جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


شعله هایی که به سردی می گراید


شعله هایی که به سردی می گراید
خیلی از دختر و پسرها، خیلی از جوان های عاشق و حتی خیلی از افراد متأهل تصور می كنند این حال و هوای عاشقانه، این تب تند عشق، این بی قراری های شیرین و غیرقابل كنترل، یك حس ماندگار، یك نیروی مثبت و همیشگی برای تشكیل و استمرار زندگی است. شاید این باور برای جوانان یك تفكر واقعی باشد، چرا كه هنوز آینده و واقعیت های آن را ندیده و حس نكرده اند ولی كسی كه ازدواج كرده و حداقل ۵ سال از مدت زندگی مشتركش گذشته باشد، نه این كه این حس را انكار كند، نه، اما باور پیدا كرده كه در زندگی واقعیت های دیگری در جریان است كه برای پایداری این بی قراری ها و احساس های عاشقانه باید شناخت و به كار برد، تا همچون شناگر هوشیار و ماهری در برابر امواج مهیب و بی رحم به خود و احساساتمان لطمه ای وارد نشود و بتوانیم با رضایت خاطر،آرامش و شادی درونی عشق خود را به طرف مقابل مان حفظ نماییم و در كنار هم بتوانیم در برابر فراز و نشیب ها رشد نموده و به قول خودمان عشق و ایمان را به یاری زندگی مشترك جاودانی نماییم.
پس بهتر است برای آگاهی نسبت به دو وضعیت قبل و بعد از ازدواج و فرآیندهایی كه احساسات و افكار ما را تحت الشعاع قرار می دهند و گاهی اوقات آن را تضعیف و گاهی اوقات تهییج می نمایند، در دو مرحله زندگی جایگاه افكار ، احساس و واكنش های عاطفی خود را بررسی و تحلیل كنیم:
▪ قبل از ازدواج خیلی سریع شكل می گیرد، با یك نگاه، یك اشاره، یك پیغام، یك تلفن، حتی با یك حس، احساسات تند و غیرقابل كنترل و افكار خموش منفعل می شوند. در شكل گرفتن روابط، افراد كمتر به آینده و پارامترهای مهم زندگی اهمیت می دهند، بیشتر دنبال یك پاسخ سریع به یك نیاز عاطفی آنی خود هستند.
بعد از ازدواج، روابط خیلی سریع شكل نمی گیرد، بلكه با مساعدت ها، گفت وگوها، نشست و برخاست ها، با ملاقات های طولانی و شرط و شروط های فراوان و یا یك حس غریب و مشكوك به وجود می آیند، افكار دائم در حال پردازش و استدلال كردن است، یك خط كش و یك ترازو در یك دست، یك چرتكه و یك ماشین حساب در دست دیگر. افراد كمتر به حس آنی خود توجه دارند، گاهی اوقات اصلاً یادشان می رود یك لحظه به نگاه یار خود تأمل كنند و رضایت درونی خویش و او را جویا شوند.
▪ قبل از ازدواج، دختر و پسرها برای تقویت این رابطه عاشقانه شان، دنبال بهانه هایی می گردند تا به سرعت بتوانند به یار خود ابراز احساس داشته باشند و توجه خاص خود را به طرفشان نشان بدهند. یك ملاقات بعد از چند روز بی خبری، بهانه خوبی است كه افراد برای بیان ابراز احساسات می توانند از آن سود جویند و یا ارتباط را تقویت نمایند.
بعد از ازدواج، یا حتی بعد از قرائت خطبه عقد یك حس درونی می گوید دیگر تمام شد، هیچ چیز نمی تواند ما را از هم جدا كند و در واقع تمام آن انرژی و آن انگیزه های پرشور كه قصد داشت این ارتباط جاودانی شود، خاموش و غیرفعال می شود. حالا دیگر هیچ خلأ و كمبودی به ظاهر نمی بینند تا بخواهند برای دستیابی و حفظ آن تلاش كنند. این است كه روز به روز به زندگی یك حس بی تفاوت پیدا می كنند.
▪ قبل از ازدواج، دختر و پسرهای عاشق خیلی مصرند كه یك كادو یا یادگاری به بهانه های مختلف و حتی ساختگی به هم هدیه بدهند و تمام تلاش و خلاقیت و هنر خود را به كار می گیرند تا از پوشش، كاغذ كادو و روبان زیبایی برای آراستن هدیه خود استفاده كنند و همراه با هدیه دنیایی از انرژی های محبت ذخیره كرده خود را آزاد می كنند تا عشق را هرچه بیشتر و بیشتر بین خودشان زنده نگه دارند.
بعد از ازدواج و قرار گرفتن در جریان زندگی و روبه رو شدن با رویدادهای متفاوت و تغییر اولویت ها، زوجین كمتر به مسئله هدیه و كادو توجه می كنند. حتی چه بسا، آن را فراموش نیز می كنند و اگر بچه ای هم داشته باشند، رابط این كادوها خیلی وقت ها بچه ها می شوند. اگر مقید به انجام این رسم هم باشند، این امر تنها تبدیل به یك انجام وظیفه می شود و نفس اصلی این كار یعنی بیان ابراز احساسات و تبلور عشق و محبت به فراموشی و حاشیه سپرده می شود.
▪قبل از ازدواج، هر دختر و پسری بسیار كنجكاو می شود تا علائق و غیرعلائق طرف مقابل خود را بشناسد، سپس سعی می كند با جدیت از آنچه جزء علایق محبوبش نیست اجتناب كند تا خاطر یارش را پریشان نكند و برای نشان دادن علاقه و توجه خود به او با یك برنامه ریزی از پیش تعیین شده، هدایا و كادوهای انتخابی خود را طبق علائق طرف خویش انتخاب می كند و با یك فعالیت سورپرایز هم او را غافلگیر و هم بیش از پیش خوشحال و عاشق تر می نماید...
بعد ازدواج هرچند یك عمر در پیش است، اما انگار وقت كم است. دائم وقت كم می آید. آن قدر اتفاقات جانبی و رفت و آمدها و برو بیا هست كه تقریباً همیشه افراد خودشان را هم فراموش می كنند، چه برسد به دقت به علائق طرف مقابلشان. لذا وقتی هم كه كادو یا هدیه ای برای طرف مقابل خریداری می شود، طبق پارامترها و رسم و رسوم ها یا از قبل قابل پیش بینی است یا به مرور در زندگی بهانه ای می شود تا هریك از طرفین یكی از خواسته های زندگی را كه در فهرست رزرو شده ها یا غیرضروری ها گذاشته اند و شاید هزینه بالایی هم داشته باشد را به این بهانه می خرند و به طرف مقابل هدیه می دهند. بدین ترتیب برای همیشه آن حس دریافت خواسته درونی چه كوچك و چه بزرگ در دل طرف می ماند و خلأ محبت و عشق هم به قوت خود باقی است.▪ قبل از ازدواج دختر و پسرها طی هر اتفاق خوب و بد، شادی و غم یا حتی یك بگو و مگو و اختلاف كوچك بهانه ای پیدا می كنند تا مقدمات یك ملاقات را فراهم سازند. یك ملاقات پیش می آید، یك دلجویی، یك گفت وگو، یك عذرخواهی حتی یك هدیه كوچك برای نشان دادن پشیمانی و حتی خیلی وقت ها یك گفت وگوی مفصل و پر از نكته. در نتیجه حتی كدورت هم باعث تقویت دوستی آنها می شود و قول و قرارهایی كه تعهداتی ایجاد می كند تا مبادا دفعه دیگر همدیگر را ناراحت یا پیش قضاوتی كنند. درنهایت برای پایان دادن به این دلخوری باز هم با یك هدیه موضوع را به خوشی می بندند.
بعد از ازدواج به خاطر استمرار و تداوم دیدارها و زیر یك سقف بودن ها جرقه یك كدورت و ناراحتی، یك دعوا و ناراحتی یا حتی یك حرف تلخ بهانه ای می شود تا افراد از هم فاصله بگیرند. در اتاق را به روی طرفشان ببندند و فعالیت های زندگی تبدیل می شود به وظیفه ای مسكوت و بی حس، مثل تهیه غذای طرف و قرار دادن آن در فر و استفاده از یادداشت های كوتاه و خلاصه ارسال پیام های ضروری. شرایط خیلی سخت است چون عوامل خارجی به عنوان دستاویزی برای آشتی، كمتر در دسترس موجود است و این انتظار برای پا پیش گذاشتن طرف مقابل، جوانه های محبت و دوستی را خشكتر و خشكتر می كند و جای آن را به علف های هرز افكار پوچ و خرافاتی رایج می دهد.
