جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

آرامشی به وسعت آسمان


آرامشی به وسعت آسمان
▪ خاطرات خانم مونیکا والر که به علت آرامش نماز به دین اسلام گرایش پیدا کرد.
وی اهل اکوادور بوده و هم‌اکنون در آمریکا زندگی می‌کند.من در خانواده‌ای کاتولیک در اکوادور به دنیا آمدم. خانواده من خانواده‌ای مذهبی به حساب نمی‌آمد زیرا آنها به تعلیمات دینی خود پایبند نبودند. آنها حتی به کلیسا هم نمی‌رفتند، به جز مادربزرگم که جرقه‌های مذهب را او در دلم ایجاد کرد.
اولین برخورد من با افراد مذهبی زمانی اتفاق افتاد که برای تحصیل در دانشگاه، به آمریکا رفتم. در دانشگاه با مسلمانان زیادی آشنا شدم. اطلاعات زیادی درباره اسلام نداشتم اما گاهی اوقات هم کلاسی‌های مسلمانم را در حال نماز خواندن می‌دیدم. به نظر من این نوع نماز خواندن بسیار آرامش بخش به نظر می‌آمد. دوستان مسلمانم با تمام وجود به نمازشان اعتقاد داشتند و من به اعتقاد آنها غبطه می‌خوردم. این اولین نکته‌ای بود که من را به اسلام علاقه‌مند کرد.
مادر بزرگ من به عنوان یک مسیحی معتقد، هفته‌ای یک بار به کلیسا می‌رفت و هرچند مراسم کلیسا آرامش بخش بود، اما به نظر من یک روز در هفته برای ارتباط داشتن با خدا کافی نیست. دوستان مسلمانم پنج بار در روز نماز می‌خواندند. احساس می‌کردم آرامشی که در وجود این دوستانم می‌بینم، با نماز خواندنشان به وجود آمده است.
در اواخر دوران تحصیلم تصمیم گرفتم که درباره اسلام تحقیق کنم. با چند نفر از دوستانم به مسجد رفتم و درباره برنامه‌های مسجد با آنها صحبت کردم. در آن مسجد کلاس‌هایی برای مسلمانان جدید برگزار می‌شد که مدرس آن یک خواهر محجبه خوش برخورد بود. من آن کلاس‌ها را به صورت منظم رفتم و در پایان دوره فهمیدم که اسلام بهترین دین برای من است.
برخلاف کاتولیسم، اسلام دین خالص و دست نخورده‌ای به نظر می‌رسد و به نظر من تنها دینی است که هیچ انسانی نتوانسته در آن مداخله کرده و کلام خدا را تغییر دهد. حتی در کمترین مقیاس و این خاصیت، اسلام را در میان دیگر ادیان، بی‌نظیر جلوه می‌دهد. هرچه بیشتر قرآن می‌خواندم، به کامل بودن آن بیشتر پی می‌بردم. انگار خداوند همه نکات درست زندگی کردن را توضیح داده است. گاهی اوقات در زندگی به دو راهی می‌رسیم.
منظورم دوراهی‌های بزرگ و سرنوشت ساز نیست، حتی اتفاقات روزمره هم ممکن است انسان را بر سر دوراهی قرار دهد. مثلا اینکه دوستانم را از میان کدام گروه انتخاب کنم؟ یا اینکه آیا درست است به همسایه‌ام درباره رفتار نا مناسبش تذکر بدهم؟ و یا موضوعاتی مانند اینها. در دین اسلام می‌توان در هر شرایطی با استفاده از قرآن و حدیث، راه درست را انتخاب کرد.
وقتی کاتولیک بودم باید جواب همه این سوالات را حدس می‌زدم. هیچ وقت نمی‌توانستم مطمئن باشم که گزینه درست را انتخاب کرده‌ام. شاید خیلی‌ها این خصوصیت اسلام را خوب ندانند و آن را سختگیری و یا وسواس بخوانند، اما من دوست دارم در همه لحظات زندگی راه درست را دنبال کنم و بدانم که خداوند از من چه انتظاری دارد.
اعتراف می‌کنم که رعایت همه دستورات اسلام کار راحتی نیست. مخصوصا اگر یک تازه مسلمان باشی. من بعد از مسلمان شدن، بسیاری از عادت‌های قبلی‌ام را ترک کردم و حتی مجبور شدم شغلم را ترک کنم. شغل قبلی‌ام به من این اجازه را نمی‌داد که به صورت آزادانه مانند یک زن مسلمان، با حجاب، کار کنم. اما در محل کار کنونی‌ام چندین خانم مسلمان دیگر نیز کار می‌کنند.
به نظر من مشکل اصلی مسلمانان در جامعه‌های غربی این است که این جامعه‌ها هنوز به درستی با اسلام آشنا نشده‌اند و با وجود رشد روز افزون مسلمانان در غرب، گستره فعالیت و حضور آنها در جامعه، مخصوصا بعد از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، بسیار محدود‌تر شده است.
فکر می‌کنم که اگر همه آدم‌ها، وظیفه انسانی خود را در قبال یکدیگر انجام دهند و به یکدیگر به عنوان یک انسان احترام بگذارند، این مشکل نیز حل خواهد شد. باید چشمانمان را عادت دهیم تا به جای مسلمان، مسیحی، یهودی و...، آدم‌ها را ببینند.
امیدوارم چیزی را از خاطراتم فراموش نکرده باشم.
سلام خدا بر شما باد
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید