چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

چو افکنده ببیند در خون تنم را


چو افکنده ببیند در خون تنم را    کنید آفرین ترک صید افکنم را
نیاید گر از دیده سیلی دمادم    که شوید ز آلودگی دامنم را
ور از خاک آتش علم برنیاید    که هر شام روشن کند مدفنم را
به فانوس تن گر رسد گرمی دل    بسوزد بر اندام پیراهنم را
زغم چون گریزم که پیوسته دارد    چو پیراهن این فتنه پیرامنم را
مشرف کن ای ماه اوج سعادت    ز مسکین نوازی شبی مسکنم را
ز دمهای بدگو مشو گرم قتلم    بهر بادی آتش مزن خرمنم را
نیم محتشم خالی از ناله چون نی    که خوش دارد او شیوه‌ی شیونم را


همچنین مشاهده کنید