جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


کاربرد مواد رنگزا


رنگرزی ارتباطی خاص یا رنگ آمیزی الیاف نساجی دارد . الیاف اصلی كه كاربردی گسترده در ساخت منسوجات دارند شامل پشم ، ابریشم ، نخ می باشند و دیگر روش های رنگرزی این رشته ها از بنیاد مختلف هستند . لازم شده است كه مطالعه عمیات رنگرزی را تحت موضوعات جداگانه رنگرزی پشم ، رنگرزی ابریشم و رنگرزی نخ طبقه بندی كنیم .
مقدمه : اصطلاح رنگرزی تقریباً منحصر به صنایع نساجی می شود . رنگرزی به معنی رنگ كردن الیاف ، پارچه ، نخ ، و دیگر مواد نساجی می باشد كه هر كدام دارای كیفیتهای متفاوتی از یكنواختی و پایداری در برابر شستشو و در معرض محیط ممكن است میباشد .. رنگرزی ارتباطی خاص یا رنگ آمیزی الیاف نساجی دارد . الیاف اصلی كه كاربردی گسترده در ساخت منسوجات دارند شامل پشم ، ابریشم ، نخ می باشند و دیگر روش های رنگرزی این رشته ها از بنیاد مختلف هستند . لازم شده است كه مطالعه عمیات رنگرزی را تحت موضوعات جداگانه رنگرزی پشم ، رنگرزی ابریشم و رنگرزی نخ طبقه بندی كنیم .
رنگرزی از لحاظ لغوی به معنای رنگ بخشیدن به الیاف منسوجات می باشد ؛ رنگ بایستی به طور یكنواخت در الیاف نساجی پخش شود و نباید بر روی سطح آن قرار گیرد . این مقوله نقاشی می باشد نه رنگرزی . ] تمایز بین نقاشی و رنگرزی این است كه اولی كاربرد رنگدانه چسبنده برای سطح یك تقریبا طبیعی است ، در صورتی كه رنگرزی شامل نفوذ مواد رنگزا در عمق الیاف نساجی می باشد كه این با استفاده از برخی از موادی می باشد كه دارای ویژگیهای رنگرزی هستند و بعنوان مواد رنگزای شناخته شده اند . وقتی مقدار كمی از مواد رنگی برای اجناس بكار می رود ، این فرآیند معمولاً به عنوان رنگ آمیزی شناخته شده است ، وقتی كه یك ماده سفید را بخواهند متمایل به آبی كمتر به آن رنگ آبی می زنند یا وقتی كه به منظور رنگ ویژه نخ مصری به آن قهوه ای كم رنگ می زنند . تغییر رنگ اصطلاح خاص برای رنگ آمیزی برخی مواد با محلول رنگی می باشد ، مثل رنگ آمیزی كاغذ ، سنگ مرمر ، عاج و غیره [ به منظور اینكه رنگ به درون الیلف نفوذ كند .رنگ آمیزی ماده باید در شكل محلول به كار رود . در این جا اختلاف بین رنگدانه ها و مواد رنگی بیان می شود ، اولی ماده رنگی حل شدنی است كه معمولاً مجموعه ای از اشتقاقات كربن می باشد . در صورتیكه دومی ماده غیر قابل حلی است كه اكثر آن منشاء معدنی دارد . اما همه حل شدنی هایی كه رنگ كننده مواد هستند رنگدانه نیستند ؛ بعنوان مثال محلول سولفات مس دارای رنگ آبی تیره است ؛ بیكرومات پتاسیم در محلول دارای رنگ نارنجی تیره است ؛ اگر پشم با این محلول اشباع شود ، نیاز به یك رنگ آبی یا زرد خواهد داشت ، همانطور كه اینگونه است اما این رنگ می تواند با شستشو با آب بسادگی از بین برود . بعضی از محلول های رنگی در شكاف های بین الیاف باقی می مانند .. پشم دارای میل تركیبی با برخی رنگزاها می باشد . پشم با مواد رنگزا تركیب می شود و بدینوسیله برای همیشه رنگی باقی می ماند . واضح است كه سولفات مس و بی كرومات پتاسیم رنگدانه نامیده نمی شود . در این جا اصول دیگری وجود دارد كه بایستی مورد توجه قرار گیرد . عوامل شیمیایی متفاوتی را باید در ارتباط یا بیشتر رنگی بكار گرفت . كه این در جهت ثمر بخش بودن آن است و به منظور داشتن دیدی روشن در فرآیند رنگرزی اصل و عمل این كار باستی درك شود . بررسی رنگرزی واقعاً یك شاخه ویژه شیمی می باشد ؛ برای همین این ها نه تنها فرآیندهایی كم و بیش شیمیایی هستند بلكه علم مواد گوناگون بكار رفته اصولاً علم شیمی است . پس رنگرزی به عنوان یك علم شاخه ای از شیمی كاربردی است كه برای موضوعات خود به مطالعه الیاف نساجی ، مواد رنگزای و مواد شیمیایی لازم بعلاوه واكنش های شیمیایی كه بوسیله این فرآیند انجام می شوند ، می پردازند . چاپ بافته ها نیز یكنوع رنگرزی است كه در هر كدام رنگ تنها برای برخی از بخشها بكار می رود . این عملا در اصل همانند رنگرزی می باشند . اختلاف اصلی شامل روش های مكانیكی بكار برده شده در رنگ است . روش های یكسان دیگری وجود دارد . مثل رنگرزی اسپری ( افشان ) ، كاغذ گرده برداری ( شابلون ) ، باتیك و غیره . اصول رنگرزی اساسا در همه موارد یكسان است .یاد آوری روش های این مقاله در استفاده از مواد رنگی برای هدف های تزئینی و زینتی سئوالاتی در رنگرزی ایجاد كرده است . در زمانهای گذشته ، زمانی كه تقسیم كارگر همانند زمان معاصر انجام نمی شد ، رنگرز در تماس با مواد دقت بیشتری به خرج می داد كه در نتیجه نسبت به امروز ماهر تر بود رنگرزی در سبك یاتیك و در بكار گیری رنگ برای طراحی توسط مقداری از هنرمندان رنگرزی انجام شده است و یك كار عالی و ستوده به نظر می آید . حقیقت اینجاست كه افراد غیر حرفه ای این كار را بدون آگاهی از امكانات رنگرزی انجام داده اند كه این با مهارت بسیار كم و در تكنیك و یا حتی بدون آن صورت می گیرد . خلاقیت و مهارت زیاد در تكنیك در ایجاد نتایج خوب در این نوع روش از هنر رنگرزی همانند نقاشی یا دیگر اشكال ارائه هنری به صورت اساسی می باشد . سبك یاتیك برای لباس و در جهت استفاده ویژه در لباس ویژه با بافت زینتی می باشد . برای مثال ، این روش از رنگرزی برای كالاهای ابریشمی مورد استفاده در ساخت كمر بندهای بانوان یا لباس های زنانه بكار می رود . سبك باسمه كاری نیاز به یك روش پر مهارت در كنترل مواد می باشد كه این به منظور بدست آوردن نتایج خوب است ، در غیر این صورت طرحهای ناشیانه ایجاد خواهد شد . همانطور كه هر دو این روش ها غالباً نیاز به رنگرزی یك رنگ بر روی رنگ دیگری دارند ، رنگرز باید آگاهی اولیه از چنین تركیبات رنگی داشته باشد و هدف آن بدست آوری نتایج می باشد . در رنگرزی باید خلاقیت عمل به كار رود كه مربوط به كارهای دستی است . این اشتباه همیشه شامل حال غیر حرفه ای ها می شود . اینكه در هر نتیجه غیر عادی جزء هنر است كه در این جا خارج ، بحث می باشد . تنها آنچه كه نتیجه هنری را بوجود می آورد شاید توجیه آن مشكل باشد و هیچ شكی در اختلاف بین سلیقه خوب و بد به صورت غریزی نیست و این فرآیند تنها در حین تجربه ایجاد شود . كاربرد رنگ ها با استفاده از گرد برداری در واقع شكلی از نقاشی دستی می باشد با استفاده از گرده برداری می توان الگو بدست آورد و از برس بجای قطعات نقاشی استفاده می شود . كار گرده برداری ( شابلون ) بسیار حساس است و برای عمل رنگرزی سازگار است و در این كار استعداد شخصی دارای اهمیت فراوان است . كاربرد رنگ در عمل گرده برداری كه نیازی بسیار به روش های رنگرزی دارد بایستی با آگاهی های لازم در موارد رنگی صورت گیرد . بدون این آگاهی و كاربرد عملی مناسب آن ، رنگهایی كه در روش گرده برداری بدست می آیند . بدون این آگاهی و كاربرد عملی مناسب آن ، رنگهایی كه در روش گرده برداری بدست می آیند كمی بیشتر از طرحهای سطحی هستند . این رشته ها برای رنگرزی در این كشور رشته ای گسترده می باشد و امكانات زیادی برای ایجاد محصولات هنری وجود دارد كه در رشد و تشویق هنر مؤثر است . از طرفی دیگر ، این نوع حرفه مورد تقاضای هنرمندان اهل ذوق می باشد شیمیدانان رنگ و منسوجات به همرده رنگ شناسان كارخانه های مواد رنگی توجه كمی به احتمالات هنر رنگریزی داشته اند . اما رنگ شناسان باید هنر رنگرزی را تشخیص دهند و بشناسند . و مواردی هم وجود دارد كه هنوز در رشته رنگرزی كشف نشده اند و ممكن است در طول استفاده از مواد رنگی كشف شوند . همانطور كه یك زمینه رشته اصلی رنگرزی می باشد . خوب است كه این موضوع را تا حد امكان گسترش دهیم . رنگ شناسان و تولید كنندگان مواد رنگی بایستی توجه بسیار جدی داشته باشند . رشته مورد نظر در طراحی روش های خلاق در كاربرد مواد رنگی بایستی برای رنگ شناس ثابت شده باشد . البته احتمالاتی وجود دارد كه این فرآیندها ممكن است مطابق با تولیدات بزرگ باشد كه نتایجی با سطح بالای كیفیت ارائه خواهد داد .
۲) تاریخی - با توجه به موارد تاریخی ، قدمت رنگریزی با صنعت نساجی یكسان است و مطابق با اسناد نوشته شده تاریخ بشری است . دقیقاً در این رابطه میل سازنده بشری در جهت پوشاندن خود از نامساعدی آب و خوا منجر به نتایج هنری می شود . از اسطوره شناسی یونان ما در می یابیم كه اردنی ، خدای زن تا بنده دفتر ادیون رنگرز پشم بود كه هنر رنگرزی را به دیگران نشان داد . شاید قدیمی ترین گزارشات در رابطه با دوران صنعت ملل باستان آنهایی باشند كه در طبقات تاریخی چین بدشت می آیند ؛ از طریق این گزارشات مابه نوع رنگرزی ابریشم در ۲۶۰۰ سال قبل از میلاد پی می بریم . مواد رنگی استفاده شده از گیاهان مختلف بدست می آمدند . رنگرزی و صنعت مربوط به آن ، از خیلی پیش ها كاربرد داشته اند و این استعمال توسط ایالت های هند شرقی بود ] هندوهای باستان با تعداد بیشماری از مواد رنگی گیاهی آشنا بودند ، با وجود این ما از اصل و ویژگیهای این مواد چیزی متوجه نمی شویم و یا اینكه خیلی كم متوجه می شویم . حتی برای رنگهای اصلی در حال حاضر در هند به كار گرفته می شوند مطالعات كمی صورت گرفته شده است . عمل رنگرزی كه بوسیله خمره تخمیر انجام می شد به نظر می آید كه منشاء آن در هند باشد . [ در مورد مواد نگ امیزی بكار گرفته شد . توسط مردم باستان در رنگرزی می توان گفت كه این مواد همگی از مواد معدنی و گیاهی می باشند . در لن زمان رنگرز به جنگل و گیاهانی را كه ویژگی رنگرزی داشتند را جمع آوری كرد . و با جوشاندن انها در اب مواد رنگیشان را استخراج كرد . و این مایع جوشانده را به صورت حمام رنگ به كار گرفت . استفاده از دندانه ها ( موادی كه رنگ را ثابت و پایانگه می دارند ) نیز برای اكثریت مواد رنگی گیاهی شناخته شده اند . در حقیقت نشان دادهنده است كه با استفاده از دندانه های فلزهای مختلف رنگدانه های مختلفی ایجاد می شود . رنگ نیلی از زمان های خیلی قدمی و به طور گسترده كار برد داشته است . مخصوصاً در كشورهای آسیایی كه این مخصوص تولید رنگهای آبی می باشد . ] یك لباس رنگ شده یا رنگ نیلی در ۳۵۰۰ سال بعد از میلاد مسیح یافت شده است و تحقیقات مربوطه نشان داده است كه مصریها از این نوع رنگ ۲۵۰۰ سال قبل از میلاد استفاده می كردند . [ رنگ قرمز از استخراج مواد و دیگر محصولات گیاهی برای رنگرزی رنگ زرد به كار می رفتند . در تاریخ اروپا فینیقیه ای ها ظاهراً در مهارت رنگرزی مشهورترین بودند و پارچه های رنگی زیبای آنها سوژة تجارت گسترده آنها با دیگر ملت ها بود . رنگیزة ارغوانی معروف كه منشأ آن فینیقیه ای ها است و ارزش بالا و زیبای آن بعنوان نشان سلطنتی تلقی شده است . ] كاژیره برای رنگ كردن ابریشم براق توسط مصریها به كار می رفت . یونانی هاهم از آن بعنوان رنگ درباری استفاده می كردند و حتی در ایرلند باستان ( قرن هفدهم ) شنل پادشاهی با آن رنگ می شد . این ماده در قدیم بعنوان میوه بدون دانه رنگیزه ای شناخته شده بود و به نظر می آمد كه یك محصول گیاهی باشد . این رنگیزه تا قبل از میلاد یهود برای مصریها شناخته شده بود و گفته می شود كه توسط فینیقیه ای ها كشف شده است . یهودیان آن را تولد می خواندند و مصریها آنها رنگ كرمی می خواندند . در فارس این رنگ حتی بعد از رنگیزه ارغوانی كاربرد بیشتری داشت . ] كه رنگ قرمز روشن از رنگیزه های گیاهی تولید می شد . [ . ] توضیح كامل تری توسط پلینی در بخش های مختلف كتاب تاریخ طبیعت انجام شده كه این در رابطه با اصل رنگ ارغوانی و روش های بكار رفته برای بدست آوردن آن از نرم تن صدف دار بود و به عنوان وسیله ای برای رنگ دار منسوجات بود . [ مواد رنگی از برخی از نرم تن های صدف دار بدست امده بود كه در طول ساحل جمع اوری شده بود و تحقیقات كنونی نشان داده است كه این نرم تن صدف دار دارای مواد رنگی می باشد . رنگیزه های مستقیماً از این نرم تن صدف دار بدست می آیند و محصول آن ۴/۱ گرم رنگ خالص است . با توجه به گفته پلینی یونان در زمان الكساندر بزرگ با هنر رنگ آمیزی پشم در رنگ ارغوانی و دیگر رنگها آشنا بود و همچنین در رنگرزی رنگهایی مثل مشكی ، زرد ، آبی و سبز كه با شستن آب از بین می رفتند . رومانی ها با تعدادی از رنگهای مختلف آشنا بوند و آنها را به رنگهای اصلی و فرعی تقسیم كرده بودند : رنگهای اصلی برای رنگ كردن پوشاك زن و مرد بود در صورتیكه رنگهای فرعی فقط برای یك مورد از این دو جنس كاربرد داشت . مثلاً رنگ زرد برای لباس های عروس بكار می رفت . این یك طبقه بندی جامعه شناسی چشمگیر رنگها بود . پلینی شرح مختصری در مورد مواد استفاده شده در رنگرزی داده است . او زاج سفید را تسریح كرد و آن را در انواع سیاه و سفید طبقه بندی كرد . با وجود این از گفته های پلینی در می یابیم كه رومانی ها با هنر رنگ آمیزی پشم آشنا بودند . به نظر می آمد كه آنها از علف های دریایی برای ثابت كردن رنگ سفید استفاده می كردند . رومانی ها نیز جوهر دباغی را بعنوان یك رنگیزه سیاه بكار می بردند و برای این منظور از جوشانده پوست درخت بلوط هم استفاده می كردند . رنگیزه های درختی برای رنگ زرد و صدف ها برای قهوه به كار می رفتند و روش كاربردی آنها همانند روش كاربرد بی رنگ نیلی بود . رنگ های قرمز از ریشه های گیاه روناس بدست می آمدند ؛ و همچنین از ریشه كلم قرمز گرفته می شود و نام تجاری آن آلكانا می باشد و در حال حاضر این رنگیزه ها بعنوان رنگ ارغوانی بكار می روند و در قدیم مواد رنگی دیگر از برخی از نرم تن های صدف دار بدست می آمدند .
(۲) معمولاً ماده ای كه باید رنگ آمیزی گردد ، یك حالت یكنواخت و ثابتی دارد و فشرده است و مایع رنگ به وسیلة چند پمپ یا فشار هوا در اطراف آن ماده یك حركت چرخشی پیوسته دارد . ماشین ها و دستگاه هایی كه خاص این فرآیند هستند امروزه رایج زیادی یافته اند : از جملة قابلیت های دستگاه های مذكور این است كه می توانند مقادیر بسیار زیادی داده را در یك فضای اندك جای دهند و علاوه بر این ، بر خلاف دستگاه های نسل قدیم كه بر اساس خاصیت سایش و اصطكاك كار می كردند ، به كالای مورد نظر آسیبی وارد نمی سازند . اگر از دیدگاه اقتصادی به قضیه بنگریم ، مادة رنگی ، آب و بخار نیز بی اهمیت نیستند .ساختار و روش های عملكرد انواع مختلف دستگاه های رنگرزی با ذكر جزئیات عمل در پی خواهد آمد . بهره برداری عملی از این ماشین ها مستلزم انجام چندین فرآیند متوالی به شرح زیر است :
۱) شستشو ( یا مرطوب كردن )
۲) رنگرزی ( كه شامل یك فرآیند نه چندان ساده است )
۳) آبكشی
۴) سانتریفوز نمودن الیاف
۵) خشك كردن
در عین حال طبیعت دقیق و ماهیت اصلی این فرآیندها و وسایلی كه در طی هر یك از آنها مورد استفاده قرار می گیرند شدیداً به ویژگی و شكل ماده ای بستگی دارد كه باید رنگ شود .
۶.آب و بخار موجود در حمام ویژه رنگرزی . از آنجا كه آن در یك مقیاس وسیع تقریباً در تمامی فرآیندهای عملیات رنگرزی مورد استفاده قرار می گیرد ، لذا لازم است در یك اتاق رنگرزی كاربردی ، به دقت مورد نظر قرار داشته باشد . آب ، گذشته از این كه باید به فراوانی در دسترس باشد و از قیمت اندكی نیز برخوردار باشد ، باید از نظر كیفیتی هم دارای شرایط بخصوصی باشد ؛ درجه سختی پایین و دارا بودن كمترین میزان آهن ممكن . با در نظر داشتن اهمیت و نقش آب در عملیات رنگرزی ، می توان در طی این فرآیند بیشترین بهرة ممكن را از آب كسب كرد .
مقدار آبی كه در طی یك عملیات رنگرزی مورد نیاز است ، بستگی به نوع و خصوصیت الیاف كالا دارد ؛ دقیقاً مثل ساختار و شكل دستگاهی كه عمل رنگرزی در آن صورت می پذیرد . وقتی كه كالای رنگ آمیزی شده در محیط باز خشك می شود ، دیگر نیازی به متراكم كردن و تنگ هم چیدن آنها در داخل دستگاه نیست ؛ ولی در عوض در جایی كه باید كالای مورد نظر در محلول قرار داشته باشد ، به اندازة كافی آب نیاز است تا بافته های درون دستگاه را به دقت جابجا كند . پنبه نسبت به پشم یا ابریشم مقدار آب كمتری به خود می گیرد ؛ چون یك الیاف متراكم تر است و از نخ های چگال تری تشكیل گردیده . مقدار آبی كه پنبه به خود جذب می كند حدود بیست برابر وزن آن است . به عنوان مثال یك پوند برای رنگ شدن نیاز به حدود ۲/۱ تا ۲ گالن مایع رنگرزی دارد و خمره ای كه می تواند حاوی یكصد پوند پنبه باشد معمولاً ۲۲۵ تا ۲۵۰ گالن مایع رنگرزی نیاز دارد . پشم و ابریشم دو برابر آب نیاز دارند . به عنوان نمونه ۱ یا ۱:۴۰ یا ۱:۵۰ پوند پشم ( یا ابریشم ) كه به شكل كلاف پیچیده شده اند ، در حدود ۵ گالن مایع رنگرزی نیاز دارند كه مقدار كم تر از این ۵ گالن غیر محلی خواهد بود . در واقع كار كردن با مقداری كم تر از ۵ گالن تقریباً غیر محلی است ؛ چون در این صورت این امكان از بین می رود كه مواد را به گونه ای بپیچیم كه به یك قدرت جذب و نفوذ یكنواختی دست پیدا كنیم . وقتی از چنین دستگاه های رنگرزی استفاده می كنیم كه اجازه می دهند در هر زمان تنها قسمت خاصی از مواد در محلول رنگرزی قرار داشته باشند یا زمانی كه مواد به گونه ای تنگ هم چیده شده اند و محلول رنگرزی در پیرامون آن یك حركت چرخشی دارد . در این صورت محلول كمتری نسبت به حالت قبلی مورد استفاده قرار می گیرد . حت چنین شرایطی نسبت های آب و الیاف را می توان به ۱:۱۵ و یا حتی به ۱:۱۰ كاهش داد .
به منظور انجام عمل آبكشی پس از رنگرزی ، دست كم به همان اندازه آب كه برای فرآیند رنگرزی استفاده كردیم ، اینك هم نیاز داریم تا یك آبكشی درست و دقیق صورت پذیرد . در طی عملیات آبكشی ، با بهره گیری از آب تمیز و فاقد املاح فیزیكی ، باقیماندة محلول های رنگرزی كه در لابلای فواصل نخ ها و الیاف جمع شده اند را از بین می برند و رنگ هایی كه به صورت سطحی روی كالای رنگ آمیزی شده رسوب كرده اند را پاك می كنند تا بدین وسیله رنگ اصلی و مناسب كالا به چشم آید . با یك برآورد كلی می توان چنین بیان كرد كه هر پوند نخ رنگ شده ، برای آبكشی شدن نیاز به ۲ تا ۵ گالن آب دارد . البته شاید موقعیتی نیز وجود داشته باشد كه لازم باشد آبكشی به گونه ای دقیق تر و با ظرافت بیشتر انجام شود و در نتیجه به مقدار بسیار بیشتری آب نیاز خواهیم داشت . بیشتر محلول های رنگرزی كه در شستشو ، رنگرزی و غیره مورد استفاده قرار می گیرند باید از دمای بالایی برخوردار باشند . برای افزایش دادن دماهای جوش لازم است كه حجم بخار موجود در اتاق نگرزی افزایش پیدا كند . در زمان قدیم ، خم رنگرزی را با حرارت مستقیم آتش گرم می كردند ولی امروزه از شبكة سراسری بخار استفاده می شود كه در اتاق رنگرزی قرار دارد . گرم كردن از طریق بخار به دو صورت می تواند انجام گیرد : با استفاده از شبكة بستة لوله هایی مارپیچی یا با بكار گیری یك لولة سوراخ دار ؛ كه در نوع اخیر بخار داغ مستقیماً از منافذ لوله به درون محلول رنگرزی تزریق می شود و آن را گرم می كند . روش نخست مناسب تر و موثر تر است . چرا كه اجازه نمی دهد مواد خارجی و آلاینده ( نظیر روغن ) به همراه بخار به درون محلول رنگرزی وارد و باعث افت كیفی آن شود . همچنین به مرور زمان محلول رنگرزی كم رنگ تر می شود و غلظت خود را از دست می دهد ؛ چون آب داخل بخار سبب كاهش نسبت رنگ به آب در محلول می گردد . نقطه ضعف دیگری كه در دمیدن بخار به داخل حمام رنگرزی وجود دارد این است كه سبب تلاطم و آشفتگی بیش از حد محلول رنگرزی می گردد كه این عامل نیز خود موجب نخ پیچ شدن و كوفته شدن جسم درون حمام رنگرزی می شود . گذشته از تمام این موارد ، قرار داشتن بیش از حد جنس در برابر حرارت ناشی از بخار دارای یك سری خطرات دیگر نیز هست ؛ از جمله این كه بیش از حد حرارت ببیند و این حرارت زیاد می تواند با تغییر دادن رنگ الیاف به آن آسیب برساند و كیفیت آن را كاهش دهد . از دیدگاه اقتصادی ، استفاده از روش بخار تأثیر چشمگیری بر روی قیمت واقعی رنگرزی دارد . از آنجا كه سیستم موتورخانه ها ، نیروگاه ها و كارخانه های برق به نوعی در ارتباط با تولید بخار می باشند ، بنابراین می توان از بخار خروجی موتور برای مصارف دیگر از جمله استفاده در سیستم گرم كنندة اتاق های رنگرزی بهره گرفت . از این رو وقتی كه از یك نوع موتور متراكم كننده استفاده می شود ، ترتیب قرار گیری سیستم به گونه ای خواهد بود كه به وسیلة آن آب داغ را در یك بخش فشرده ساز تولید كنیم . بخاری كه برای گرم كردن اتاق رنگرزی تولید می شود نباید در فشار خیلی بالایی قرار داشته باشد ( درست مثل بخار مورد نیاز برای موتورها ) ، بلكه یك دریچة كاهش دهنده فشار در سه راه شاه لولة ورود بخار به اتاق رنگرزی قرار می گیرد تا بدین وسیله فشار به بالاتر از lbs ۴۰ افزایش پیدا نكند . مسئلة عبور بخار كه معمولاً در یك حمام رنگرزی ملاحظه می گردد . یك مسئله بی اهمیتی نیست . این موضوع هم روی سلامت عمل و هم در تولید خوب و با دوام مؤثر است . این بخار به دو روش در سیستم به جریان در می آید : به وسیلة فن مكنده ای كه به طور سری در خط سیستم قرار گرفته و یا به وسیلة تهویة طبیعی كه به طور مناسب در روی پشت بام حمام رنگرزی نصب گردیده است . در هوای سرد ، ایجاد بخار و مه كافی در داخل حمام رنگرزی به طور رضایتبخش صورت نمی پذیرد مگر این كه هوای گرم تولید شده نیز با كمك دستگاههای مكندة فن به درون محیط حمام دمیده شود . در طی این عملیات، فن هوای درون حمام را به بیرون از آن منتقل می كند . حالا اگر هوای سرد و تازه از خارج به داخل آن مكیده شود . این كار سبب افزایش مه و رطوبت از طریق كاهش درجه حرارت درون حمام خواهد گردید . یك طرح خوب ، عبارت است از ترسیم مسیر ورودی هوا از اتاق های خشك كن گرم شده یا اتاق حرارت كه این طرح را می تواند به راحتی سبب تولید بخار در روزهای سرد سال شود . در حالتی كه اتاق رنگرزی در یك ساختمان مستقل و یك طبقه قرار گرفته است ، میتوان محل پشت بام را به صورتی طراحی كرد كه بهترین تهویه را انجام دهد . این كار می تواند به طور مؤثری هم در هوای سرد و هم در هوای گرم ، بخار تولید شده را به خوبی انتقال دهد . از آنجا كه میزان مناسب نور نقش مهمی در سازگاری رنگی دارد ، حمام رنگرزی می تواند به خوبی از یك پنجرة شمالی نورگیری كند . با این وجود ، این كار همیشه عملی نیست . تحت شرایط كلی ، حمام رنگرزی می تواند به بهترین نحوی نورگیری طبیعی انجام دهد . از این رو قرار گیری محل حمام رنگرزی در بخش زیر زمین كارخانه یك عمل قابل اعتراض به شمار می آید . اشكال گوناگون رنگرزی بافته ها و مواد خام نساجی :
۷- حالت هایی كه در آنها منسوجات رنگ می شوند . با در نظر گرفتن حالتی كه در آن مواد نساجی و بافته ها رنگ آمیزی می گردند ، این نوع فرآیند با توجه به تشریح عملكرد واحد تولیدی شدیداً متحول می گردد . پشم در حالتی كه نرم و آزاد و نافشرده است به بهترین وجه رنگرزی می شود ، در حالت تابیده شده و كلاف نیز به خوبی رنگ می گیرد . اگر بافته شده و به صورت محصول نهایی نیز به حمام رنگرزی انتقال یابد باز هم به خوبی قابل رنگ شدن می باشد پنبه هم در حالت خام و نخ شده و منسوج با بالاترین كیفیت رنگ می شود . ابریشم عموماً به شكل كلاف های نخی رنگ می شود و هنگامی كه بافته شده باشد ، میزان رنگ كم تری به خود می گیرد . البته ابریشم خام و نرم فقط می تواند به شكل ابریشم باز رنگ شود . هم پنبه و هم در حالت ابریشم ، رنگ آمیزی در حالت خام و بافته شده خیلی ارزان قیمت تر از حالتی است كه به صورت نخی می باشند . ولی در این حالت یك اشكال نیز به چشم می خورد كه این اشكال ناشی از وجود نخ حتی نخ رنگی است و در پنبه زنی ، طراحی روی پارچه و سلسله مراتب نخ ریسی سبب ایجاد یك سری بی نظمی ها می گردد كه حتی در كلاف های خام رنگرزی شده نیز به چشم می خورد . رنگ از قابلیت نفوذ بهتری برخوردار است و در بعضی حالت ها سریع تر هم رنگ می گیرد . در اینجا یك صرفة اقتصادی نیز وجود دارد كه باعث كاهش در قیمت تولید محصول می شود ؛ وقتی كه نخ رنگ آمیزی می گردد . لازم است كه از دوك و ماسوره جدا و به صورت كلاف های نخی پیچیده شوند . اینك این كلاف ها رنگ می شوند و پس از رنگ آمیزی دوباره به بسته بندی مورد نظر مثل دوك ( برای استفاده در كارخانه های نساجی ) و یا قرقره ( برای مصارف خانگی ) پیچیده می شوند . اگر مواد و الیاف به صورت باز و كلاف نشده رنگ شوند ، پس از عملیات رنگرزی مستقیماً دور قرقره یا دوك پیچیده می شوند تا به مصارف نساجی و یا سایر مصارف به كار آیند . در اینجا چند اشكال وجود دارد : البته این اشكال زمانی به وقوع می پیوندد كه الیاف به صورت كلاف نشده و باز رنگ آمیزی شوند . در مرحلة نخست ، همیشه مقدار كم یا زیادی از مادة رنگ شده در محل رنگ آمیزی شدن باقی می ماند و از این طریق هدر می روند . این مادة باقیمانده و تلف شده می تواند به شكل ورقه ای ، رشته ای و یا پشم نیم ریسته باشد ، كه ارزش رشته های نخی نسبت به زمانی كه رنگرزی نشده اند سخت تر تولید و درهم پیچیده می شوند و بافت و شكل گیری آنها مشكل تر است . در حالی كه پس از عملیات رنگرزی ، الیاف به میزان كمتر یا بیشتر با همدیگر آمیخته می شوند و درهم گیر می كنند و به طور قابل ملاحظه ای از خاصیت ارتجاعی و كشسانی انها كاسته می شود و از لحاظ كیفیت پیچ خوردگی و تابیده شدن پیشرفت می كنند . در مورد پنبه، چون بیشتر موم طبیعی موجود در بافت های آن از الیاف جدا و از بین می روند ، لذا پنبه زنی و پیچ خوردن آن مشكل می گردد . در چنین وضعیتی ، همیشه امكان رنگرزی پنبه به صورت بافته و دسته شده وجود ندارد . چرا كه الیاف به شرایطی دچار می شوند كه پیچیدن و تاب دادن به آنها غیر ممكن می شود . از این گذشته رنگ آمیزی كردن دسته های تافته طبیعتاً دارای خلوص و درخشندگی رنگمایه ای نخواهد بود . در حالی كه وقتی الیاف در قالب كلاف به رنگرزی انتقال ی یابند ، این ویژگی را بدست می آوردند . در میان سلسله مراتب فرآیند تولید الیاف نساجی ، فرآیندی كه می تواند كیفیت دسته های تافته را كاهش دهد ، همین نحوة رنگ آمیزی آن است كه سبب افت كیفی رنگ می گردد . ارزان قیمت ترین شكل رنگ آمیزی محصولات نساجی ( در مقیاس وسیع ) ، رنگرزی پارچه است . چرا كه در این شیوه میزان ضایعات پس از عملیات به طور چشمگیری كاهش پیدا می كند
۸- فرآیند خشك كنی . منظور از ان ( از طریق فشردن محصول یا به اصطلاح عامه « چلاندن » آن ) عبارت است از جذب مقدار زیاد آب موجود در میان درز و فضای الیاف تا از این طریق به خشك شدن سریع آن كمك گردد . نخ ها و باس های بافتنی و ... حتی پس از طی كردن مرحلة آبكشی هنوز این بین ۱ تا ۱۱ برابر وزن خود حاوی آب می باشند . با انجام عملیات آبكشی و استخراج آب میان الیاف كه با استفاده از ماشین گریز از مركز ویژة این كار صورت می گیرد ، سهم آب باقی مانده در جسم حدود ۶۵ تا ۱۰۰ در هر سنت از وزن آن جسم می باشد . به بیان بهتر ، حدود lbs ۱۰۰ به عنوان مثال ، نخ و الیاف رنگ آمیزی و آب كشیده شده پس از این كه از دستگاه سانتریفوژ ( گریز از مركز ) بیرون می آیند هنوز حاوی تقریباً ۶۵ تا lbs ۱۰۰ آب هستند . خشك كنی و رنگرزی مواد هر دو فرآیندهایی هستند كه باید با دقت انجام شوند و در بسیاری موارد باید در مورد بكارگیری مواد رنگی ملاحظات خاصی را در نظر داشت . معمولاً رنگ ظاهری مواد در هنگام خشك شدن به طور چشمگیری تغییر می كند . این مطلب به خصوص در مورد چند مصداق دارد . پنبه در زمان خیس بودن ، بسیار تیره تر به نظر می رسد . معمولاً همیشه عملیات خشك كردن مصنوعی در حالتی انجام می گیرد كه مواد ، بسته بندی شده اند . چرا كه خشك كردن در هوای آزاد چندان مناسب نیست و زمان زیادی را به خود اختصاص می دهد .عموماً از اتاق های حرارت ( گرم خانه) و یا از ماشین هایی استفاده می كنند كه ویژه این كار ساخته شده اند و جلو آسیب رسیدن به جسم را می گیرند و این كار را در نهایت دقت انجام می دهند و عمل خشك كردن هرگز نباید در دمای بسیار بالا صورت پذیرد . چرا كه این كار هم بر روی الیاف و هم بر روی كیفیت رنگ آنها تأثیر نامطلوبی می گذارد . نگه داشتن دما در ۱۸۰ درجه فارینهایت یا كمتر از آن خطر چندان زیادی نخواهد داشت.
۹- عملیات پس از خشك كردن مواد. اغلب لازم است كه پس از اتمام عمل رنگرزی ، اجسام رنگ آمیزی شده را به نسبت موارد كاربردی كه در آینده دارند ، از یك سری مراحل اضافی جداگانه دیگر نیز عبور نمایند . به نحوی كه عدم انجام این مراحل به منزلة عدم تكمیل فرآیند رنگرزی ، محسوب می شود . به عنوان نمونه ، مواد پشمی را صابونی می كنند تا بدین وسیله مواد رنگی اضافی آنها پاك و حذف شوند . پنبه رنگرزی شده نیز از یك حمام نرم كننده عبور داده می شود كه این حمام شامل روغن و صابون یا الكل است كه منسوجات پنبه ای ابتدا در روغن به حالت تعلیق قرار می گیرند . بنابراین ، مقدار كمی از روغن به درون الیاف نفوذ می كند و سبب نرم شدن و براق شدن رنگ آن می شود . بسیاری از فرآیندهایی كه در راستای عملیات رنگرزی صورت می گیرند ، منجر به ایجاد یك نوع پنبة خشك ، خشن و ناملایم می شوند ؛ چرا كه مادة تثبیت كنندة رنگ با جوهر مازو و نمكهای فلزی یا با گوگرد تركیب و خشك می گردد . روغن موجود در گرم خانه كه به لابلای الیاف پنبه نفوذ می كند ، سبب بهبود وضع ظاهری و نرمی و لطافت منسوجات رنگ شده می شود . ابریشم پس از این كه رنگ می شود ، بسیار براق است . دلیل نرمی و براقی بسیار زیاد ابریشم این است كه پس از رنگریزی از یك حمام شامل اسید سركه تا اسید تارتاریك عبور داده می شود و عملیات آب كشی ، خشك كنی یا بخار دهی و شكل دادن به آن دستگاه بخصوص انجام می شود . در روش های قدیمی رنگرزی الیاف ابریشمی ، مادة رنگی عموماً تیره رنگ بود . دلیل این امر نیز به این صورت بود كه ابریشم از میان یك حوضچة حاوی سولفات آهن عبور داده می شد . اثر این كار عبارت بود از كاهش میزان آهن موجود در ماده رنگی ( كه معمولاً ریشة گیاهی داشتند ) این ماده معمولاً تیزه از سایر مواد رنگی بود . به همین دلیل در گذشته رنگ منسوجات ابریشمی تیره تر از امروز بود . به نظر می رسد كه ونیزیها اولین رنگرزان مدرن اروپایی ر بوده اند . ] بنجامین تودلو ما را مطلع می كند كه تعدادی از باز ماندگان در اطراف اورشلیم طی قرن دوازدهم وجود داشتندا ، كه به چیره دستی در هنر رنگرزی یا در واقع شاخه های پارچه باقی و نساجی مشهور بودند . [ ] ما یك منبع در سوابق تاریخی ونیز در در رابطه با نیل تا۱۱۹۴ نیافته ایم هر چند نیل در ونیز در این زمان ، به كار گرفته شد ، این به نظر نمی رسد كه بقیه اروپا را گسترش داده باشد تا هنگامیكه دهه های بعد ونیز و صنایع آن به منجر اشاعه هنر رنگرزی یه كل اروپا شد از ونیز ، هنر رنگرزی یا نیل ، به تدریج در سراسر كشورهای دیگر اروپایی گسترش یافت و به زودی به مرحلة بالایی از دقت در هلند ، فرانسه و انگلیس و المان رسید و عموماً به اروپا معرفی نشد ، تا قرن چهاردهم میلادی وسمه كه تا حدی شبیه نیل بود استفاده می شد و هنگامیكه نیل در كمیت های بالا از طریق داد و ستد با هنر ، وارد شد جدی در تركیبش با رنرزی با نیل بر وسمه غلبه كرد . به نظر می رسد كه یك نوع وسمه در آن زمان وجود داشته است با نفوذ های سیاسی برای دستیابی به قوانین جدی در مقابل استفاده از نیل در بسیاری از كشورهای اساسی و این رنگ بر موقعیت جدی و خطر ناك ، باید غلبه می كرد قبل از این كه در نهایت جایوسمه پیشین را بگیرد كشف امریكا ، جنبش عظیمی را در هنر رنگرزی ، بوجود آورد ، با ایجاد یك تعداد كثیر از مواد رنگی جدید كه برای استفاده در اختیار بودند . بقم و چوب های قرمز متنوع از مركز و جنوب امریكا معرفی شدند و به زودی ، بسیار به كار گرفته شدند . ] حتی بقم به نظر می رسد كه به موقعیت قابل ملاحظه ای دست یافت ، هنگامیكه برای اولین بار ، استفاده شد ، ما یك فرمان از ملكه الیزابت یافته ایم در خصوص منع استفاده از بقم و نشان می دهد كه همة این ماده ، در صورت یافته شدن باید سوزانده شود ، جیمز اول در ۱۶۲۰ ، مانع واردات بقم شد اما رنگرزان ظاهراً از این ماده تحت عناوین دیگر ، استفاده می كردند .. همة این مواد جدید ، افزودنی های ارزشمندی به مواد رنگزا بود كه در آن زمان به كار می رفتند و به زودی ، بسیار مورد استفاده قرار گرفتند . مانند تبدیل به مركز بزرگ رنگ كردن پشم بود ، موقعیتی كه آن ها برای مدت زیادی آنرا حفظ كردند اما این هنر به تدریج در انگلیس و المان و نیز در فرانسه تكمیل شد . تنوع مواد رنگی گاهی كه به كار رفتند بسیار مختلف و متعدد بودند و بعضی نیز عجیب و جالب بودند . در انگلیس ، برای مثال ، یك مادة زرد رنگ از پوسته های پیاز به دست می آمد و بسیار به كار می رفت . تا اواسط قرن پیشین ، رنگ كردن بیشتر یك توسعة تدریجی داشت و تلاش كمی به دست یك مطالعة علمی مواد ، انجام شد . اما در سال ۱۸۵۶ ، یك دورة توسعة انقلابی را برای ما به ارمغان آورده در این است بود كه ] ویلیام هنری [ پركین یك دانشجوی انگلیسی كه زیر نظر هافمن در آلمان ، كار می كرد ماوین اولین ماده رنگزای شیمیایی را كشف كرد فقط این كشف به زودی یك جنبش و انقلاب عظیم را در شیوه های رنگ كردن از طریق فراهم سازی رنگزاهای متعدد به همراه داشت بلكه هنر رنگرزی را نیز بیشتر به علم شیمی كه از آن پس رشد چشمگیری یافت ، مرتبط می كرد . قبل از آن زمان . شیوه های رنگ كردن ، بسیار غیر علمی ، سخت و كمتر بر پایة مهارت و چیره دستی بودند و در پرده ای از اوهام قرار داشتند . این شیمیدان ، عملاً مشغول در زمینه های دیگری بود كه به كار خارج از اصول علمی رنگ كردن علاقمند شد و فقط چندین محقق معدود درگیر این تحقیق شده بودند . اما كشف رنگ های زغال سنگ زمینة پر منفعت زا برای تحقیق شیمی فراهم كرد و این به زودی منجر به یك ارتباط تنگاتنگ رنگ و شیمی و منافع دو جانبه و متقابل هر دو موضوع شد. نتیجه نظم و سیستم و آگاهی اصول یش زمینه ای در رنگ كردن بود كه به زودی ایجاد شد ، در حالیكه قبل از هر چیز كه این موضوعی واضح بوده باشد ، امری بود مغشوش و وابسته به قانون رد یا پذیرش متدها . از آن زمان ، رنگ كردن به علوم كلی شیمی مربوط شد و به بالاترین توسعه و رشد خود تحت رهنمودهای منسجم بسیار یاز صنایع دیگر رسید . شیوه های قدیمی و منسوخ رنگ كردن ، كمتر یا بیشتر به معماهای عهد باستان مربوط بودند و روش دقیق و واضح ، فهم دقیق و روند علمی را ارائه و معرفی می كردند . بیشتر مواد رنگی گیاهی كه نیازمند شیوه های فاقد كارایی و خسته كننده و طولانی كاربردی بودند تقریباً جای خود را به رنگزا های جدید دادند كه به راحتی و سریع قابل استفاده بودند . رنگ های به دست آمده از طریق شیوه های قدیمی محدودیت های زیادی داشتند ، درخشندگی رنگ ، در موارد بسیاری غیر ممكن بود و محدودة سایه ها نیز كم بود و بدون غلیط كردن مرحله نگ كردن ، بیشتر نمی شدند . معرفی رنگزا های جدید امكان به دست آوردن رنگ هایی را فراهم كرد كه تاكنون رنگرزان امید كمی به تولید آن ها داشتند و بیشترین سایه های متنوع و نازكتر و درخشندگی رنگ داشتند . اما تعداد كمی از رنگ های طبیعی حتی یك اثر از باقیمانده هایشان در تجارت ، بودند و بعضی هنوز شكل خود را به خاطر كیفیت خوب و ارزان بودن ، حفظ كرده بودند . بنابراین نیل تنها رنگ طبیعی بود كه در مقابل همة رقابت های برجسته مقاومت می كرد ، اما چند دهة اخیر ،تولیداین ماده از طریق مصنوعی با موفقیت دیده شده است و یك پرسش در آن زمان بوده كه آیا رنگ گیاهی كاملاً از بازارها رانده خواهد شد . یك نتیجة مشابه ، شاهد این مورد روناس است كه تقریباً برابر با نیل ، اهمیت تجارتی متغیر دارد ، این ماده از طریق مصنوعی نیز تحت عنوان الیزارین تهیه می شود و به زودی جای روناس طبیعی را كاملاً خواهد گرفت . بقم هنوز اهمیت خود را این به هر صورت در بین مواد رنگزا، و اساساً به عنوان یك كالای ارزان و خوب حفظ كرده است .
۳- رنگ های قدیمی در مقایسه با رنگ امروزی : در این نقطه ، این جالب توجه است كه به طور مختصر دربارة معیار دائمی بودن و ارزش رنگ رنگ های طبیعی قدیمی و رنگ های مصنوعی اخیر تر ، صحبت كنیم . ] در قرون شانزدهم ، هفدهم و هیجدهم ، رنگ ها اساساً برای تولید رنگ های سریع ، به كار می رفتند عبارت بودند از : ۱- آبی – نیل و وسمه ۲- نارنجی قرمز قرمز دانه۴- قهوه ای – پوست گردو . ۵- زرد اسپرك. ۶- سیاه سولفات اهن+نیل. بسیاری از رنگ های گاهی دیگر ، برای تولید رنگ ها استفاده می شدند اما این ها به عنوان رنگ های فرعی شناخته شدند و اما انسجام و استحكام یك رنگ جدید ، به اندازة رنگ های طبیعی نبود ، در حالیكه استحكام رنگ های قدیمی قابل تمجید بود . ] در قرن هیجدهم ، عمل رنگ كردن با قوانین شدید و محدودی تحت « قوانین» كولبرت ، مواجه شدند و یك رنگرز ، اجازه داشت كه رنگ های « واقعی » را با هر رنگ فرعی » بیامیزد . این قوانین بستة حكومتی ، تأثیرات پر منفعتی بر استفاده از بهترین و با استحكام ترین رنگ های در راختیار ، داشتند ، اگر ما بحث رنگ های گیاهی قلبی را مرور كنیم ، خواهیم فهمید كه شاید مقاومترین رنگ ، نیلی است
ترجمه:علیرضا برادران
منبع : مرکز علمی و پژوهشی فرش ایران


همچنین مشاهده کنید