شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


چرا همسرم با من کم حرف می‌زند؟


چرا همسرم با من کم حرف می‌زند؟
اغلب خانم‌هائی که به من مراجعه می‌کنند از یک نکته گله‌مندند و می‌گویند: ”همسرم با من کم حرف می‌زند.“ از آنها می‌پرسم اصولاً آدم کم‌حرفی است یا در شروع زندگی اهل صحبت کردن بود؟ معمولاً در جوابم می‌گویند اوایل آشنائی خیلی حرف می‌زد و هر خبری به‌دستش می‌رسید بلافاصله با من در میان می‌گذاشت ولی نمی‌دانم چرا در سال‌های اخیر خیلی کم حرف می‌زند، از این دسته خانم‌ها می‌پرسم می‌خواهید با شما احساسی برخورد کنم و حرف‌هایتان را تصدیق کنم و یا مایلید چون مرا امین خود دانسته‌اید با شما عقلائی برخورد کنم؟ بلافاصله جواب می‌دهند نه، خیلی علاقه‌مندیم حقیقت را بشنویم. می‌پرسم خدای ناکرده از آن دسته خانم‌هائی نباشید که علت مراجعه‌شان به مشاور برای آن است که اولاً با حرف زدن تخلیه روانی بشوند و ثانیاً رفتار خود را توجیه کرده و بگویند مشاوره هم نتوانست برای من کاری بکند؟ با این تذکر آنها برآشفته شده و بلافاصله می‌گویند شما در مورد ما اشتباه کرده‌اید. ما آمده‌ایم که سهم خود را در این سردی رابطه و بی‌تفاوتی‌ها بدانیم. با این اظهارات آنها می‌فهم که تیرم به هدف خورده و آنها با این تمهید کاملاً آماده شنیدن هستند. از آنها می‌پرسم اگر چنین است پس چرا در دستان شما کاغذ و قلمی برای یادداشت کردن نمی‌بینم؟ دستپاچه شده و بلافاصله کاغذ و قلمی تهیه می‌کنند و آماده نوشتن علت‌های می‌شوند.
به آنها می‌گویم کم‌حرفی مردان دلایل زیادی دارد، ولی مهم‌ترین آنها این است که خانم‌ها نباید برای همسران‌شان خانم معلم بشوند. وقتی این‌کار را ندانسته کردند، باید بدانند فاتحه یک رابطه صمیمانه را خوانده‌اند. وقتی شما در نقش یک معلم اخلاق ظاهر می‌شوید، باید بدانید که بکن و نکن‌های شما خوشایند همسرتان نیست. کجا بودی! چرا دیر آمدی! چرا این حرف را زدی، اگر این‌طور می‌گفتی بهتر نبود! چرا این‌طور غذا خوردی! و چرا....
این گفته‌ها یک خانم معلم سختگیر و کمال طلب را در ذهن همسر مجسم می‌کند و یا بهتر بگویم یک مادر ناصح و پند و اندرز بده که شوهر شما گرچه مادرش را دوست دارد، ولی مایل نیست همسر خود را در قد و اندازه او ببیند. اغلب این خانم‌ها می‌پرسند پس چرا در بعضی از کتاب‌ها آمده که شوهران گاهی نیاز دارد که همسران‌شان در نقش یک مادر برایشان ظاهر شوند؟ در جواب این دسته از خانم‌ها می‌گویم اولاً خودتان فرمودید که ”گاهی“، ثانیاً فرمودید ”مادر“ نه ”معلم اخلاق“، ثالثاً در نقش مادر ظاهر شدن خیلی آسان نیست که بخواهید ندانسته و ناخواسته آن‌را اجراء کنید. اغلب این خانم‌ها کنجکاو شده و می‌پرسند پس همسران ما به چه مادری نیاز دارند؟ در جواب می‌گویم مادر شدن به شیوه می‌تواند ابراز شود:
الف. مادر نوازشگر یا حمایت‌گر
ب. مادر نصیحت‌کننده یا خانم معلم
ج. مادر سرزنش کننده یا نکوهش‌کننده سرسخت
اولی مورد نیاز هر همسری است، ولی مردان از دومی و سومی گریزانند و علت کم‌حرفی آنها به همین دلیل است، زیرا تا حرف می‌زنند و اطلاعاتی می‌دهند، شما بلافاصله یا آنان را نصیحت می‌کنید و یا شماتت و این دو رویه مطلوب و مورد‌پسند هیچ مردی نیست. حالا اگر این خانم‌ها خیلی کنجکاور باشند و حقیقتاً برای آموختن مراجعه کرده باشند، از من می‌پرسند ممکن است در این مورد کمی بیشتر توضیح بدهید که در این صورت من هم سر شوق آمده ـ زیرا مستمع صاحب سخن را سر ذوق آورد ـ و با ذکر مثالی آن‌را به‌صورت کاربردی نه کلی گوئی و نصیحت‌گونه به شرح زیر بیان می‌کنم:
فرض کنید همسر شما به یکی از دوستانش یک میلیون تومان قرض داده و حالا متوجه شده که اشتباه کرده است، زیرا نمی‌تواند آن‌را پس بگیرد و حالا شما را سنگ صبور خود فرض کرده و داستان را برایتان بازگو می‌کند. اگر واکنش نامطلوب زیر را از خود نشان بدهید، باید بدانید که او دیگر کمتر با شما حرف خواهد زد و اسرار خود را به شما نخواهد گفت:
الف. من به تو گفتم که با فلانی معاشرت نکن. اگر به حرف من گوش کرده بودی، این‌ مشکل پیش نمی‌آمد.
ب. تو آدم ساده‌ای هستی. به همه اطمینان می‌کنی. همه می‌توانند سر تو کلاه بگذارند.
ج. پول بی‌زبان را دادی دست این آدم، حالا باید دنبالش بدوی.
د. با این اتفاق چه کار باید بکنیم؟ تو با این کارت زندگی‌مان را خراب کردی.
پس از این گفت‌وگوی محکوم‌کننده، نه تنها هر روز و هر شب این اشتباه او را به رخش خواهید کشید، بلکه چه بسا برادر و پدر شما و دیگران هم از اشتباه مطلع می‌شوند و حتی والدین همسرتان!
خوب معلوم است که در این صورت همسر شما دیگر رازی را با شما در میان نمی‌گذارد، زیرا شما هم او را سرزنش کرده‌اید، هم مسئله را به دیگران انتقال داده‌اید و هم نگران وضع پیش آمده شده‌اید.
خانم‌های محترم باید بدانند وقتی مردان حرفی می‌زنند به دو علت است:
الف. می‌خواهند به شما اطلاعات بدهند.
ب. با بیان حرف‌هایشان می‌خواهند تخلیه روانی شوند.
پس شما باید به‌عنوان شنونده‌ای آگاه فقط برای آنها ”گوش“ باشید، آن هم یک ”گوش پویا“.
و اما واکنش مطلوب و موردپسند آقایان چگونه می‌تواند باشد؟ شما با چه برخوردی قادرید او را جذب خود نمائید؟ و برای این‌که دلش بخواهد همیشه با شما حرف بزند چه درایتی باید از خود نشان بدهید؟
الف. تو چه آدم خوبی هستی که قصد خدمت به دیگران را داشته‌ای. (با این حرف نیت خوب او را تأیید کرده‌اید.)
ب. این آقا چه آدم بدی بوده که خلف وعده کرده است. (به‌جای این‌که شوهر خود را به خطاکاری متهم کنید، آن‌شخص را بدحساب معرفی کرده‌اید.)
ج. امیدوارم این آدم سرعقل آمده و پول ما را پس بدهد. (می‌خواهید غم از دست رفتن پول را با امیدواری تحمل کند.)
د. اگر هم نداد فدای سرت. تو ده‌ها موفقیت داشته‌ای، بگذار یک‌بار هم یک اشتباه کرده باشی. خودت را ناراحت نکن که سلامتی تو برای من مهم است. (پس ناراحتی شوهرتان برای شما مهم است.)
حالا برای این‌که این اتفاق تکرار نشود و شما از روی این اشتباه همسرتان بی‌توجه عبور نکنید، می‌روید به طرف گام پنجم و این‌طور مسئله را نوازشگرانه بیان می‌کنید:
ه. این اتفاق (نه این اشتباه) به ما (نه به تو) ثابت می‌کند که به همه کس نمی‌توان اطمینان کرد.
وقتی شما ”اشتباه“ همسرتان را ”اتفاق“ می‌نامید و او را ”تنها“ مقصر نمی‌دانید بلکه ”خود“ را هم سهیم می‌دانید، در این حالت به‌صورت مادری حمایت‌گر و یا نوازشگر ظاهر شده‌اید که مردان مورد پسندشان می‌باشد. خانم‌های محترمی که مردانشان در منزل کمتر حرف می‌زنند، اگر از فردا این رویه را تمرین کنند، باید مطمئن باشند که پس از یک ماه همسرشان دوباره به سر شوق می‌آید و حرف‌های دلش را به شما که سنگ صبور او شده‌اید، خواهد گفت. هیچ خوشبختی تصادفی نیست، زندگی راز و رمز خاصی ندارد، بلکه روشی دارد که آموختنی است و اگر شما با این درایت بحران‌ها را مدیریت کردید، باید بدانید که همسر شما یک عمر مثل پروانه در کنار شما خواهد ماند.
ا. کیهان‌نیا
منبع : مجله موفقیت


همچنین مشاهده کنید