جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

سازمان ملل غیرمتحد


سازمان ملل غیرمتحد
اجلاس اخیر سران كشورهای جهان در سازمان ملل متحد كه برای تصویب سند این اصلاحات برگزار شده بود نشان داد كه كشورهای جهان در این باره اختلافات زیادی دارند.وقتی جورج بوش رئیس جمهور آمریكا با لیموزین خود وارد خیابان اول شد و مقابل ساختمان آبی و سبز سازمان ملل متحد توقف كرد، كوفی عنان دبیركل سازمان ملل در آستانه در ورودی ساختمان با لبخندی در انتظار او بود. بوش همان نشان ستاره و نواردار را بر سینه داشت و عنان هم مثل همیشه نشان دست ساز كبوتر صلح را روی یقه كتش وصل كرده بود. بوش سلامی كرد و درحالی كه از پله ها بالا می آمد از عنان پرسید: «از وقتی او (جان بولتون) آمده این مكان منفجر نشده است؟»منظور بوش جان بولتون نماینده تازه وارد آمریكا در سازمان ملل بود، مردی كه قبل از شروع اجلاس اخیر سازمان ملل از طرف آمریكا فهرستی شامل ۷۵۰ تغییر پیشنهادی در سند پایانی اجلاس ارایه كرد.قرار بود این اجلاس جشن شصتمین سال تولد سازمان ملل و بزرگداشت پایان روند طولانی و دشوار اصلاحات باشد. اما تصحیحات بولتون باعث شد سند نهایی اجلاس به سخنرانی لگدمال شده و بی معنی از سیاست جهانی تبدیل شود.عنان به مزاح بوش خندید اما نه آنقدر كه نشان دهنده خوشایندش باشد.او از روزها تلاش برای به نتیجه رساندن اجلاس خسته شده بود. دبیركل در روزهای پایانی نشست ده روزه در نیویورك گفت: «ما در شرایطی گردهم آمده ایم كه بیم از سلاح های كشتارجمعی، جهانی شده است.» اما سخنان او مخاطبی نداشت.
او مانند همیشه همه تلاش خود را كرده بود. اجلاسی به چنین وسعت خیلی عظیم تر از همه سخنرانی هایش بود و اهمیت آن از شكست روند اصلاحات هم بیشتر بود.سازمان ملل شاید بیش از دیگر نهادهای رسمی جهان، مكانی است كه كار سیاست در آن در دو سطح انجام می گیرد: در عرصه عمومی و در نشست های پشت درهای بسته و به دور از چشم عموم. یوشكا فیشر وزیر خارجه آلمان حضور خود را در نیویورك به یك توقف ۹ساعته محدود كرد چون انتخابات این كشور در راه بود. در این ۹ساعتی هم كه در نیویورك به سر برد كسی او را ندید چون مدام درحال رفت و آمد به نشست های میان انگلیسی ها، فرانسوی ها و ایرانی ها بود. برنامه او چندان هم غیرطبیعی نبود. در چنین نشست هایی، همه با هم در راهروها در اتاق ها و در جلسات رسمی گفت وگو و رایزنی می كنند.اگر چنین نشست هایی نباشد بسیاری از مذاكرات انجام نمی شود. در نیویورك در اجلاس امسال هندی ها با پاكستانی ها گفت وگو كردند و عراقی ها با اسرائیلی ها. كوفی عنان هم كار هماهنگی این گفت وگوها را انجام می داد.اما این بار، در نشستی كه سازمان ملل باید شروع دهه هفتم عمر خود را در آن جشن می گرفت، در اجلاسی كه عنان ترتیب داده بود تا این سازمان را به دوران مدرن هدایت كند و عمر كاری اش را به پایان برساند، كانال های ارتباطی فروریخت. نه در نشست های عمومی و نه در نشست های خصوصی هیچ كاری پیش نرفت.نماد این فروریختن كانال های ارتباطی یكی از لحظات اجلاس بود، وقتی محمود احمدی نژاد رئیس جمهور جدید ایران وارد سالن مجمع عمومی شد. او هنگام قرارگرفتن پشت تریبون دستی تكان داد و سخنرانی اش را با نام خداوند بخشنده و مهربان، خداوند صلح، آزادی و عدالت آغاز كرد. او گفت كه ایران هرگز قصد ساخت بمب هسته ای را ندارد و به هیچ كس اجازه نمی دهد حق استفاده از انرژی هسته ای برای تولید برق را از این كشور سلب كند. او در سخنرانی اش نامی از آمریكا نبرد اما از تنها كشوری حرف زد كه از سلاح هسته ای استفاده كرده و تلاش دارد دیگر كشورها را از دستیابی به تكنولوژی انرژی هسته ای صلح آمیز بازدارد. او علاوه بر انتقاد شدید از این كشور بدون نام، «صهیونیست ها» را هم به باد انتقاد گرفت. او هنگام ترك تریبون بازهم دستی تكان داد.در این لحظه دیگر گفت وگوهای پشت پرده متوقف شد. آمریكایی ها بلافاصله تلاش برای ایجاد ائتلافی جدید علیه ایران و برای ارجاع پرونده آن به شورای امنیت را آغاز كردند. اما وقتی روس ها و چینی ها گفتند: «روی ما حساب نكنید» ، تلاش آنها شكست خورد.این سازمان ملل متحد است. ملل دنیا دیگر متحد نیستند.آنها برسر ایران با هم می جنگند، برسر كره شمالی هم با هم رقابت و جدال دارند و هركس تلاش می كند سندی را به عنوان نشانه موفقیت خود رو كند كه نشان می دهد كره شمالی قصد كنارگذاشتن برنامه هسته ای نظامی اش را دارد و در مقابل نیروگاه هسته ای داشته باشد. اما این سند، موفقیت آمیز نبود چون مشخص و روشن نبود. روند كار، تاریخ و هیچ چیزی كه برای كسی تعهدآور باشد در این سند وجود ندارد.
كشورها برسر خلع سلاح هم با هم می جنگند. پیمان منع جامع آزمایش های هسته ای علی رغم گذشت ۹ سال از قبول آن هنوز اجرا نمی شود. آنها برسر حقوق بشر، فقر و تقسیم مسئولیت ها با هم می جنگند و البته درباره تركیب شورای امنیت هم با هم رقابت می كنند؛ نهادی كه هنوز آیینه ای از دنیای پیش از سال ۱۹۴۵ است، نهادی كه فقط اعضایش آن را جدی می گیرند و آن هم فقط وقتی كه به منافعشان مشروعیت ببخشد.عنان بخش های مربوط به سیاست هسته ای در سند نهایی مجمع عمومی را باعث شرمساری دانست. در سال ۱۹۹۲ پطروس غالی دبیركل وقت سازمان ملل در برنامه خود برای صلح نوشت، «مانع ایدئولوژیك جنگ سرد ازبین رفته است، مانعی كه طی سال ها باعث خصومت و بی اعتمادی می شد.» او این طور ادامه داد كه فرصتی دوباره به دست آمده تا اهداف بزرگ منشور محقق شود و سازمان مللی ایجاد شود كه قادر به حفظ صلح و امنیت بین المللی و تضمین عدالت و حقوق بشر باشد.قرار بود عصر جدیدی شروع شود كه رویایی بود، اما اینطور نشد.سازمان ملل به همان راه قبلی رفت چون هنوز پنج قدرت دارای حق وتو در آن بودند كه هیچ افكار، ارزش ها یا اهداف مشتركی نداشتند و چیزی به نام جامعه كارآمد بین المللی وجود نداشت. جامعه بین المللی چیزی بیش از یكی از عباراتی است كه كوفی عنان مدام استفاده می كند. «گونترر پلوگر» نماینده آلمان در سازمان ملل فضای این سازمان را اینطور توصیف می كند: «در اینجا هرگز چیزی را كه می خواهید به دست نمی آورید و وقتی چیزی را به دست می آورید دیگر خیلی دیر شده.»البته گروه هایی با اهداف مشترك در هر زمانی گردهم می آیند، گروه هایی كه ادعا می كنند از طرف بشریت نمایندگی دارند. اما هرچه در سازمان ملل اتفاق می افتاد در چارچوب منافع شخصی است، آمریكا یك نمونه آن است.چرا از یك سو در عراق جنگ می كند و از سوی دیگر به كره شمالی پیشنهاد كمك می دهد؟ قتل عام های رواندا، نسل كشی در كنگو و سودان چرا باید اتفاق بیافتد؟ هر وقت این خشونت ها روی می دهد قدرت های حاضر در سازمان ملل هفته ها در شورای امنیت درباره اینكه آیا آن واقعه استانداردهای عبارت «نسل كشی» را دارد یا نه بحث می كنند. معمولا هم چنین نتیجه می گیرد كه این واقعه «نشانه هایی از نسل كشی» است نه خود آن، به این معنی كه نیاز نیست كسی نیرو بفرستد و سازمان های امدادرسان كفایت می كنند.حقیقت آن است كه جامعه جهانی اخلاق محور پیش از وقوع سونامی سال گذشته در آسیا اصلا وجود نداشت. بعد از سونامی، این پدیده فقط سه ماه پابرجا بود. چرا؟ چون اولین بار بود كه یك فاجعه چندین كشور را تحت تاثیر خود قرار می داد. اما بعد از سه ماه همبستگی همه چیز به حالت اول بازگشت. بحران ها معمولا محلی هستند و معمولا هم بسیار دورتر از شهر نیویورك (مقر سازمان ملل) روی می دهند. در شهر نیویورك خرید بلیط های شوهای لباس و مد در اولویت برنامه های دیپلمات هاست. «سوزان سون تاگ» نویسنده فمینیست زمانی نوشت، شهروندان عصر مدرن یاد گرفته اند كه در مقابل هرگونه احساس اشتیاقی بدگمان باشند و كسانی هستند كه اكثر تلاش خود را می كنند كه از برانگیخته شدن احساسات اجتناب نمایند. مایكل بارنت دیپلمات سابق آمریكا در كتابش با عنوان «شاهد یك نسل كشی: سازمان ملل و رواندا» درباره مخدوش شدن اصول اخلاقی نوشته است و آن را «سندروم سازمان ملل» خوانده است.او به خودداری افراد مسئول از عمل به مسئولیتشان اشاره دارد.شكی نیست كه تكثیر هسته ای تهدیدی برای دنیاست اما اعضای سازمان ملل كاری درباره آن نمی كنند. برای نیویوركی ها واضح است كه شورای امنیت مهمترین ابزار این سازمان ، باید اصلاح شود. این شورا كوچك است و آفریقا رأیی در آن ندارد. اما این مساله كسانی است كه خواسته ای دارند نه آنها كه همه چیز دارند. ائتلاف های درون سازمان ملل مثل دار و دسته جوانان است كه هریك خود را در موضع حق می داند.شورای امنیت همه ویژگی های یك هتل دوران شوروی را دارد. اتاق آن آنقدر سرد است كه یك نماینده فرانسه كه زمانی می خواست در یكی از جلسات آن اظهارنظری كند سرش را با روسری پوشانده بود. درباره موضوعات مهم به ندرت پشت میز نعلی شكل مركز این اتاق تصمیم گیری می شود. مذاكرات مهم واقعی در اتاق كنفرانس كنار اتاق جلسه انجام می شود؛ این اتاق توسط افسران پلیس سازمان ملل حفاظت می شود. صندلی های اتاق را آ لمان ها هدیه داده اند و اكنون خواستار به دست آوردن یكی از این صندلی ها هستند. اما این تلاش جواب نداده است. ایتالیایی ها آلمان ها را به استفاده از ابزار پول های كمكی برای خریداری رای متهم می كنند. اما دیپلمات های آلمانی می گویند وعده گرهارد شرودر صدراعظم آلمان برای افزایش بودجه توسعه به ۷/۰ درصد تولید ناخالص داخلی این كشور ربطی به شورای امنیت ندارد. درحقیقت طبق برنامه سازمان ملل كه عنوان بلندپروازانه «اهداف توسعه هزاره» بر آن گذاشته شده و هدفش ۵۰ درصدی كاهش فقر تا سال ۲۰۱۵ است، همه كشورهای كمك كننده باید كمك هایشان را به همین میزان ۷/۰ درصدی برسانند.تلاش آلمان برای بدست آوردن كرسی دائم در شورای امنیت جنجال های زیادی به همراه داشت. منتقدان، آن را تلاش نامناسب می خوانند و حامیان می گویند، آلمان در ماموریت های سازمان ملل به همه جای دنیا نیرو می فرستد و به عنوان سومین تامین كننده مالی سازمان ملل همواره باید صورت حساب بپردازد، پس چرا نباید در تصمیمات آن شریك باشد؟