▪قبل از ازدواج، دختر و پسرهایی كه عاشق هم شده اند و احتمالاً خانواده ها هم مخالف این پیوند هستند و یا برعكس را دائم به عنوان كبوترهای عشق و عاشقی می ستایند، پس عوامل خارجی قوی دارند كه در نقش مخالف یا موافق باعث تقویت هرچه بیشتر و بیشتر این رابطه شوند، خیلی وقت ها بسیاری از این روابط به دلیل وجود همین عوامل خارجی شكل می گیرد و شاید پایه و اساس بنیادینی نداشته باشد.
بعد از ازدواج و تحكیم محضری روابط، انگیزه های درونی كمتر می شود و با روبه رو شدن با رویدادها و ملاقات های خانوادگی جدید، قضیه كمی متفاوت از قبل از ازدواج می باشد. اینجا با توجه به ماهیت واقعیت های زندگی و خواسته ها و تمایلات واقعی طرفین، دیگر عوامل خارجی مثل مخالفت ها و یا تشویق ها نمی توانند عامل قوی تقویت كننده روابط باشند. حتی چه بسا، بسیاری از موارد به صورت معكوس نیز عمل می كنند. مخالفت خانواده باعث دامن زدن به اختلافات پیش آمده و جبهه گیری های مستقیم و تشویق خانواده ها باعث جناح گیری و سوءتفاهم ها و بهانه ای برای بی صبری ها می شود.
▪قبل از ازدواج، به هزاران دلیل عاشقانه طرفین در تلاش هستند كه دائم خود را با خواسته ها و تمایلات طرف مقابل تطبیق دهند و رضایت طرف مقابل را جلب نمایند. حتی اگر یكی از طرفین نیز مصرانه روی خواسته هایش و نظراتش تأكید كند، طرف مقابل با گذشت و ایثار از خواسته های خویش چشم پوشی می كند و در تكاپوی همین چالش ها روابط به قوت خود شكل می گیرد و ادامه پیدا می كند و هریك از طرفین برای واكنش خود چه گذشت و چه اعمال قدرت، واژه عشق را انتخاب می كند و تحت لوای همین واژه نیز توجه خود را به یارش بیشتر و بیشتر می كند.
بعد از ازدواج، بعد از ثبت همان امضای كوچك، احساس مالكیت های متفاوتی پیش می آید و هریك در تلاش هستند تا نقش خود، حد و مرزهای آن و توان و ضعف هایش را به اثبات برسانند و برای طرف مقابلش وظایفی ایجاد كنند. اگر هم تصمیم بگیرند كه خواسته های یكدیگر را به اجرا بگذارند، شرط و شروط برای آن تعیین می كنند. حتی بهتر است بگوییم بده بستانی انجام می دهند. حالا مثل حالت قبل از ازدواج افتخار و انگیزه ای برای گذشت وجود ندارد، مگر از روی اجبار یا معامله. در عوض تعیین و تكلیف است كه به واكنش ها نقش می دهد.
▪قبل از ازدواج بر حسب شرایط مستقل و جدا از یكدیگر بودن ، همیشه در افراد یك شعف درونی و پویا وجود دارد كه لحظه شماری می كنند تا زمان ملاقات برسد و از صبح تا شام تمام فعالیت های كسل كننده و یاد شاد خود را به امید و یاد یكدیگر سپری می كنند. لذا گذشت زمان و تنش های محیط را كمتر حس می كنند. بعد از ملاقات نیز تا ساعت ها و حتی روزها سرخوش همان لحظات شیرین ملاقات، مجدداً به گذر عمر و فعالیت های شخصی و اجتماعی خود می پردازند و ساعت هایی كه از هم دورند، به یكدیگر، افكارشان، حسشان و نوع رابطه شان و اقدامات خود فكر می كنند و دائم در حال نقشه ریزی برای ایجاد یك سورپرایز خوشحال كننده یا تجزیه و تحلیل رفتاری كه باعث مكدر شدن موقت رابطه شان شده هستند.
بعد از ازدواج و زندگی زیر یك سقف، خیلی وقت ها فرصت ایجاد خلوت و تفكر و تأمل در مورد خود و طرف خویش و اقداماتی مثل سورپرایز یا تجزیه و تحلیل رفتارها كمتر شده و تقریباً همه كارها و اقدامات افراد روتین و تكراری می شود. دیگر آن شوق قبل از دیدار و آن سرخوشی زیبای بعد از ملاقات وجود ندارد. اگر متوجه نباشیم طی مكررات روتین، زندگی تبدیل به یك حس كسل كننده، اجبار و تحت ظلم و جبر قرار گرفتن می شود.
همه اینها كه گفته شد، نه برای تأیید و تحسین قبل از ازدواج و نه انكار و سرزنش بعد از ازدواج بود. اگر بدون قضاوت بخواهیم نظر دهیم چون انسان هستیم و در محیط اجتماعی زندگی می كنیم، پس حق دو زندگی ؛اول برای خودمان و دیگری در كنار دیگران را داریم. با گذر از تمام چالش های فردی و اجتماعی باید از زندگی لذت ببریم و یك حس رضایت درونی در درون ما همیشه وجود داشته باشد.
اما حالا كه توانستیم با چند حالت كلی شرایط دو طرف قبل و بعد از ازدواج را ارزیابی و تصویر نماییم، هرچند اگر خیلی كلی و خیلی تقریبی است اما شاید:
- اگر قبل از ازدواج تا این حد هیجانی، بدون چشم انداز و آرمان های بزرگ زندگی و
- تنها از سر شوق و ذوق اقدام به ایجاد ارتباط نمی كردیم و
- تمام دنیا وقایع و شادی و تلخی آن را در ارتباط با طرف مقابلمان نمی دیدیم و
- دنیا را بزرگتر از رابطه دو نفر می دیدیم،
- شاید نگه داشتن این رابطه را بیشتر از یك هدیه و یك چشم گفتن و گذشت عاشقانه می دیدیم،
- علائق و خواسته ها را منطقی تر می دیدیم،
- مسئولیت شروع و ادامه این رابطه را تا آنجا كه عقل قد می دهد پیش بینی و به عهده می گرفتیم،
- شادی بین خود و او را همراه با رشد معنویات و تقویت باورهای سالم می دیدیم،
- تحكیم رابطه را در استقلال بخشیدن به هریك از طرفین در زندگی می دیدیم،
- خط كش محبت، عشق ورزیدن را روی شاخص های احترام به باورها و ارزش های مسلم انسانیت بنا می كردیم،
- مسئولیت حفظ و نگهداری این رابطه را به تقصیر یا تعهد والدین نمی گذاشتیم،
- بیشترین احساس ضعف این رابطه را در جلوه نمایی های دوست و فامیل به تصویر نمی كشیدیم،
- بهانه شروع یك رابطه را تنها كشش و جاذبه غریزه حیات قرار نمی دادیم.
حتماً بعد از گذر از مرحله ثبت ازدواج، خیلی وقت ها، خیلی سریع تمام آن همه هیجان و شور و سرور فروكش نمی شد، و
- برای با هم بودن این قدر فهرست آرمان ها و اهداف ته نمی كشید،
- برای تحكیم رابطه، نقش كادو و هدیه این قدر با ارزش نمی شد،
- برای توافق روی اصول زندگی گذشت و ایثار این قدر واژه های طاقت فرسایی نمی شد،
- برای حس عشق و عاطفه، كشش غریزه این قدر روتین و بی تأثیر نمی شد،
- برای یك لحظه خلوت و سكوت و تأمل این همه عذاب وجدان و حس ظلم وجودمان را نمی گرفت.
بلكه یك رابطه را با شناخت و آگاهی نسبت به تمام جوانب، ارزش ها و اصولش پیگیری می كردیم و با تلاش و جدیت لحظه به لحظه برای رشد و ارتقای این رابطه، چه قبل و چه بعد از ازدواج همت می كردیم و خودخواهانه ابتدا زندگی را برای خود می ساختیم و رشد می دادیم سپس به نفع جمع(خانواده) می كوشیدیم تا سعادت و خوشبختی خود و دیگران را جاودانه نماییم.
نیره سادات دیانه
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید