آخرین خبر/ ساعتی کز دَرَم آن سرو روان بازآمد راست، گویی به تن مُرده روان بازآمد بازار بختِ پیروز که با ما به خصومت میبود بامداد از در من صلحکنان بازآمد پیر بودم ز جفای فلک و جور زمان باز پیرانهسرم عشقِ جوان بازآمد دوست بازآمد و دشمن به مُصیبت بنشست بادِ نوروز علیرغم خزان بازآمد عشقِ روی تو حرا