چهارماه پیش نماینده آلمان در سازمان ملل می خواست طرحی را به رای بگذارد كه توسط كشورهای گروه چهار شامل ژاپن، برزیل، هند و آلمان تهیه شده بود. در این طرح پیشنهادی اعضای شورای امنیت از ۱۵ عضو به ۲۵ عضو افزایش می یابد. بعد از رای گیری قرار بود هریك از این چهار كشور برای بدست آوردن كرسی جدیدی برای خود تلاش كند.در آن زمان این گروه موسوم به گروه ۴ ، ۱۴۰ حامی به دست آوردند كه این تعداد بیش از اكثریت دوسومی مورد نیاز یا ۱۲۸ كشور بود. اما ژاپنی ها هنوز نگران شكست این طرح بودند و گروه ۴ فرصت را برای برگزاری رای گیری از دست داد.بلافاصله بعد از آن آمریكایی ها و چینی ها تلاش خود را علیه این طرح شروع كردند. اینجا بود كه این گروه كاملا شكست خورد.آمریكایی ها دریافتند كه برلین محور كاندیداتوری خود برای عضویت در شورای امنیت را مخالفت با جنگ عراق قرار داده است. به گفته دیپلمات های نیویورك، شرودر در عدم درخواست حمایت رئیس جمهور آمریكا از این اقدام در جریان سفر فوریه او به آلمان، بی احتیاطی كرده است. بوش انتظار این درخواست را داشت اما شرودر این كار را نكرد.اشتباه دوم گروه ۴ هم این بود كه آلمان را در مقابل آمریكا قرار داد. شاید هنوز فرصت باشد، اما واقعیت آن است كه اجماعی وجود ندارد.به همین دلیل دیگر از شورای امنیت جدید و اصلاحات خبری نخواهد بود. شاید كمیسیون جدیدی تشكیل شود اما نه در سازمان ملل. نتیجه سال ها مذاكره در سازمان ملل، سندی ۳۹ صفحه ای به عنوان مانیفست سیاست جهانی در سال ۲۰۰۵ بود كه چیزی بیش از سندی كم ارزش كه در مقر سازمان ملل از این میز به آن میز می رفت نبود. این سند یك تراژدی است.
در آن از كشورهای جهان خواسته شده كه با ترور مبارزه كنند اما شركت كنندگان در اجلاس هنوز درباره تعریف عبارت «ترور» اختلاف نظر دارند. اقداماتی چون تشكیل شورای حقوق بشر یا تقویت دادگاه بین المللی جنایات جنگی فقط حرف بدون عمل و تعهد است.
آیا شكست برنامه عنان آخرین سند اثبات ناتوانی این نهاد جهانی برای اصلاح خودش است؟ ریچارد هالبروك نماینده سابق آمریكا در سازمان ملل و معمار و طراح پیمان صلح بوسنی می گوید: سازمان ملل فقط یك ساختمان است كه منعكس كننده منافع ۱۹۱ عضو آن به حساب می آید. «وقتی اشتباهی در این كارخانه بزرگ اما خالی دیپلماتیك ایجاد می شود، خطای سازمان ملل نیست بلكه خطای نمایندگانی است كه نماینده دولت هایشان هستند.»ریچارد هاس رئیس شورای روابط خارجی آمریكا در نیویورك درخواست ها برای اصلاحات گسترده سازمان ملل را «خیلی آمریكایی» می داند و می گوید، «بزرگترین مشكل ما سوء مدیریت نیست بلكه دنیایی است كه دیگر نمی تواند درباره هیچ چیزی به توافق برسد. در چنین شرایطی سازمان ملل محكوم به شكست است.»مشكل اصلی همین است، یعنی عدم توازن. سازمان ملل كه عنوان آن گویای همه چیز است، یك الگو به حساب می آید، یك دولت جهانی كه كوفی عنان صدراعظم و رئیس جمهور و نخست وزیرش است.عنان اخیرا درباره انتقاداتی كه به او به دلیل شكست در نوسازی این سازمان بعد از شش هفته مذاكره می شود صحبت كرده است. سازمان ملل چیزی به غیر از كلوبی متشكل از ۱۹۱ خودپرست نیست و تا وقتی هریك از اعضا از این سازمان برای منافع خود استفاده كند و جلوی منافع دیگران مانع ایجاد كند، به موفقیتی نمی رسد.
