عزاداران حلقهحلقه ایستادهاند، چند نفری دور زنی که فقط از میان زمزمه نالههای آرامش یک جمله شنیده میشود: «این بچه هنوز جوان بود». گروهی دیگر مسیر حرکت خودروی اصلی را که مسئولیت حمل جنازه تا روستای ایوانِ ایلام دارد، باز میکنند و چندین زن و مرد مشغول آرامکردن کودکان هستند. اما یک گروه بیش از دیگران جلب توجه میکنند؛ جوان، آراسته به لباسهای مشکی، خوش قدوبالا و تنومند، اما شانههای عریضشان از مصیبتی میلرزد که «خانهخرابشان کرده است».