آخرین خبر/وقتی پدر ناهید وارد آتلیه شد دلم هری ریخت پایین؛ امیدوار بودم هیچوقت سراغ من نیاد...امّا اومد و ازم خواست به عنوان تنها عکاسی که بهش اعتماد داره، عکاسی عروسی ناهید رو قبول کنم! نه دل قبول کردن داشتم نه روی نه گفتن من دوسال بود که تو این محل زندگی میکردم و برای تمام مردم این راسته احترام