غلام باستانی، پدر یک خانواده سهنفره که مردی هوسباز و معتاد به موادمخدر است و خودبزرگپنداری خاصی دارد، دنیا را از آنِ آدمهای بد میداند و پسر بزرگترش علی که هیچ نشانی از پدر ندارد، باور به خوبی دارد، حتی اگر آدمهای اهلش نتوانند فاتح اتفاقات کوچک و بزرگ زندگی باشند.