یکشنبه / ۵ مرداد / ۱۴۰۴ - 27 July, 2025
 سایت جوان آنلاین / ۱۴۰۳/۱۲/۱۹

پدرم مزد شب‌زنده‌داری را کنار شهدا گرفت

پدرم مزد شب‌زنده‌داری را کنار شهدا گرفت
صبح بود که به خانه رسید. هوا هنوز تاریک بود. در را زد و من رفتم که در را باز کنم، دیدم همان جا پشت در روی زمین خانه خوابیده است. دستش را گرفتم و آوردم داخل. پوتین‌ها را که از پایش درآوردم متوجه نشد. هر طور بود او را به داخل اتاق بردم و سر جایش خوابید. آنقدر در طول روز دوندگی و کار می‌کرد که نمی‌دانست چه زمانی خوابش برده است. وقتی به این خاطره فکر می‌کنم می‌گویم، پدرم نمونه آن فرموده‌ای است که می‌گوید: بسیجی آن است که نخوابد، بلکه از شدت خستگی به خواب برود