خواهر 14 سالهام را از چنگ دوست شیطان صفت پدرم نجات دادم
۱۶ سال بیشتر ندارم و در مقطع دبیرستان تحصیل میکنم اما تا الان زندگی گرم و خوشی را کنار خانواده تجربه نکردم. از وقتی که یادم می آید پدرم به شیشه اعتیاد دارد. در خانه ماچیزی جز جنگ و دعوا و فحاشی وجود ندارد. مادرم به خاطر اینکه خرج خانه را بدهد به ناچار از یک پیرزن تنها پرستاری میکند و بیشتر اوقات شبها هم از سر کار نمیآید. پدرم هم که حس مسئولیت پذیری در او مرده بود با پولی که از مادرم به زور می گرفت،مواد مصرف می کرد.