سه شنبه, ۲۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 11 June, 2024
۱۴۰۳/۰۲/۱۲ / خبرگزاری مهر / فرهنگی
رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» در نمایشگاه کتاب عرضه میشود
رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» نوشته غزاله بزرگزاده بهزودی توسط نشر روزگار منتشر میشود.
https://mehrnews.com/x34P4K ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳، ۱۱:۱۷ کد خبر 6093871 فرهنگ و ادب کتاب و ادبیات فرهنگ و ادب کتاب و ادبیات ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳، ۱۱:۱۷ توسط نشر روزگار؛ رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» در نمایشگاه کتاب عرضه میشود
رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» نوشته غزاله بزرگزاده بهزودی توسط نشر روزگار منتشر میشود. به گزارش خبرنگار مهر، رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» نوشته غزاله بزرگ زاده به زودی توسط نشر روزگار منتشر و در نماشیگاه کتاب تهران میشود. این رمان دارای داستان های فرعی از چند راوی در بازه های مختلف است.
شخصیت اصلی این رمان دختری است که حادثهای کابوسها ورنجهای گذشته را برای او زنده میکند. دختری که سرگردان است برای رمزگشایی از گذشته و اتفاقاتی که رنگ و بویی تازه به خود گرفتهاند، او را در مسیری تازه و چالشی قرار میدهند.شخصیتهای فرعی خواسته و ناخواسته پایشان به زندگی کاراکتر اصلی داستان کشیده می شود و حتی گاه راوی داستان میشوند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
با بدنی لرزان و لکلککنان جلو رفتم، تا رسیدم به آخرین قدمی که برای اولینبار پرهیبی تنها را دیدم. سرتاپا خیس عرق بودم. در حالیکه عرق از چهرهام میچکید، با بدنی لرزان و کلهای که به سختی بر گردنم بند بود، به دور و بر نگاه کردم. همهجا را همان درختان کاج پهن و قطور، نارون و بید مجنون پر کرده بودند و شعلههای مرتعش بر آنها سایه میانداختند. سرم را بالا گرفتم و شاخههای درهم تنیدهی درختان بالای سرم سقفی درست کرده بودند و از فضای خالی میانِ شاخهها آسمان را دیدم که سیاه و صاف بود و چند ستاره که گویی به من چشمک میزدند. کد خبر 6093871 فاطمه میرزا جعفری
کپی شد برچسبها نشر روزگار کتاب و کتابخوانی معرفی کتاب سیوپنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران
رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» نوشته غزاله بزرگزاده بهزودی توسط نشر روزگار منتشر میشود. به گزارش خبرنگار مهر، رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» نوشته غزاله بزرگ زاده به زودی توسط نشر روزگار منتشر و در نماشیگاه کتاب تهران میشود. این رمان دارای داستان های فرعی از چند راوی در بازه های مختلف است.
شخصیت اصلی این رمان دختری است که حادثهای کابوسها ورنجهای گذشته را برای او زنده میکند. دختری که سرگردان است برای رمزگشایی از گذشته و اتفاقاتی که رنگ و بویی تازه به خود گرفتهاند، او را در مسیری تازه و چالشی قرار میدهند.شخصیتهای فرعی خواسته و ناخواسته پایشان به زندگی کاراکتر اصلی داستان کشیده می شود و حتی گاه راوی داستان میشوند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
با بدنی لرزان و لکلککنان جلو رفتم، تا رسیدم به آخرین قدمی که برای اولینبار پرهیبی تنها را دیدم. سرتاپا خیس عرق بودم. در حالیکه عرق از چهرهام میچکید، با بدنی لرزان و کلهای که به سختی بر گردنم بند بود، به دور و بر نگاه کردم. همهجا را همان درختان کاج پهن و قطور، نارون و بید مجنون پر کرده بودند و شعلههای مرتعش بر آنها سایه میانداختند. سرم را بالا گرفتم و شاخههای درهم تنیدهی درختان بالای سرم سقفی درست کرده بودند و از فضای خالی میانِ شاخهها آسمان را دیدم که سیاه و صاف بود و چند ستاره که گویی به من چشمک میزدند. کد خبر 6093871 فاطمه میرزا جعفری
کپی شد برچسبها نشر روزگار کتاب و کتابخوانی معرفی کتاب سیوپنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران
انتخابات ریاست جمهوری انتخابات فوتبال مسعود پزشکیان انتخابات ریاست جمهوری 1403 ایران پرسپولیس استقلال رژیم صهیونیستی شورای نگهبان غزه اسرائیل