جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

ما فقط می ترسیم


ما فقط می ترسیم
افسانه های اینوئیت به تناسب محیط زندگی شان آكنده از داستان های ماجراجویی در شكار نهنگ و گراز دریایی است. در زمستان طولانی قطب ماه های انتظار برای از راه رسیدن گله های گوزن شمالی (كاریبو) و نشستن كنار حفره هایی در لایه یخ به ماهیگیری و شكار فك (سیل) به قصه هایی درباره ظهور ناگهانی و اسرارآمیز اشباح و موجودات افسانه ای جان می دهد. اینوئیت ها در جست وجو برای یافتن تصاویری از ارواح خانواده و دوستان درگذشته شان به نورهای درهم آمیخته شفق قطبی می نگرند. آنها معتقدند كه ارواح نیاكانشان در زندگی بعدی خود در این نورها می رقصند. در امور معنوی شان به شمن تكیه دارند اما نزدیك ترین چیز در باورهایشان به خدایی واحد و اصلی، سدنا (Sedna) یا پیرزن بود كه زیر دریا زندگی می كرد: نكته جالب آنكه در میان اینوئیت ها نه آسمان بلكه این دریا بود كه به دلیل وجود منابع اصلی غذا در آن حاوی ارواح بزرگ پنداشته می شد.
اینوئیت ها به طور سنتی نوعی آئین شمنی به جا می آورند كه اساساً مبتنی بر اصول روح باوری (animism) است. آنها معتقدند كه همه چیز درست مانند انسان نوعی روح دارد و هر گاه كسی نیازمند حیوان یا چیز بی جانی باشد با استمداد از خدایانی فراطبیعی می تواند تا حدی در این ارواح نفوذ كند. شمن ها كه در زبان اینوكتیتوت معمولاً آنگاكوك نامیده می شوند، رهبر جامعه نیستند بلكه نوعی درمان گر یا روان درمان گرند كه زخم ها را مداوا و افراد را نصیحت می كنند. علاوه بر این ارواح را نیز احضار می كنند تا به مردم در زندگی شان كمك كنند. شمن كه ممكن است مرد یا زن باشد وظیفه اش دیدن و تفسیر نكات باریك و امور غیبی و توجه دادن به آنها است.
شمن ها برای این منظور تربیت نمی شدند بلكه عقیده بر آن بود كه با این توانایی به دنیا می آیند. دین در میان اینوئیت ها در ارتباط نزدیك با نظامی از آیین ها است كه با زندگی روزمره مردم آمیخته شده است. این آیین ها از پیچیدگی خاصی برخوردار نیستند اما فوق العاده ضروری به شمار می آیند. بنا به قول معروفی كه در میان اینوئیت ها رایج است «بلای عظیمی كه هستی ما را تهدید می كند در این واقعیت ریشه دارد كه آنچه می خوریم اكنون دیگر فقط روح است.» با اعتقاد به اینكه همه چیز - ازجمله جانوران - روحی مانند روح انسان دارند، هر شكاری كه بدون نشان دادن احترام لازم و دعا و التماس مرسوم صورت گیرد فقط بهانه ای به دست ارواح آزاد شده خواهد داد تا انتقام بگیرند. سختی و پرحادثه بودن زندگی در قطب سبب شده كه اینوئیت ها پیوسته در ترس از رخدادهای مهارناپذیر به سر برند، جایی كه یك بدشانسی ساده می تواند كل جامعه ای را نابود سازد. رنجاندن یك روح به معنای پذیرفتن خطر مداخله آنها در شرایطی است كه خود به قدر كافی در مرز هستی و نیستی قرار دارد. اینوئیت ها از نیروهای فراطبیعی استدعا می كنند یاری شان دهند تا بتوانند روز آغاز كرده را به شب برسانند. چنانچه راهنمای اینوئیت راسموسن در پاسخ او كه از اعتقادات مذهبی شان پرسیده بود گفت: «ما به چیزی اعتقاد نداریم، ما فقط می ترسیم.»
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید