جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

آدم این جا تنهاست


آدم این جا تنهاست
پرسمان مرگ در ایران به دلایل گوناگون فرهنگی و اجتماعی ، یكی از مهم ترین مسائلی است كه در سال های اخیر مطرح بوده و از این رو انسان شناسی معاصر نیاز به تامل در آن دارد و باز بینی مواضع و رویكردهای پیشین انسان شناسی در این زمینه امروز در دستور كار انسان شناسان نسل های جدید قرار دارد. موضوع مقاله حاضر پیش از هر چیز طرح مسئله و مسئله یابی در زمینه انسان شناسی مرگ و همچنین ارائه چارچوبی نظری در تحلیل این پدیده با توجه به موقعیت خاص ایران در سه دهه اخیر و چشم اندازهای كشور در این زمینه در سال های آتی است. رویكرد عمومی دراین مقاله نگاه به موضوع مرگ به مثابه یك موضوع توسعه ای است و بنابراین در آن تلاش شده است كه راه حل ها نیز در حد امكان راه حل های كاربردی باشند.
●ویژگی های جامعه ایرانی و تجربه جدید مرگ
برای درك روابط پیچیده ای كه میان مرگ و جامعه ایرانی وجود دارد ابتدا باید به چند ویژگی اجتماعی و فرهنگی این جامعه اشاره كرد. جوان بودن جمعیت كشور كه در حال حاضر در حدود ۶۸ میلیون نفر است و بیش از نیمی از آن از افرادی تشكیل شده است كه پس از انقلاب اسلامی به دنیا آمده اند، از مهم ترین این ویژگی هاست. با این وصف، افزایش قابل ملاحظه امید به زندگی كه امروز در حد متوسط ۷۰ سال قرار دارد، شمار كهنسالان را دائما به مسئله ای مشكل ساز تبدیل كرده است. شكی نیست كه جامعه ایرانی نیز باید در دراز مدت بتواند نهادهایی اجتماعی را برای نگهداری و تامین افراد كهنسال خود به وجود بیاورد، اما این امر می تواند سال ها به طول بكشد و در این مدت جوان ها هستند كه باید بتوانند این بار را به صورتی بسیار مستقیم بر دوش بكشند و حتی ایجاد چنین نهادهایی نیز نیاز به اشتغال بالای جوانان و ایجاد تولید ثروت به وسیله آنها دارد.
از دیگر ویژگی های جامعه ایرانی تنوع بسیار زیاد زبانی فرهنگی آن است كه خود را در غالب بیش از ۵۰ زبان و گویش متفاوت و بیش از ده قومیت با پهنه های سرزمینی قابل ملاحظه نشان می دهد. همان گونه كه خواهیم دید وجود این تنوع و تكثر فرهنگی پیامدهای مشخصی در حوزه مرگ دارد. اقلیم های متفاوت و شیوه های زیست و تغذیه مختلف سبب می شود كه شكنندگی افراد در برابر مرگ بسیار متفاوت شود. با توجه به آمار و ارقام وانواع نسبتا محدود دلایل مرگ در كشور ما، یك مطالعه انسان شناسی مرگ باید بتواند به تحلیل روابط موجود میان خاص گرایی های محلی _ قومی و همچنین جماعتی و شیوه زندگی با این پدیده بپردازد.
●انسان شناسی مرگ در ایران
عامترین تعریفی كه می توان از این حوزه داد این است كه انسان شناسی مرگ شاخه ای از انسان شناسی فرهنگی است كه پدیده مرگ را در همه ابعاد فرهنگی انسانی آن در همه جوامع و همه زمان ها بررسی می كند. از لحاظ پیشینه تاریخی ،مطالعاتی كه به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در این زمینه در ایران انجام شده اند عمدتا به مسائل زیر می پرداختند:
- مناسك مرگ ( مراسم به خاكسپاری شامل غسل، آماده سازی میت، محل استقرار و شكل و ساخت قبور،... ).
- دعاها و نوحه ها و... .
- اشیای مرگ شامل سنگ قبر ها، كفن، تزئین های خاص اماكن مرگ... .
- مراسم یادبود مرگ شامل سوم، هفتم، چهلم، سالگرد .
- بررسی تفاوت های جماعتی، قومی و محلی در مناسك مرگ.
- اسطوره شناسی و ادبیات مرگ (اسطوره ها، داستان ها و قصه ها و ضرب و المثل ها،...).
با این وصف باید توجه داشت كه جامعه ایرانی به دلایل بسیاری باید بتواند رویكردهایی جدید را در زمینه انسان شناسی مرگ پیش گیرد. آنچه امروز اهمیت دارد این است كه بپذیریم به دلایل بیشماری باید رویكرد متعارف در انسان شناسی نسبت به پدیده مرگ را تغییر داد. مهم ترین دلایلی كه می توان برای چنین دگرگونی ارائه كرد، عبارتند از:
- تغییرات ساختاری (جمعیتی، زیستی، معیشتی، فناورانه و غیره)در جامعه ایرانی؛
- تجربه های بزرگ مرگ در سه دهه اخیر از جمله دو واقعه بسیار بزرگ و پر اهمیت در تاریخ معاصر كشورمان یعنی انقلاب اسلامی؛ تجربه های این دوران به ویژه تجربه جنگ تحمیلی ،تجربه شهادت رزمندگان و پیامدهای جنگ (جانبازان، ایثارگران و غیره) كه تاسالهای سال در فرهنگ و روانشناسی اجتماعی كشور ما موثر خواهند بود؛
- افزایش امید به زندگی، مسئله پیری و نگهداری از افراد كهنسال و پیامدهای ناشی از آنها، خانه های سالمندان، هزینه های بیمارستانی و غیره كه در این زمینه جامعه ما هنوز نتوانسته است به رویكردی مناسب و یكدست برسد: از یك سو هنوز ساختارهای سنتی و عرف عمومی جامعه استفاده از این سازوكارها را منع می كنند و از سوی دیگر هر روز بیش از پیش روشن می شود كه امكان تداوم در رفتارهای سنتی در این زمینه ها وجود ندارد؛
- جوان بودن جمعیت و فقیر شدن جمعیت جوان به دلیل نبود رشد اقتصادی و امكانات تفریحی سالم و كافی كه نتیجه آن گسترش اشكالی از خشونت های منجر به مرگ است: خشونت های درون خانوادگی، مرگ و میر های ناشی از تصادف های جاده ای (حدود ۲۵۰۰۰ كشته در سال، بالاترین رقم در جهان، ۱۰درصد كل مرگ و میرهای شهری، ۴۷.۵درصد كل مرگ و میرها در گروه های سنی ۲۰ تا ۲۹ سال) (عباسی و دیگران،۲۰۰۵، ص۱۵۶) بوده است؛
- مر گ و میرهای ناشی از سقط غیر قانونی جنین؛
- مرگ و میرهای ناشی از سنت های محلی غیر قابل دفاع در حال حاضر ؛
- مسئله اتانازی یعنی فراهم شدن امكان مرگ در شرایط مناسب در مورد بیماران لاعلاج و غیر قابل درمان بنا بر اراده خود آنها كه باید آن را در رابطه با پیری جمعیت و اقتصاد مرگ مورد مطالعه قرار داد.
- دراماتیزه شدن پدیده مرگ( افزایش مراسم و هزینه ها، گسترش تفكر و افسردگی ناشی از اندیشیدن به مرگ و كاهش شادی در جامعه)؛
- مسائل مربوط به مهاجران ایرانی (دیاسپورا) (لااقل ۱ تا ۲میلیون نفر، كه عمدتا در كشور آمریكا متمركز شده اند و روابط نزدیك و عاطفی شدیدی با كشور اصلی خود دارند)؛
- مسئله صنعت مرگ ( هزینه مرگ).
- سایر مسائل اقتصادی ناشی از بروز مرگ: افزایش هزینه های درمانی و بیمارستانی، خانواده های تك سرپرست به ویژه خانواده های با سرپرست زن، مشكلات اقتصادی حقوقی ناشی از مرگ: مسئله دیه مسلمانان و غیر مسلمانان و زن و مرد، مسئله ارث بردن.
- تفاوت های محلی قومی در دلایل مرگ كه در این رابطه می توان مثال های متعددی را بر پایه گزارش وزارت بهداشت ارائه داد از جمله مثال های زیر :
بالاترین سن متوسط مرگ در گیلان (۶۳ سال) و پایین ترین سن در بوشهر و كرمان (۵۳ سال)؛
بالاترین میزان مرگ در حوادث ترافیكی در زنجان ( ۴۳.۲ در صد هزار) و پایین ترین میزان آن در اصفهان (۱۷ در صد هزار)؛
بالاترین میزان مرگ در اثر سرطان معده در كردستان (۱۵ در صد هزار ) و پایین ترین میزان در گلستان (۷ در صد هزار ).
سكته مغزی: گیلان (۳۹ در صد هزار) بالاترین ، فارس (۱۸ در صد هزار) پایین ترین. ( نقوی، ،۱۳۸۲ صص، ۳۷۸-۳۷۹)
نتیجه گیری
با توجه به نكات فوق می توان نتیجه گرفت كه در سال های آینده نیازی كاملا محسوس به تغییر جهت در رویكرد نسبت به پدیده مرگ در حوزه علوم اجتماعی به طور عام و در حوزه انسان شناسی به طور خاص وجود دارد. از جمله باید بیش از پیش بر مطالعه بر این پدیده از نقطه نظرات زیر تاكید ورزید:
تفاوت های جنسیتی
تفاوت های محلی به ویژه قومی
تفاوت های سنی
تفاوت در شیوه های زندگی
تفاوت در شهر نشینی و روستا نشینی
با تاكید بر این مطالعات می توان انتظار داشت كه به اهداف كاربردی زیر دست یافت:
- پذیرش بهتر پدیده هایی چون اتانازی و سقط جنین در موارد ضروری و قابل دفاع از لحاظ اخلاقی و شرعی؛
- ایجاد نظام های برابر حقوقی لازم برای سازش دادن خاص گرایی های فرهنگی و جهانشمولی های ملی و جهانی؛
- كاهش هزینه های كوتاه مدت (هزینه های كفن و دفن) و دراز مدت (سرپرستی و حمایت از خانواده متوفی) مرگ؛
- استفاده از شناخت تفاوت های محلی- قومی- جماعتی برای برنامه ریزی های بهداشتی و پزشكی؛
- كاهش دراماتیزاسیون پدیده مرگ و مرگ اندیشی در جامعه؛
- پذیرش پدیده پیری و لزوم حمایت اجتماعی و سازماندهی برای مدیریت این پدیده در جامعه ( تقویت نظام های بازنشستگی و خانه های سالمندان).
ناصر فكوهی
منابع:
سیمای مرگ و میر در هجده استان كشور در سال ،۱۳۸۰ تیر ماه ،۱۳۸۲ معاونت سلامت وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشكی ، تحلیل و تدوین: دكتر محسن نقوی.
Abbassi Shavasi, M.J., et al. , ۲۰۰۵, Emerging issues of Health and Mortality in the Asian and pacific Region, Population Studies No. ۱۶۳, UN ESCAP, Trends and emerging issues of health and mortality in the Islamic Republic of Iran, pp. ۱۴۷-۱۶۰
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید