جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

ایران در تب شورشگران


ایران در تب شورشگران
كاخ شاه در سلام نوروزی این سال بی رونق بود. گرم كنندگان مجلس شاه كه همواره رجال سیاسی و دولتمردان و اعیان و اشراف بودند، همگی به دستور سیدضیاءالدین از سحرگاه سوم اسفند بازداشت و زندانی شده بودند. رئیس الوزرای كابینه كودتا سخت پركار و فعال بود. به دستور وی نیمكتی در گوشه اتاق كارش گذاشتند تا او بتواند دو سه ساعتی در شبانه روز، همان جا بخوابد.
نخستین اداره بلدیه- شهرداری- به دستور وی در تهران و شهرستان ها بنیاد نهاده شد. كارمندان معتاد از ادارات كشوری و لشكری اخراج شدند و بیماری جانسوز تیفوس در استان خراسان محدود و مهار شد. برای نخستین بار به دستور وی چند خیابان در تهران دارای چراغ برق شدند و یك پرورشگاه بزرگ هم در تهران برای نگهداری كودكان خیابانی و تعلیم و تربیت آنان آغاز به كار كرد. قانون ثبت اسناد و تاسیس آن از دیگر اقدامات سیدضیاء بود كه در ۱۴۲ ماده تنظیم شد و به اجرا درآمد. كار بازداشت ها و بركناری ها از پایتخت به شهرهای دیگر كشور نیز كشیده شد. دكتر محمد مصدق والی فارس، حكومت كودتا را به رسمیت نشناخت و استعفای خود را تلگرافی به احمدشاه اعلام كرد و به جای اینكه به تهران بیاید، در پناه ایلات و عشایر جنوب ماند. در خراسان هم كلنل محمدتقی خان پسیان افسر روشنفكر و تحصیلكرده اروپا، به دستور سیدضیاء اقدام به دستگیری احمد قوام السلطنه حكمران خراسان كرد. قوام السلطنه كه از نفوذ سیاسی فراوانی برخوردار بود، تحت الحفظ به تهران فرستاده شد و همه اموال و دارایی های وی در خراسان مصادره شد. هواداران سیاسی قوام السلطنه در خراسان نیز به دستور كلنل دستگیر و زندانی شدند.
كابینه سیدضیاء بوی انقلابی گری می داد و همه كسانی كه در آن دوران سر پرشوری داشتند به همكاری با وی پرداختند. از آن میان می توان كلنل محمدتقی خان پسیان را نام برد كه افسری میهن دوست بود و سری پرشور داشت. وی حكام قوچان و تربت حیدریه را نیز دست بسته، راهی زندان كرد و بنا به حكم سیدضیاء حاكم نظامی خراسان شد.
در آغاز این سال نیروهای اشغالگر روس و انگلیس از خاك ایران بیرون رفتند و در همین هنگام سیدضیاءالدین طی اطلاعیه ای الغای قرارداد ۱۹۱۹ وثوق الدوله و انگلستان را به آگاهی همگان رساند. به همین مناسبت در تهران و شهرستان ها جشن و چراغانی و مراسم شادمانی برپا شد. در این هنگام نخستین سفیر و نماینده سیاسی دولت نوپای سوسیالیستی با تشریفات و احترامات نظامی وارد تهران شد.
در آغاز كار مشاجره تندی میان سید و شاه در گرفت و شاه به وی دستور كناره گیری داد، سید اما نپذیرفت و گفت: مرا عزل كنید! كاركنان زندانیان دم كلفت نیز بیكار ننشستند و در تظاهرات پرشوری در مسجدشاه و بهارستان خواهان عزل سید از سوی شاه شدند. در این میان رضاخان میرپنج نیز كه از سوی شاه ملقب به سردار سپه شده و اكنون وزیر جنگ بود، زیر پای سید را خالی كرد و پس از دستور عزل از سوی احمد شاه، سید و تنی چند از همكارانش را بی درنگ به همراه چند نگهبان نظامی در سه اتومبیل جای داد و از راه بغداد روانه اروپا كرد.
قوام السلطنه كه هنوز در زندان سیدضیاءالدین بود و بنا به روایتی چشم به راه اعدام نشسته بود، ناگهان به دستور شاه بر كرسی صدارت نشست! قوام السلطنه همین كه حكم ریاست وزرایی خود را از احمد شاه گرفت، دستور آزادی رجال و دولتمردان زندانی شده را صادر كرد. بدین ترتیب دست حادثه و اتفاق برگ های برنده را در دستان او چیده بود.
كار دیگر قوام السلطنه هم گرفتن انتقام از كسی بود كه او را با خفت و خواری دستگیر و راهی تهران كرده بود! كلنل محمدتقی خان پسیان كه اكنون پشتیبانی دولت مركزی را از دست داده بود، دولت تازه را به رسمیت نشناخت و حكومت خود بر خراسان را محكم تر كرد. گروهی از سرجنبانان خراسانی نیز در گردهمایی های پرشور به دفاع از كلنل پرداختند و خواهان ابقای او شدند، ولی هیچ یك از این پشتیبانی ها سودی نكرد و كلنل سرانجام جان شیرین بر سر این كار نهاد و در آغاز خزان این سال در جریان یك درگیری نظامی در جنوب قوچان كشته شد.
در حوزه فرهنگ نیز در آغاز این سال، روزنامه تندرو و انقلابی قرن بیستم به مدیریت میرزاده عشقی شاعر احساساتی و پرشور كه در نیت خوب او و فداكاری اش در راه میهن هیچ جای تردیدی نیست، آغاز به كار كرد. دریغا كه از روزنامه اش، بوی «حمام خون» می آمد! و نیز در میانه این سال روزنامه دیگری به نام طوفان با كلیشه سرخ و شعارهای طرفداری از طبقه رنجبر و دهقان روی دكه ها رفت. مدیر این روزنامه نیز شاعری خوش ذوق، میهن دوست و خوش نیت به نام فرخی یزدی بود كه دریغا از آن همه تشویق به ترور و آدمكشی در روزنامه اش! و باز در همین هنگام روزنامه بدزبان و تندرویی به نام سیاست به مدیریت عباس میرزا _ عباس اسكندری بعدی- روی دكه ها رفت كه بازار سیاست در ایران را آشفته تر كرد.
و در اسفندماه این سال هم روزنامه شفق سرخ به مدیریت علی دشتی آغاز به كار كرد. ماه پایانی این سال، پائیز مطبوعات تندرو و سركش بود. حكومت نظامی اعلامیه تندی علیه مطبوعات داد و در پی آن برخی از مدیران روزنامه ها دستگیر و زندانی و روزنامه شان نیز توقیف شد.
فرخی یزدی مدیر روزنامه طوفان به همراه هفت تن از مدیران مطبوعات در سفارت روس متحصن شدند و برخی نیز در حضرت عبدالعظیم بست نشستند!
بازار یاغی گری و سركشی نیز در این سال همچنان گرم بود. در آذربایجان اسماعیل آقا سمیتكو- سمیتقو- در شمال ایران نیز ساعد الدوله فرزند سپهسالار تنكابنی سر از اطاعت حكومت مركزی پیچید و شهر تنكابن را به تصرف خویش درآورد.
در این سال همچنین میرزا كوچك خان جنگلی طی اعلامیه ای كه در رشت منتشر كرد، دوباره اعلام جمهوریت و خود را به ریاست معرفی كرد. احسان الله خان نیز اردوی جنگی سامان داد و به جنگ و گریز با نیروهای دولتی پرداخت. وی كلاردشت و چالوس را به تصرف خود درآورد و در حمله ای غافلگیرانه لنگرود را نیز به متصرفات خود افزود. آنگاه نیروهای قزاق دولتی بر سرش تاختند و در زد و خوردی خونین با به جا گذاشتن ۱۵۰ اسیر و ۲۰۰ كشته و زخمی، عقب نشست. از آن سو سردار سپه نیز كه اكنون از شر سیدضیاء الدین شریك كودتای سوم اسفند رهایی یافته بود و در كابینه تازه نفس قوام السلطنه به عنوان وزیر جنگ جا خوش كرده بود، آهسته آهسته وارد هزار توی سیاست پشت پرده شده بود به همراه سپاه خود وارد رشت شد. بنابر روایتی وی به ژنرال آیرونساید تعهد داده بود كه از پیشروی نیروهای انقلابی سرخ به سوی پایتخت جلوگیری كند و اكنون می رفت كه ریشه انقلابیون سرخ گیلان را بخشكاند. هنوز چادر نظامی سردار سپه در اردوی رشت برپا نشده بود كه خالو قربان، انقلابی دوآتشه خود را تسلیم سردار سپه كرد و میرزا كوچك خان را در برابر این سیل بنیان كن تنها گذاشت! میرزا یكه و تنها به كوه زد و در سرمای زمستان زودهنگامی كه در نخستین ماه خزان چنگ و دندان نشان داده بود، كالبدش از سرما یخ بست و مرد.
در نیمه های این سال پرماجرا، دولت قوام لایحه واگذاری امتیاز كلیه معادن نفت شمال كشور به كمپانی آمریكایی استاندارد اویل را در پنج ماده به مجلس تقدیم كرد كه فوریت آن به تصویب رسید. در پی این اقدام، دولت شوروی یادداشت تهدید آمیزی برای دولت ایران فرستاد و عجیب اینكه وزارت خارجه انگلیس هم طی یادداشتی واگذاری نفت شمال را به شركت آمریكایی مورد سرزنش قرار داد! در جلسه فوق العاده مجلس به دولت اختیار داده شد كه پاسخی دندان شكن به هر دو كشور بفرستد و امتیاز نفت خوشتاریا- تبعه روس- را نیز لغو كند. در این سال ایران به عضویت جامعه ملل- سازمان ملل متحد بعدی- درآمد و نیز مجلس شورای ملی لایحه اعزام ۶۰ نفر محصل نظامی به اروپا را تصویب كرد. فرمان تشكیل امنیه مملكتی زیر نظر وزارت جنگ نیز از كارهای سردار سپه در این سال بود. در دی ماه این سال به دنبال درگیری لفظی دكتر محمد مصدق كه وزیر مالیه كابینه قوام بود، با برخی از نمایندگان مجلس، قوام السلطنه در پشتیبانی از وزیر خود استعفا داد و فرمان رئیس الوزرایی به نام مشیرالدوله صادر شد.
كودتای یاور لاهوتی نیز در ماه های پایانی این سال اتفاق افتاد.در گرماگرم این هنگامه ها بود كه احمدشاه برای دومین بار به سفر اروپا می رفت و در واقع جای پای نفوذ سردار سپه را در لایه های بالایی سیاست، بازتر می كرد.
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید