خاطرات مامور سابق وزارت اطلاعات؛ قسمت هجده: میرزایی اول ادعای مهدویت و بعد ادعای خدایی کرد/ گروه میرزایی برای خودشان حدیث جعل کرده بودند/ اعضای گروه میرزایی بدون هیچگونه مقاومتی دستگیر شدند
چند بار با آنها صحبت کردم حسین میگفت ببینید شما هر ارادهای بکنید آقا ابراهیم میرزایی میفهمه شما تکون بخورید این میفهمه اصلاً اون تیری که شماها به پاش زدین اون خودش میخواست تیر به پاش بخوره آن موقع میرزایی آلمان بود یا ترکیه یادم نیست من هم گفتم خوب بیا یه امتحانی بکنیم بلند شیم بریم پیش میرزایی من اسلحه مو مییارم بهش شلیک میکنم. میرزایی اراده کنه تیر بهش نخوره دو حالت داره یا تیر بهش نمیخوره من بهش ایمان مییارم یا تیر میخوره تلف میشه تو باید به من ایمان بیاری، وقتی دید حرفم منطقی است …