سازمان ملل همواره بخشی از نفرت مخالفان سازمان ملل بوده است اما جنبش ضدسازمان ملل در سال های اخیر قدرت چندانی نداشته است.در تاریخ ۶۰ ساله سازمان ملل هیچ واقعه ای به اندازه رسوایی نفت در برابر غذا این سازمان را تكان نداده است. افشای فساد درون سازمان ملل همواره بزرگترین كابوس آن بوده است.اعضای سازمان ملل به ویژه آمریكا به جای نظارت بر این برنامه كه هدفش كمك به مردم عراق بود بیشتر به دنبال منافع و سیاست های خود در قبال عراق بودند. از ۱۰ میلیارد دلار سود این برنامه، ۸ میلیارد دلار از ناحیه نقل و انتقال غیرقانونی نفت توسط صدام از طریق تركیه و اردن و نقل و انتقالاتی بدست آمده كه دولت آمریكا به دلیل امنیت ملی خود آن را پذیرفته بود. چندی پیش عنان جرات كرد و نكته ای را گفت كه بسیاری در سازمان ملل پیش از این از آن مطلع بودند. انگلیسی ها و آمریكایی ها تصمیم گرفته بودند قاچاق نفت توسط صدام را مورد چشم پوشی قرار دهند چون تركیه و اردن متحدان واشنگتن بودند. كمیته تحقیق این رسوایی دریافت كه پسر كوفی عنان در این باره به ماموران تحقیق دروغ گفته است و از نام پدرش برای بدست آوردن قراردادهای پرسود استفاده كرده است.عنان در پاسخ به این ماجرا گفت: فرزند، فرزند است. من او را دوست دارم. یك سال دیگر از دوران مسئولیت عنان باقی مانده است و این زمان برای انجام اصلاحات كافی نیست. اكنون طبق قوانین سهمیه بندی نوبت یك آ سیایی است كه دبیركل بشود، اما به دلیل نبود كاندیداهایی مناسب و راضی كننده ممكن است این تصمیم تغییر كند.اكنون اسم بیل كلینتون برای این سمت مطرح است. كلینتون گزینه ای بیش از حد غربی است. دیپلمات های سازمان ملل می گویند یك قدرت دارای حق وتو هرگز نباید یكی از شهروندانش را برای دبیركلی پیشنهاد كند. اما اگر كلینتون نباشد پس چه كسی؟
یك سیاستمدار اروپایی در مجمع عمومی سازمان ملل كه مانند اكثر دیپلمات های این سازمان ترجیح می دهد نامش گفته نشود می گوید: «آلمان كه ضعیف است، انگلیس هم كه ایالت ۵۱ آمریكاست، فرانسه هم ضعیف است. عراق به سومالی جدید تبدیل شده و آفریقا از كنترل خارج شده است. آمریكا تا خرخره در بدهی فرورفته و سیاست های خودش دست و پایش را بسته است. ستاره های درحال ظهور آسیا به رقبای هم تبدیل شده اند و برنامه های هسته ای همه جهان را فرا گرفته است. در دنیای ترسناكی زندگی می كنیم.»
این دپیلمات اروپایی بعد از گفتن این حرف ها به خبرنگاران، به سمت تریبون مجمع عمومی رفت و موفقیت های سازمان ملل را تحسین كرد.
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید