شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

اولین‌ همه‌پرسی انقلاب


اولین‌ همه‌پرسی انقلاب
اولین همه‌پرسی در ایران پس از انقلاب اسلامی بسیاری از ناظران مسائل ایران را مبهوت و افكار عمومی جهان را تحت‌تاثیر قرار داد زیرا این‌گونه القا می‌شد كه شكل حكومت آینده ایران براساس اجبارهای دینی و قدرت متمركز روحانیون رهبری‌كننده انقلاب تعیین خواهد شد و اگرچه مردم انقلاب اسلامی را به راه انداخته‌اند، اسلام به‌عنوان یك ایدئولوژی دینی سهمی برای مشاركت سیاسی مردم قائل نخواهد بود. اما رفراندوم دوازدهم فروردین سال ۱۳۵۸ یكی از كم‌نظیرترین نمونه‌های مشاركت سیاسی آرام و مترقی تاریخ قلمداد گردید و راه هرگونه مداخله‌جویی خارجیان و فتنه‌انگیزی داخلی را به‌روی دشمنان بست. در مقاله زیر ماجرای این رویداد تاریخی را مرور خواهید كرد.
تمامی نظریه‌های مربوط به حكومتهای مردم‌سالار، تلاش می‌كنند هرچه‌بیشتر مردم را در عرصه تعیین سرنوشت و پیشبرد امور مشاركت دهند. درواقع مطلوب آنها این است كه اراده عموم به‌صورت مستقیم در تصمیم‌گیریها و جریانات مهم كشور نقش داشته باشد. از جمله راهكارهایی كه در‌این‌راستا به‌كار گرفته می‌شود، رفراندوم یا همه‌پرسی است. همه‌پرسی، به معنی مراجعه به آرای عمومی مردم، در مواردی همچون تعیین نوع نظام، وضع قانون اساسی و...، جریان می‌یابد.
در ایران برای نخستین‌بار و به دنبال انقلاب مشروطه، نظام پادشاهی مشروطه كه حق حاكمیت مردم را تاحدودی به رسمیت شناخته بود، استقرار یافت. در این نظام حق تعیین سرنوشت و مشاركت مردم تاحدودی شناخته شد و در قانون‌اساسی مشروطه و متمم آن، پاره‌ای سازوكارها و مجاری تعیین گردید، اما سازوكار همه‌پرسی به‌عنوان تنها راه مراجعه به آرای عمومی و مشاركت مردم در متون قانون مزبور مسكوت ماند و تا پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷ این سكوت تداوم داشت. در این دوران طولانی‌مدت، تنها در دو مورد، یكی در دوره نخست‌وزیری دكتر مصدق و درخصوص امكان انحلال مجلس هفدهم و دیگری در بهمن ۱۳۴۱ درخصوص اصلاحات شاه، رفراندوم برگزار گردید. اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تعیین نوع نظام كه تحقق آرمانها و اهداف خود را در قالب دین اسلام در كانون توجه خود قرار داده است، تاكنون گامهای موثر و مهمی دراین‌راستا برداشته شده‌اند. یكی از این اهداف، دستیابی به حداكثر میزان مشاركت مردم در حاكمیت بر سرنوشت خود می‌باشد كه هیچگاه تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی تحقق پیدا نكرد. معماران نظام جمهوری اسلامی به‌منظور فراهم‌كردن زمینه‌های مشاركت مردم در تاثیرگذاری بر سرنوشت خود، در اولین اقدام، تعیین نوع نظام و حكومت را به مردم واگذار نمودند و به رای عمومی گذاشتند. در همه‌پرسی تعیین نوع نظام، مردم ایران در یك شركت گسترده، با اكثریت قاطع به نظام جمهوری اسلامی رای دادند.
برگزاری این رفراندوم به پیام تاریخی حضرت امام به بازرگان برای تصدی پست نخست‌وزیری ــ كه انجام آن را یكی از وظایف مهم وی قلمداد كرده بود ــ برمی‌گردد. امام‌خمینی(ره) در ابتدا درخصوص رفراندوم دوازدهم فروردین فرمودند كه این رفراندوم لازم و ضروری نیست زیرا مردم با راهپیماییها و حضور مستمر و جدی خود در راستای فروپاشی نظام شاهنشاهی، درواقع رای خود را داده‌اند اما بعدا فرمودند كه جهت جوابگو‌بودن در برابر پاره‌ای سوالات و كسب اعتماد و مشروعیت لازم، نیاز به انجام آن احساس می‌گردد.[i]
پس‌ازآنكه انجام رفراندوم ضروری و واجب شمرده شد، بر سر نام و عنوان آن اختلافات بروز كرد.
در شعارهای مردمی تظاهرات روزهای آخرین حیات رژیم شاه، یعنی مقارن تحولات عملیاتی نهضت اسلامی، شعار «استقلال، آزادی، حكومت اسلامی» و بعدا «جمهوری اسلامی» كاملا جا افتاده بود و قاعدتا می‌بایست بلافاصله پس از سقوط رژیم شاه، جمهوری اسلامی اعلام می‌شد، اما به‌هرحال اكثریت برای بار دوم به تعیین نوع نظام از راه همه‌پرسی رضایت دادند و این مساله به‌خودی‌خود تكاپوی شدید نیروهای سیاسی را در پی داشت.[ii]
در وهله اول، پیشنهادهای مختلفی مطرح گردید. تقریبا تمام نیروهای سیاسی ــ به استثنای معدود سلطنت‌طلبانی كه در جامعه جایی نداشتند ــ با نفی حكومت سلطنتی و روی‌‌كارآمدن حكومتی در شكل جمهوری اسلامی موافق بودند. اما این نیروها درعین‌حال درخصوص نوع این جمهوری با یكدیگر اختلاف‌نظر داشتند. گروهی به‌نام نهضت رادیكال (انشعابی از جبهه ملی) در آستانه تشكیل كنگره خود، تشكیل حكومت جمهوری (جمهوری صرف) را خواستار شد.[iii] نظر دوم، تشكیل جمهوری دموكراتیك ایران بود كه از سوی كانون نویسندگان، حزب ناسیونال دموكراتیك ایران و احزاب كُرد بیان گردید. نظر سوم مبنی بر تشكیل جمهوری دموكراتیك اسلامی را نیز نهضت آزادی مطرح كرد و چهارمین نظر متعلق به افراد خواهان تشكیل جمهوری خلق یا جمهوری فدراتیو خلقهای ایران بود. دیدگاه اخیر اغلب از سوی گروههای چپ‌گرایی مطرح می‌شد كه در آن مقطع زمانی معتقد به پنهان‌كاری نبودند. اما برخی گروههای چپ‌گرا مانند حزب كمونیست ایران و حزب توده، از پیشنهاد «جمهوری اسلامی نه یك كلمه كم، نه یك كلمه زیاد» كه از سوی امام‌خمینی(ره) مطرح شده بود، پشتیبانی كردند. افرادی نیز به‌طورمنفرد تشكیل «حكومت جمهوری ملی اسلامی ایران»، و «جمهوری دموكراتیك سوسیالیستی» را خواستار شدند.[iv] حامیان پنجمین دیدگاه مدعی بودند هیچ حكومتی، اعم از جمهوری و غیرجمهوری، جز حكومت امام معصوم(ع) نمی‌تواند اسلامی باشد و نباید حكومتی اسلامی در زمان غیبت امام زمان(عج) تشكیل گردد.[v] در ششمین دیدگاه، به پیروی از نظریه‌ حكومت اسلامی در عصر غیبت (مطرح‌شده به‌طور رسمی در سال ۱۳۴۷.ش در كتاب حكومت اسلامی، ولایت فقیه) و به نمایندگی از نیروهای مذهبی كه در اكثریت بودند، «جمهوری اسلامی نه یك كلمه كم و نه یك كلمه زیاد» مطرح شد.[vi]
امام‌خمینی(ره) شدیدا با نظریه دموكراتیك اسلامی به مخالفت برخاست و آن را نشانی از نفوذ و نماد غرب‌زدگی به حساب آورد. ایشان فرمودند فقط «جمهوری اسلامی» نه یك كلمه زیاد و نه یك كلمه كم. امام‌خمینی در مصاحبه‌ با حامد الگار، به سیاستهای دولت موقت در القاكردن مفهوم دموكراتیك حمله كرد و فرمود: «تا توانستند راجع به جمهوری اسلامی مخالفت كردند، مثلا [می‌گفتند] جمهوری باشد، اسلام می‌خواهیم چه كنیم [یا] جمهوری دموكراتیك باشد، اسلامش نباشد. آخرش كه آن خوب‌خوبهایشان كه درست و خوب صحبت می‌كند، می‌گفت: جمهوری اسلامی دموكراتیك. ملت ما این را قبول نكرده گفتند آنچه ما می‌فهمیم. اسلام را می‌فهمیم و جمهوری را هم می‌فهمیم [كه] چیست اما دموكراتیكی كه در طول تاریخ پیراهنش را عوض كرده است، هر وقت به یك معنی [بوده] الان هم این دموكراتیك در غرب یك معنی دارد و در شرق یك معنی دیگر است... آن دموكراتیك را حتی پهلوی اسلام هم بگذارید، ما قبول نداریم. علاوه‌براین من این را در یكی از حرفهایم گفتم، این‌كه ما قبول نداریم، برای‌ این‌ [است] كه این اهانت به اسلام است. شما این را پهلویش می‌گذارید معنایش این است كه اسلام دموكراتیك [نیست] و حال‌آنكه از همه دموكراسی‌ها بالاتر است... .»[vii]
امام در پیام دیگری كه در چهارم فروردین ۱۳۵۸ پخش گردید، صراحتا اعلام كردند كه شما ملت ایران در انتخاب نوع حكومت آزاد هستید، یعنی می‌توانید به هر نظام مورد دلخواه رای دهید اما خود من به جمهوری اسلامی رای می‌دهم.[viii]
شهید مطهری نیز اعتقادی به اضافه‌نمودن این مفهوم نداشت و صراحتا می‌گفت: «... در عبارت جمهوری دموكراتیك اسلامی، كلمه دموكراتیك حشو و زاید است...»[ix]بالاخره حرف نهایی با رهبری و نیروهای انقلابی بود و عنوان حكومت همان شد كه امام فرمودند. بازرگان بعدها در یك عقب‌نشینی گفت: «كلمه جمهوری دموكراتیك، اختراع و ابداع وی نبوده بلكه اصرار وی بر این مفهوم، ناشی از احترامی بوده كه به ماده اول اساسنامه شورای انقلاب داشته كه در آن مفهوم دموكراتیك درج گردیده است.»[x]
هرچه زمان تدارك مراحل مقدماتی رفراندوم دولت موقت انقلاب اسلامی نزدیك می‌شد، درگیریها ابعاد فزاینده‌تری به خود می‌گرفت. برای نمونه در تظاهراتی كه در چهارم اسفند ۱۳۵۷ به دعوت سازمان چریكهای فدایی خلق در دانشگاه تهران برپا شد، این گروه و مخالفانشان به زد و خورد پرداختند. در دوم اسفند ۱۳۵۷، افراد مسلح به اجتماع فرهنگیان عضو جبهه ملی در شمیران حمله كردند. در اول اسفندماه ۱۳۵۷ در شهرهای مشهد و اصفهان زدوخوردهای پراكنده‌ای روی داد. در شانزدهم اسفند ۱۳۵۷ در جاده سنندج ــ كرمانشاه سه چریك فدایی خلق كشته شدند. همچنین در بیست‌وهفتم اسفندماه ۱۳۵۷ در درگیریهای سنندج حدود صدوسی‌نفر كشته و دویست‌نفر مجروح شدند.[xi]
در بیستم اسفندماه ۱۳۵۷، دستور انجام همه‌پرسی تعیین نوع نظام از جانب رئیس دولت موقت صادر گردید. قرار بود ملت ایران در همه‌پرسی به این سوال كه «آیا نوع حكومت آینده، جمهوری اسلامی باشد یا خیر؟» پاسخ آری یا نه دهند. همین شكل همه‌پرسی نیز سبب اختلاف‌نظر گروههای سیاسی واقع گردید و سخنگوی وقت دولت موقت اعلام داشت: «در تمام دنیا رفراندوم فقط به‌صورت آری یا نه انجام می‌شود و اگر تعداد كسانی كه رای منفی داده‌اند بیشتر از رای‌دهندگان مثبت باشد، آن وقت سوال عوض می‌شود و مجددا درباره سوال جدید رای‌گیری خواهد شد.»[xii]
برخی از گروههای سیاسی غیرمذهبی با نحوه انجام همه‌پرسی بدین‌شكل مخالفت كردند. شریعتمداری كه بعدها پدر معنوی ــ سیاسی حزب جمهوری خلق مسلمان گردید، با بهره‌برداری از رسانه‌های مختلف، من‌جمله روزنامه اطلاعات، به اشكال مختلف با گروههای مخالف هم‌صدا شد. برای نمونه وی در چهارم اسفندماه ۱۳۵۷، زمانی‌كه در افواه بحث نحوه برگزاری همه‌پرسی مطرح بود، اعلام كرد: «... باید از مردم پرسیده شود چه نوع حكومتی می‌خواهند نه آن‌كه مردم مجبور باشند نوع محدودی اظهارنظر كنند... پاسخ رفراندوم لازم نیست به دو شكل محدود شود.»[xiii]
هرچه زمان همه‌پرسی نزدیكتر می‌شد، حركات گروههای مخالف نیز بیشتر نمود پیدا می‌كرد. علاوه بر سازماندهی نظامی مجاهدین خلق و چریكهای فدایی خلق و دراختیارگرفتن ساختمانهایی تحت عنوان ستاد مركزی جنبش ملی مجاهدین و مقر چریكهای فدایی خلق در تهران، برخی نیروهای مخالف به كردستان، خوزستان، تركمن‌صحرا و سیستان‌وبلوچستان عزیمت كردند و درگیریهای ازپیش‌ایجاد‌شده را تداوم بخشیدند. در كردستان گروهی از كردها به رهبری حزب دموكرات كردستان، خواهان خودمختاری كردستان شدند. این درخواست با حمایت چریكهای فدایی خلق روبرو شد.[xiv] همچنین سازمان خلق عرب ایران در خرمشهر اعلام موجودیت كرد و خواهان تشكیل نوعی حكومت خودمختار كاملا قومی عربی در خوزستان شد و در ادامه به شورشهای مسلحانه، تخریب اماكن عمومی و كشت‌ و كشتار اقدام نمود. در تركمن‌صحرا، ستاد خلق تركمن اعلام موجودیت كرد و خواستار تدریس زبان تركمنی در مدارس، تغییرنام بندر شاه به بندر تركمن، ایجاد شورای انقلابیون، انتخاب روسای ادارات با نظر شورای انقلاب و خودمختاری برای تركمنستان گردید و خواسته‌های شورشیان كُرد را تایید كرد. علاوه‌برآن، اعضای ستاد خلق تركمن نبرد مسلحانه با نیروهای دولتی را نیز آغاز كردند. ازطرف‌دیگر گروهی به‌نام برادران بلوچ اهل تسنن سیستان و بلوچستان، خواهان نوعی خودمختاری با محوریت حفظ و اجرای حق حاكمیت فرهنگی، سیاسی، اقتصادی مردم بلوچستان و سیستان شدند. در مركز كشور نیز جبهه دموكراتیك ملی قبول و تایید حقوق فرهنگی و خودمختاری داخلی خلقهای ایران را خواستار شد.[xv] به‌علاوه هركدام از گروهها و احزاب مخالف، با هدف جلوگیری از برگزاری همه‌پرسی، اعلام كردند كه بنابه دلایلی در همه‌پرسی شركت نخواهند كرد. مثلا چریكهای فدایی‌خلق و گروههای هوادار آنها، با طرح این ادعا كه نمی‌دانند جمهوری اسلامی چیست، همچنین هشت جمعیت و گروه كُرد همراه هیات موسس حزب ناسیونال دموكرات ایران و شیخ‌ عزالدین حسینی با این ادعا كه «هنوز محتوای جمهوری اسلامی مبهم و نامعلوم است و به‌ویژه از نظر تعیین سرنوشت و مساله‌ خودمختاری كردستان در چارچوب ایران آزاد و حقوق حقه سایر خلقها نامشخص می‌باشد»، اعلام كردند كه در همه‌پرسی تعیین نوع نظام شركت نمی‌كنند.[xvi]
در مقابل علاوه بر امام‌خمینی و كلیه تشكلهای مذهبی كه خواهان رای‌دادن به جمهوری اسلامی بودند، ازیك‌سو برخی تشكلهای غیرمذهبی مانند حزب توده، حزب خلق مسلمان و پان‌ایرانیستها و سازمان فرهنگیان جبهه ملی ایران و هیات دبیران كنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان و گروههای روشنفكران یهودی ایران و زرتشتیان ایران اعلام كردند به جمهوری اسلامی رای می‌دهند.[xvii] ازسوی‌دیگر مراجعی چون مرحوم آیت‌الله گلپایگانی و مرحوم آیت‌الله خوئی، ضمن اعلام رای مثبت خود به جمهوری اسلامی، از مردم نیز خواستند به جمهوری اسلامی رای دهند.[xviii]
در چنین جو متشنج، استقبال مردمی به حدی بود كه مجریان انتخابات در بسیاری از شهرستانها با كمبود ورقه رای روبرو شدند. امام نیز در دوازدهم فروردین كه نتایج آرا مشخص گردید، این روز را نخستین صبحگاه حكومت عدل اعلام كردند و آن را از بزرگترین اعیاد ملی و مذهبی كشور به‌شمار آوردند.
با وجود مخالفتها و مزاحمتهای فراوان، ۲/۹۸ درصد مردم به جمهوری اسلامی رای دادند؛ چیزی كه همگان و به‌ویژه اعضای دولت موقت را متحیر ساخت. بازرگان پیش از آن گفته بود كه در یك دیدگاه خوشبینانه حدود هفتادوپنج الی هشتاددرصد مردم به جمهوری اسلامی رای خواهند داد.[xix] خود او بعدها در جواب كسانی كه می‌گفتند در این انتخابات تقلبهایی صورت گرفته است، گفت: «این انتخابات صددرصد آزاد و داوطلبانه صورت گرفت و دولت موقت و شخصیتها و جمعیتهای موثر كسی را تهدید نكردند، امام هم نه تكلیف شرعی وضع كردند و نه فتوایی دادند، بلكه مردم با پای خودشان به حوزه‌ها رفتند و به‌دست خودشان رای مثبت به صندوقها ریختند.»[xx]
نتیجه این‌كه: همه‌پرسی با ۲۰۰۵۴۸۳۴ رای موافق و ۳۶۷۶۰۴ رای مخالف از مجموع ۲۰۴۲۲۴۳۸ رای اخذشده، ۲/۹۸ درصد به نفع جمهوری اسلامی پیشنهادشده از سوی امام‌خمینی(ره) بود. این اولین صحنه مسابقه جدی بین نیروهای سیاسی بود كه در آن نیروی مذهبی پیروز میدان شد. روز برگزاری رفراندوم، یعنی دوازدهم فروردین، به‌نام روز جمهوری اسلامی ایران نامگذاری گردید و مقرر شد قانون‌اساسی جدید با توجه به مشخص‌شدن شكل حاكمیت سیاسی كشور تهیه و تدوین گردد.
رضا بسطامی
پی‌نوشت‌ها
[i] ــ صحیفه نور، جلد ۵، تهران، مركز مدارك فرهنگی انقلاب اسلامی، ۱۳۶۱، ص۱۴۷
[ii] ــ غلامرضا خواجه‌سروی، رقابت سیاسی و ثبات سیاسی در جمهوری اسلامی ایران، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۲، ص۲۳۳
[iii] ــ روزنامه اطلاعات، شماره ۱۵۸۰۲، ۱۶/۱۲/۱۳۵۷، ص۸
[iv] ــ غلامرضا خواجه‌سروی، همان، صص۲۳۴ــ۲۳۳
[v] ــ عباسعلی عمیدزنجانی، مبانی فقهی كلیات قانون‌اساسی جمهوری اسلامی ایران، تهران، بی‌تا، ص۱۰۴
[vi] ــ روزنامه اطلاعات، شماره ۱۵۷۰۸، ۲۲/۱۲/۱۳۵۷، ص۲
[vii] ــ در جستجوی راه از كلام امام، دفتر یازدهم، نشر امیركبیر، تهران، ۱۳۶۴، ص۱۷۵
[viii] ــ صحیفه نور، همان، ص۲۰۷
[ix] ــ مرتضی مطهری، پیروان انقلاب اسلامی، تهران، نشر دفتر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۰، ص۷۸
[x] ــ خیرالله اسماعیلی، دولت موقت، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۰، ص۱۱۲
[xi] ــ روزنامه اطلاعات، شماره ۱۵۸۱۶، ۶/۱/۱۳۵۸، ص۲
[xii] ــ همان، شماره ۱۵۸۰۶، ۲۱/۱۲/۱۳۵۷، ص۲
[xiii] ــ غلامرضا خواجه‌سروی، همان، صص۲۳۸ــ۲۳۷
[xiv] ــ روزنامه اطلاعات، شماره ۱۵۷۹۸، ۱۲/۱۲/۱۳۵۷، ص۷
[xv] ــ غلامرضا خواجه‌سروی، همان، ص۲۴۰
[xvi] ــ روزنامه اطلاعات، شماره ۱۵۸۱۶، ۸/۱/۱۳۵۸، صص۸ــ۱
[xvii] ــ همان، ص۸
[xviii] ــ همان، شماره ۱۵۸۱۷، ۹/۱/۱۳۵۸، ص۲
[xix] ــ خیرالله اسماعیلی، همان، ص۱۱۳
[xx] ــ مهدی بازرگان، انقلاب ایران در دو حركت، تهران، نهضت آزادی ایران، ۱۳۶۲، ص۱۷۶
منبع : ماهنامه زمانه


همچنین مشاهده کنید