جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


جهانی شدن یا آمریکایی شدن


جهانی شدن یا آمریکایی شدن
اگر بخواهیم یک تعریف بی طرفانه از جهانی شدن ارائه دهیم می توان گفت که جهانی شدن عبارتست از فرایندی متنوع و قدرتمند که در جنبه های فرهنگی ، اقتصادی ، ورزشی ، نظامی و غیره ، جامعه جهانی در حال به وقوع پیوستن است و همین فرایند به جهانی شدن امتیازات فراوان می بخشد .
جهانی شدن همچنین می تواند بعنوان ابزاری برای سلطه باشد . به عنوان مثال نهادهایی که جهان را به سوی جهانی شدن هدایت می کنند مانند مؤسسات بین المللی ، بازارهای جهانی ، وسایل ارتباط جمعی ، اینترنت و غیره همگی در دستان غرب هستند و غرب از آنها بعنوان امتیازی در جهت منافع خود استفاده می کند . آنچنانکه می توان گفت امروزه واژه جهانی شدن دارای یک ایهام است که معنی واقعی آن در واقع همان آمریکایی شدن است . به همین دلیل این اندیشه با یک مقاومت قدرتمندی در تمام جهان مواجه شده است .
۱ – جهان امروز
امروزه کره زمین به لطف تکنولوژی بسیار کوچک و محدود شده است . ارتباط بین مردم جهان در زمینه های فرهنگی و سیاحتی بسیار آسان شده است و در نتیجه این ارتباطات ملت های مختلف قادرند خود را به راحتی با یکدیگر مقایسه کنند . جهانی شدن موانع بین مردم جهان را محدود می کند و کاهش می دهد و هر چه مردم دنیا همدیگر را بیشتر بشناسند به همان اندازه با یکدیگر نزدیکتر و صمیمی تر خواهند بود و اعتماد جای خود را به دشمنی های کورکورانه خواهد داد . روند جهانی شدن در واقع یک روند نزدیک شدن و یکی شدن است که یک تحول مثبتی را در جهان بوجود خواهد آورد که ما شاهدان آن خواهیم بود .
۲ – پتانسیل جهانی شدن
پتانسیل جهانی شدن شامل خلق یک جهانی با اهداف ، قواعد و حکومت خاص خود است . طرح خلق یک دولت جهانی از یک قرن است که متولد شده است . اما دولت ها نمی توانند از نظر ایدئولوژی خنثی باشند ، چرا که هر دولتی بر روی ایدئولژئی که ماهیت ارتباط او را با خدا و مذهب بیان می کند ، بنا شده است . امروزه ایدئولوژیهای مختلف با توانائیها ، طول عمر و سطح رشد متفاوت در حال رقابت با یکدیگر هستند و نتایج تلاش و فعالیت آنها بیش از پیش قابل توجه و مقایسه است .
۳ – آمریکایی شدن
امروزه آمریکا به بالاترین سطح قدرت در طول تاریخ خود رسیده است . اکثر ابزارهای جهانی شدن مانند بازارهای مالی جهان ، بورس نیویورک که بزگترین بازار بورس جهانی است ، دلار آمریکا که به پولی جهانی تبدیل شده و پشتوانه پول دنیاست ، بانکهای آمریکایی که قدرتمند ترین بانکهای جهان هستند ، بیمه های عمر مستمری بگیران که در بالاترین سطح در دنیا رسیده اند ، در خدمت آمریکا می باشند . اما اگر بخواهیم بیلانی از این همه تلاش ارائه کنیم می توان گفت : طرحی را که از سال ۱۹۲۰ شروع شده و با نام »صلح آمریکایی«[۳] برای جهان نامیده می شد با شکست مواجه شده است . امروزه نظامهای مختلفی که توسط آمریکا راه اندازی شده اند بسیار متزلزل و در معرض خطر ورشکستگی است . مرکز ثقل سیستم آمریکایی نظام مالی آن است که »ژورژ سورس«[۴] متخصص معروف امور مالی آمریکا می گوید :این نظام ، سرمایه های خارجی را به طرف آمریکا می کشاند و در اقتصاد و صنایع آمریکا جذب و هضم می کند . ولیکن حباب احتکار مالی و اموال غیر منقول به چنان حجمی رسیده که دیگر ممکن نیست آن را با شعبده بازیهای مالی و حسابداری پنهان کرد و یا با افزایش حجم پول در بازار از انفجار آن جلوگیری کرد . سیستم های بانکی آمریکا بسیار بدهکار هستند و به همین دلیل بیلان حسابهای مالی آنها بسیار مبهم است . تراز صادرات آنها نسبت به واردات همیشه منفی است و نمی تواند در وضعیت کنونی بسیار مقاومت کند . به قول بسیاری از اقتصاد دانان ، سیستم »برتون وودز«[۵] (۱۹۴۵) به پایان عمر خود رسیده است و خطر در دام فقر و چنگ افتادن را با خود به همراه دارد [۶] . (این تغییر و تحول به اندازه استراتژی ناهماهنگ تصویب شده توسط مجامع تصمیم گیرنده غربی که میزان قدرت نظامی را معیار و ملاک خود قرار داده و باعث به وجود آمدن مسابقه تسلیحاتی شده اند ، نگران کننده است ).
۴ – شکست »آمریکایی شدن«
از آمریکایی شدن که همان تحمیل پروژه آمریکایی به تمام دنیاست و چیزی بجز پروژه امپراطوری آمریکا که هدف آن توسعه مادی مرکز به کمک نهادهای اداری و استعمار کشورهای اطراف نیست را می توان یک شکست نام برد . پیشرفتهای علمی و فنی قرون گذشته را نمی توان به حساب آمریکا و یا اروپا گذاشت . بلکه علت پیشرفت قابل توجه جهان در قرون اخیر به مجموعه ای از عوامل پیچیده و به هم پیوسته ای بر می گردد که شایسته است مستقلا مورد بررسی قرار گیرد . اما آنچه که قابل توجه است این است که سوء استفاده از این پیشرفتهای علمی و فنی توسط کشورهای غربی انجام شده است . اگر بپذیریم معیار قضاوت ما برای موفقیت و یا عدم موفقیت طرحی ، عدالت ، حقیقت، صلح و رشد انسانی (نه فقط مادی) باشد می توانیم بگوییم که پروژه »آمریکایی شدن« در اکثر زمینه های فرهنگی و اقتصادی و انسانی با شکست مواجه شده است .
در مورد صلح ،آنچه که واضح و روشن است این است که تا پایان سال ۱۹۹۱ تنها بدلیل وحشت از بین رفتن دو رقیب مصلح به تسلیحات هسته ای ما شاهد بروز جنگ بین آمریکا و شوروی نبوده ایم و لیکن دنیا در التهاب این رقابت و جنگ سرد و استرس قرار داشت و پس از سقوط شوروی جهان بیش از همیشه در التهاب جنگ می سوخت که معمولا در اکثر درگیریهای مرگبار در سراسر جهان آمریکا نقش بسیار مؤثری را ایفا می کرد.
پروژه امپریالیسم آمریکا نمی تواند موفق باشد چرا که شرط موفقیت آن نابودی انسانیت است . چرا که او انسان را در گروههای حرفه ای و مادی ارزیابی می کند ، مانند گروههای مصرف کننده ، رأی دهنده ، تولید کننده ، تروریست ، علمی و … . این شکل مادی که جهان انسانیت در آن گم است مخالفین بسیار جدی را برای خود باعث شده و عکس العملهای بسیار خشن که متعاقب این اندیشه ، در جهان بروز کرده است نشان دهنده این مطلب می باشد که زخمی را که پروژه مادیگری به طبیعت انسانی وارد آورده است چقدر عمیق است .
نتیجه گیری
جهانی شدن فرصت مناسبی است که باید آن را مغتنم شمرد و از آن استفاده کرد . اما این به معنی آمریکایی شدن و یا غربی شدن نیست . در واقع جهانی شدن یعنی درک این مطلب که ما متعلق به یک جامعه جهانی هستیم و این جامعه جهانی انسانیت نامیده می شود و پیام انقلاب پیامبران و همچنین انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) نیز همین بوده است . شایسته است که از فرصت مناسب استفاده کنیم و هر آنچه که از دین اسلام برای انسانیت داریم جامعه جهانی را از آن سیراب نمائیم .

[۱] - Julien Yassin Pelissier دانشجوی دکترای اقتصاد مدرسه عالی سیاسی پاریس
[۲] - مدیر داخلی اندیشه صادق (ع)
[۳] - Pax americana
[۴] - Geoge Soras
[۵] - Bretton Woods
[۶] - مانند آرژانتین و سایر کشورهای آمریکای لاتین که کشورشان در مقابل دیون خارجی به بن بست رسیده است .
نویسنده : یاسین پلیسیه[۱]
مترجم یاسین خوشحال[۲]
منبع : دانشگاه امام صادق (ع)


همچنین مشاهده کنید