آشفتهترین حال یکفرد را تصور کنید! همانها را در راهروهای بیمارستانها میبینید؛ که نای حرف زدن ندارند، کلافهاند، قرار ندارند و پاهایشان را بیشتر از حالت معمول همیشه، تکان میدهند. از همان تکانهای عصبی و سرشار از اضطراب.آدمهایی که شب تا صبح را در همین راهروها، با همین بیقراری و در سرما و گرمای شب گذراندهاند؛ بدون اینکه بتوانند یک دقیقه آرام، پلک بر هم بگذارند.