جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


بررسی مقدار ضرر اقتصادی گلدکوئست و دلایل ابراز رضایت مال‌باختگان!


بررسی مقدار ضرر اقتصادی گلدکوئست و دلایل ابراز رضایت مال‌باختگان!
محاسبات ریاضی نشان می‌دهد کسانی که با گلدکوئست همکاری می‌کنند اکثرشان پول خود را از دست می‌دهند و تنها درصد کمی به سود می‌رسند. وقتی پولی از راه کلاه‌برداری به دست بیاید به جامعه لطمه وارد می‌شود، چه آن پول از کشور خارج شود و چه در جیب کلاه‌برداران وطنی باقی بماند. در نتیجه بهتر است آن اقلیت به‌سودرسیده را شرکای غیررسمی و خورده‌پای شرکت گلدکوئست قلمداد کنیم. طبق قوانین گلدکوئست هر مشتری پس از خریدن یک سکه اگر موفق به معرفی دو مشتری به شرکت شود ۵۰ دلار حق‌الزحمه می‌گیرد. در ادامه اگر توانست وزن دو بازوی خود را به ۳ برساند، حق‌الزحمه‌ای ۲۰۰ دلاری می‌گیرد و از این به بعد با اضافه شدن ۳ واحد به تعادل (یعنی مینیمم وزن دو بازو) ۲۵۰ دلارهای بعدی به او پرداخت می‌شود. این قانون تا جایی که درآمد او از مرز تعیین شده‌ای تجاوز نکند اجرا خواهد شد. محاسبات ریاضی نشان می‌دهد در خوش‌بینانه‌ترین حالت تعداد کسانی که هیچ پولی دریافت نمی‌کنند بیش از ۵۰ درصد، کسانی که موفق به دریافت حق‌الزحمه ۲۰۰ دلاری نمی‌شوند بیش از ۷۵ درصد، آن‌هایی که حداکثر دو حق‌الزحمه اول (۵۰ دلار به‌علاوه ۲۰۰ دلار) را می‌گیرند بیش از ۷/۸۵ درصد و آن‌هایی که حداکثر سه حق‌الزحمه (۵۰ دلار به‌علاوه ۴۵۰ دلار) می‌گیرند بیش از ۹۰ درصد کل افرادند.
در اکثر اعضای گلدکوئست با خرید سکه‌ای ۸۶۰ دلاری که قیمت واقعی‌اش در حدود ۳۰۰ دلار است وارد بازی شده‌اند. در این صورت گرفتن ۵۰۰ دلار، که پس از رسیدن به تعادل ۶ رخ می‌دهد، به معنی ۶۰ دلار ضرر است و گرفتن حق‌الزحمه بعدی به معنی رسیدن به ۱۹۰ دلار سود است. البته اگر از زمان و انرژی‌ای که برای این کار مصرف شده چشم‌پوشی کنیم.
کسانی که ۵۶۰ دلار ضرر کرده‌اند: بیش‌تر از ۵۰ درصد
کسانی که دست‌کم ۵۱۰ دلار ضرر کرده‌اند: بیش‌تر از ۷۵ درصد
کسانی که دست‌کم ۳۱۰ دلار ضرر کرده‌اند: بیش‌تر از ۷/۸۵ درصد
کسانی که دست‌کم ۶۰ دلار ضرر کرده‌اند: بیش‌تر از ۹۰ درصد
کسانی که سود کرده‌اند: کم‌تر از ۱۰ درصد
اگر فرض کنیم ۵۰۰ هزار نفر، وارد این فعالیت شده باشند، در بهترین حالت ۲۵۰ هزار نفر ۵۶۰ دلار، ۱۲۵ هزار نفر ۵۱۰ دلار و حدود ۵۴ هزار نفر ۳۱۰ دلار و حدود ۲۱ هزار نفر ۶۰ دلار از دست داده‌اند. در عوض شرکت گلدکوئست و کم‌تر از ۵۰ هزار نفر در این بازی سود کرده‌اند. البته اکثر سود به گلدکوئست رسیده است و مقدار باقی‌مانده نیز به شکلی نابرابر تقسیم شده است.
با یک جمع و ضرب ساده به این نتیجه می‌رسیم که هر مال‌باخته، به طور متوسط، بیش از ۴۴۳ دلار از دست داده است و در مجموع بیش از ۲۲۱ میلیون دلار وارد جیب کلاه‌برداران شده است!
● استفاده از شبیه‌سازی کامپیوتری
محاسبات انجام‌شده در قسمت قبل نشان‌دهنده کم‌ترین مقدار ضرر بود که تنها در حالتی دقیق است که درخت اعضاء کم و بیش منظم رشد کند. آن‌چه رخ می‌دهد چیزی غیر از این است. با توجه به پیچیدگی محاسبات تحلیلی، باید به سراغ شبیه‌سازی کامپیوتری رفت.
نتایج حاصل از یک شبیه‌سازی نسبتاً خوب، در زیر آمده است:
کسانی که ۵۶۰ دلار ضرر کرده‌اند: تقریباً ۶/۶۶ درصد
کسانی که ۵۱۰ دلار ضرر کرده‌اند: تقریباً ۴/۱۷ درصد
کسانی که ۳۱۰ دلار ضرر کرده‌اند: تقریباً ۷/۷ درصد
کسانی که ۶۰ دلار ضرر کرده‌اند: تقریباً ۶/۲ درصد
کسانی که سود کرده‌اند: تقریباً ۷/۵ درصد
در این حالت هر مال‌باخته، به طور متوسط، بیش از ۵۰۰ دلار از دست داده است و در مجموع بیش از ۲۵۰ میلیون دلار وارد جیب کلاه‌برداران شده است! چرا اکثر مال‌باختگان بازاریابی شبکه‌ای به جای شکایت وانمود می‌کنند که از کارشان راضی‌اند؟! گلدکوئست و همچنین اکثر شرکت‌های مشابه به اعضای خود توصیه می‌کنند که زیرشاخه‌های خود را از بین نزدیکانشان انتخاب کنند و به این ترتیب اگر کسی بخواهد شکایت کند باید بپذیرد که یکی از نزدیکانش که به او بسیار اعتماد داشته، سرش را کلاه گذاشته است و در فرهنگ ما بسیاری از افراد آبروی خانواده و فامیل را به ۵۰۰ دلار ترجیح می‌دهند و به همین دلیل از شکایت صرف‌نظر می‌کنند. نکته دیگر این است که اکثر افرادی که در این بازی‌ها پولشان را از دست داده‌اند مدت‌ها خود نیز دیگران را با کمک آموزش‌های پر از دروغ شرکت به وارد شدن در شبکه تشویق کرده‌اند و اگر از بالادستی خود شکایت کنند، در واقع اعتراف کرده‌اند که خود هم کلاه‌بردار بوده‌اند، ولی کلاه‌برداری ناموفق!مسأله بعدی این است که با توجه به عدم اشراف افراد به وضعیت کلی جامعه و درصد کسانی که وارد بازی شده‌اند، همیشه این امید در ذهن یک عضو ضررکرده وجود دارد که بتواند با توسعه زیرشاخه‌هایش به سود برسد.
ولی برای این کار لازم است تظاهر کند که از فعالیتش در شرکت بسیار راضی است، زیرا ممکن نیست کسی در حالی که شرکت را کلاه‌بردار و خود را ناموفق معرفی می‌کند بتواند فرد جدیدی را زیرشاخه خود کند.نکته آخر، قوانین شرکت و تهدید و تحقیر اعضای ناراضی توسط بالادستی‌هاست؛ به افراد ناراضی گفته می‌شود چون بی‌عرضه هستید نتوانسته‌اید مشتری‌های لازم را به شبکه اضافه کنید و اگر بخواهید از کسی شکایت کنید و یا علیه شرکت گلدکوئست چیزی بگویید علاوه بر این که عضویت شما لغو می‌شود در آینده نیز دیگر مورد حمایت بالادستی‌ها نخواهید بود. قسمت‌هایی از قوانین شرکت گویای این وضعیت است. یکی از بندهای قوانین شرکت می‌گوید:اعضاء در هر صورت بایستی وفادار به شركت باقی مانده و نبایستی اطلاعاتی را بر ضد شركت چه شفاهی و چه كتبی منتشر كنند.
آنان بایستی همواره احترام مدیران شركت را نگهدارند و تخلف از این امر منجر به لغو عضویت آنان می‌شود.در بندی دیگر آمده است: اعضاء متعهد به رعایت و اعمال قوانین موجود در قوانین و مقررات هستند. اگر عضوی شاهد تخلف عضوی دیگر از قوانین بود، بایستی مستقیماً به وی تذكر دهد. در صورتی كه مشاهده‌كننده بخواهد گزارشی در این رابطه برای شركت ارسال كند، بایستی گزارش خویش را كتباً و با شرح كامل ماوقع به شركت ارسال كند یا آن كه فرم اعتراض شركت را از وب سایت شركت به نشانی www.quest.net پیاده كرده و پس از تكمیل فرم، آن را به نشانی شركت ارسال كند. نام گیرنده نامه بایستی به این شكل بر روی نامه قید شود: attention: Network Integrity Department یا آن كه با email به نشانی network.integrity@goldquest.com ارسال كند. این قوانین، در صورت اجرا، همه اعضا را به جاسوس‌هایی در خدمت شرکت تبدیل می‌کند! پیوست: محاسبات بالا متکی بر این حقیقت است که در یک درخت دودویی، مانند درخت مشتری‌ها در گلدکوئست، نسبت تعداد کسانی که تعادلشان دست‌کم n است یک به روی n+۱ است. به عنوان مثال، اگر n را برابر ۳ بگیریم این گزاره می‌گوید نسبت تعداد کسانی که تعادلشان بیش‌تر یا مساوی ۳ است، و در نتیجه دست‌کم ۲۵۰ دلار پورسانت گرفته‌اند، از یک‌چهارم، یعنی ۲۵ درصد، کم‌تر است.
مرجع: www.dss.ir
منبع : مركز توسعه كارآفرینی


همچنین مشاهده کنید