقمی كه فرح برای هزینه تلفن تخت جمشید خرج كرده، به تنهایی سیزده برابر رقمی است كه علم برای تمام جشن اعلام می‌كند. مگر علم نمی‌داند كه روزنامه نیویورك تایمز هر صفحه‌اش را با كاغذ خوب و رنگی جهت تبلیغات یك میلیون دلار می‌فروشد. در برخی از شماره‌های این نشریه ده صفحه برای شاه و فرح تبلیغ شده است. حداقل بیست میلیون دلار فقط نیویورك تایمز بابت تبلیغات برای شاه و جشنهای مذكور پول گرفته است.»۵۸
●●نتیجه گیری
این جشن را باید بیشتر سرود پیروزی خانواده پهلوی دانست تا پیروزی ملت ایران.۵۹ در مورد شخص شاه نیز رهاورد جشنهای تخت جمشید، جدایی كامل از واقعیات بود.۶۰ به ویژه زمانیكه شاه توانست به كمك آمریكا نقش ژاندارمی خلیج فارس را عهده‌دار شود هیچ كس سعی نكرد او را به واقعیات نزدیك كند. اطرافیان شاه تنها تلاش می‌كردند كه از روی تملق به او احترام بگذارند، فكرش را تحسین كنند و اقداماتی را كه انجام می‌دهد، بستایند. این وضع همچنان تا زمان انفجار انقلاب اسلامی ادامه یافت. انقلابی كه به كلی تاج و تخت شاهنشاهی را در ایران از بین برد.
در پایان باید گفت كه نه فقط شاه، بلكه هیچ یك از مهمانان عالی مقام او هم كه در این جشن پرشكوه حضور یافته بودند، هرگز تصور نمی‌كردند كه تاریخ دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی ایران به خود محمدرضا شاه ختم خواهد شد و این جشن بزرگ در واقع مراسم پایان عمر بیست و پنج قرن شاهنشاهی در ایران است.۶۱
محمد مهدی موسی خان
پی نوشت ها
۱-غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران، خدمات فرهنگی رسا، چاپ سوم، ۱۳۷۳، جلد اول، صص ۳۴۸و۳۴۹
۲- مختار حدیدی، پهلوی دوم و نمونه اندیشه های باستانگرایانه، فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، سال دوم، شماره پنجم، بهار ۱۳۷۷، ص۱۰۴
۳- صورت جلسات كمیسیون نظام شاهنشاهی تا دویستمین جلسه، برنامه پیشنهادی كمیسیون نظام، شماره۱، ص۱(موجود در كتابخانه موزه نظامی ارتش جمهوری اسلامی)
۴-فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، همان،ص۱۰۴
۵-دانشجویان پیرو خط امام، ایران دربند، بخش اول جلد۶، مركز اسناد لانه جاسوسی آمریكا، زمستان ۱۳۶۹، ص۱۰۷
۶- فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، همان، صص ۱۰۴و۱۰۵
۷- همان، ص۱۰۵
۸- یوسف مازندی، ایران ابرقدرت قرن، نشر البرز، چاپ سوم ۱۳۷۶،ص۵۳۸
۹- حمید روحانی(زیارتی)، نهضت امام خمینی، مركز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۴،جلد سوم ص۸۴۹
۱۰-همان، صص۸۴۹ و۸۵۰
۱۱- برای اطلاع از وضعیت مالی رژیم در طول این سالها، نگاه كنید به : فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، همان، صص ۱۰۶-۱۰۹
۱۲ـ یادداشتهای علم، متن كامل دست نوشته های امیراسدالله علم، جلد اول، انتشارات كتاب سرا، چاپ دوم۱۳۷۲،ص۱۱
۱۳-سید جلال الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، جلد دوم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، بی‌تا، صص ۱۶۷-۱۶۹
۱۴-فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، همان،ص۱۱۴
۱۵- مسعود بهنود، از سیدضیاء تا بختیار، انتشارات جاویدان، چاپ پنجم،۱۳۷۰،ص۵۵۹
۱۶- ماروین زونیس، شكست شاهانه، ترجمه: اسماعیل زند و بتول سعیدی، نشر نور، ۱۳۷۰،ص۱۳
۱۷- احسان نراقی، از كاخ شاه تا زندان اوین، ترجمه: سعید آذری، موسسه خدمات فرهنگی رساء، چاپ اول،۱۳۷۲،ص۶۲
۱۸- فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، همان،ص۱۱۵
۱۹- جیمز بیل، عقاب و شیر، ترجمه: مهوش غلامی، نشر كوبه، چاپ اول، ۱۳۷۱، ص۲۹۵
۲۰- حسنین هیكل، ایران روایتی كه ناگفته ماند، ترجمه: حمید احمدی، انتشارات الهام، چاپ اول، پاییز ۱۳۶۲،ص۱۷۲
۲۱- ویلیام شوكراس، آخرین سفر شاه، ترجمه: عبدالرضا هوشنگ مهدوی، چاپ هشتم، نشر البرز، ۱۳۷۱، صص۳۹و۴۰
۲۲- فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، همان،ص۱۱۴
۲۳- البته رقم آشپز و سرآشپز در منابع مختلف از ۱۳۱تا۱۶۰ نفر ذكر شده است، برای آگاهی بیشتر رجوع شود به: فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، همان، ص۱۱۵و احسان نراقی، از كاخ شاه تا زندان اوین،ص۶۲
۲۴- غلامرضا نجاتی، همان، ص۳۴۹
۲۵- یوسف مازندی، همان، ص۵۴۰
۲۶- احمد فاروقی و ژان لورویه، ایران برضد شاه، ترجمه: مهدی نراقی، انتشارات امیر كبیر۱۳۵۸،ص۴۱، همچنین حمید روحانی(زیارتی)، همان،ص۸۷۸
۲۷- مسعود بهنود، همان، ص۵۶۶
۲۸- برای اطلاع بیشتر از فعالیت سازمانهای چریكی در این دوره رجوع كنید به: یرواندآبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه: احمدگل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی، نشر نی، چاپ اول، ۱۳۷۷،ص۶۰۶
۲۹- یوسف مازندی، همان،ص۵۳۹
۳۰- متن این خطابه در اكثر روزنامه ها و مجلات آن تاریخ موجود است.
۳۱- ویلیام شوكراس، همان، ص۴۸
۳۲- فریدون سنجر، حاصل چهل سال خدمت ۱۳۵۵-۱۳۱۶، انتشارات پروین، چاپ اول، تابستان۱۳۷۰، ص۲۳۴
۳۳- ویلیام شوكراس، همان،ص۴۰
۳۴- غلامرضا نجاتی، همان، ص۳۴۹
۳۵- مسعود بهنود، همان،ص۵۶۶
۳۶- فریدون سنجر، همان، صص۲۴۷-۲۴۹
۳۷- مسعود بهنود، همان، ص۵۶۸
۳۸- فریدون سنجر، همان،ص۲۵۰
۳۹- ویلیام شوكراس، همان،ص۴۳
۴۰- یوسف مازندی، همان، ص۵۴۰
۴۱- به نظر می رسید كه تا به اینجا كارها خوب پیش رفته باشد. اما ناهماهنگی ها و بی نظمیهایی نیز در برنامه جشن وجود داشت. از آن جمله در اولین روز ورود مهمانان، برای تیمسارها و سپهبدهای همراه آنان كه ایرانی بودند، مكان مناسب و غذای كافی در نظر گرفته نشده بود. برای اطلاع بیشتر رجوع شود به: فریدون سنجر، حاصل چهل سال خدمت، صص۲۳۸-۲۴۵
۴۲- برای اطلاع از میزان بدهی ایران به بانك جهانی رجوع شود به: فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، همان،ص۱۱۷
۴۳- یوسف مازندی، همان،صص۵۴۱و۵۴۲
۴۴- حمید روحانی(زیارتی)، نهضت امام خمینی، جلد سوم، ص۸۷۳، به نقل از روزنامه اطلاعات، مورخ ۲۷ مهرماه۱۳۵۰
۴۵- غلامرضا نجاتی، همان، ص۳۴۹
۴۶- جیمز بیل، همان،ص۱۷
۴۷- از سال ۱۳۴۶ به ابتكار فرح هرساله در ماه شهریور، مراسمی تحت عنوان جشن هنر در شیراز برگزار می شد.
۴۸- محمد علی(همایون) كاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران، ترجمه: محمد رضا نفیسی و كامبیز عزیزی، نشرمركز، چاپ سوم، اسفند۱۳۷۲، صص۳۲۲و۳۲۳
۴۹- حمید روحانی(زیارتی)، همان، ص۸۶۵، به نقل از: روزنامه فارس، مورخه ۲۵/۲/۱۳۵۰
۵۰- همان، به نقل از روزنامه كیهان مورخه۲۰/۱/۱۳۵۰. برای اطلاع بیشتر از وضعیت مردم ایران هنگام برگزاری جشن رجوع شود به منبع فوق،ص۸۳۶ تا۸۷۲ و فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر، همان،صص۱۱۱-۱۲۰
۵۱- یوسف مازندی، همان،ص۵۴۱
۵۲- باقر عاقلی، نخست وزیران ایران از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی، انتشارات جاویدان، چاپ دوم،۱۳۷۴،ص۱۰۲۲
۵۳- مسعود بهنود، همان، صص۵۶۸ و۵۶۹
۵۴- یكی از شهرهای استان فارس
۵۵- سید جلال الدین مدنی، همان، صص۱۶۶ و۱۶۷
۵۶- فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، همان،ص۱۲۱
۵۷- سید جلال الدین مدنی، همان، ص۱۷۲
۵۸- حمید روحانی، همان، صص۸۷۲ و۸۷۳ به نقل از روزنامه اطلاعات ۲آبان ۱۳۵۰، مجله زن روز۲۶ تیر ۱۳۵۰ و بولتن خبرگزاری فارس شماره۱۳۶، ۱۲/۸/۱۳۵۰
۵۹- ماروین زونیس، همان،ص۱۳۶
۶۰- ویلیام شوكراس، همان،صص۴۸ و۴۹
۶۱- جمعی از نویسندگان، اعترافات شاه، ترجمه: منوچهر مهرجو، انتشارات هفته، چاپ اول، ۱۳۶۲، ص۱۵۴
منبع : ماهنامه زمانه


همچنین مشاهده کنید