پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

یارب آشفتگی زلف به دستارش ده


یارب آشفتگی زلف به دستارش ده    چشم بیمار بگیر و دل بیمارش ده
تا به ما خسته دلان بهتر ازین پردازد    دلی از سنگ خدایا به پرستارش ده
چاک چون صبح کن از عشق گریبانش را    سر چو خورشید به هر کوچه و بازارش ده
از تهیدستی حیرت زدگان بی‌خبرست    دستش از کار ببر، راه به گلزارش ده
سرمه‌ی خواب ازان چشم سیه مست بشو    شمع بالین ز دل و دیده‌ی بیدارش ده
تا مگر با خبر از صورت عالم گردد    به کف آیینه‌ای از حیرت دیدارش ده
نیست از سنگ دلم، ورنه دعا می‌کردم    کز نکویان، به خود ای عشق سر و کارش ده
صائب این آن غزل مرشد روم است که گفت    ای خداوند یکی یار جفا کارش ده


همچنین مشاهده کنید