هماتوم اپىدورال معمولاً بهعلت شکستگى جمجمه و پارگى عروق مننژيال (معمولاً شاخهٔ خلفى شريان مننژيال مياني) بهوجود مىآيد.
تمام شکستگىهاى جمجمه همراه با هماتوم اپىدورال کوچکى هستند که معمولاً هماتوم وريدى بوده و از فضاى ديپلوئيک منشاء مىگيرد. وقتى قسمتى از دوراکه در مجاورت شکستگى قرار گرفته از تابل داخلى جمجمه فاصله مىگيرد، فضاى حاصله با خونريزى شريان منژيال پاره پُرشده، دورا فاصلهٔ بيشترى گرفته و يک تودهٔ بزرگ خارج دورائى بهوجود مىآيد که موجب فشار شديد روى نسج مغزى مىشود. گاهى فضاى فوق با خون وريدى پر مىشود که اغلب اوقات در شکستگىهاى روى سينوسهاى عرضى يا ساژيتال فوقانى چنين است.
علت، پارگى سينوسهاى فوق يا پارگى وريدهائى است که به سينوسهاى فوق مىريزند.
هماتوم اپىدورال مىتواند پس از يک آسيب خفيف مغزى نيز روى دهد.
پس از ضربه، در يک فاصلهٔ زمانى مبانى عملکردى مغز طبيعى بوده و سپس با گسترش هماتوم اپىدورال بهطور پيشروندهاى هوشيارى از دست رفته و نقايص عصبى بروز مىکند. شايعترين محل هماتوم اپىدورال قسمتهاى خارج لوبهاى تمپورال - جائى که جمجمه نازک و عروق مننژيال متعدد هستند - مىباشد. با گسترش هماتوم، لوب تمپورال بهسمت داخل فشرده شده و موجب همىپارزى طرف مقابل و حتى فتق ترانس تنتوريال بهعلت فشار لوب تمپورال روى ساختمانهاى مغز ميانى بهسمت بريدگى تنتوريال مىشود.
ميزان مرگومير ناشى از هماتوم اپىدورال به ۳۰ تا ۵۰% مىرسد. اين موارد بهويژه شامل بيمارانى است که تشخيص گسترش هماتوم داخل جمجمهاى با تأخير صورت گرفته است.
هماتومهاى خارج دورا ممکن است در حفرهٔ خلفى ديده شوند و مطمئنترين راه تشخيص آنها انجام CTاسکن يا آنژيوگرافى و رتبرال است.
هماتومهاى سابدورال
هماتومهاى سابدورال شايعترين ضايعات فضاگير داخل جمجمهاى مىباشند که از ضربات مغزى ناشى مىشوند.
اکثر هماتومهاى سابدورال ناشى از پارگى وريدهاى پلى هستند که خون را از کورتکس مغز تا سينوسهاى بزرگ روى دورا درناژ مىکنند. اين ضايعات ممکن است تا مدتى تشخيص داده نشوند و يا ممکن است در کسانى ديده شوند که صدمات شديد مغزى داشته و از همان ابتدا هوشيارى خود را از دست دادهاند. بيماران اخير ميزان مرگومير بالائى دارند، اگر همراه با هماتوم سابدورال ادممغزى مشخصى وجود داشته باشد، ممکن است علىرغم کوچکبودن هماتوم در اوايل ضايعه، علامتدار شوند.
در بيماران مسنتر که مغز کوچکترى از جمجمه خود دارند، ممکن است هماتوم قبل از ايجاد علائم و نشانههاى عصبي، کاملاً گسترش يافته باشد.
هماتومهاى سابدورال حاد
اين موارد در ظرف ۲۴ ساعت پس از آسيب تظاهر مىيابند. ميزان مرگومير در هماتومهاى سابدورال حاد از هر نوع ضايعه ديگر مغزى بسته، بيشتر است. اين هماتومها اغلب همراه با لهشدگى و پارگى شديد مغزى هستند که اين ضايعات همراه، حتى علىرغم تشخيص و برداشت هماتوم سابدورال حاد، بيمار را بهسمت ادم و صدمات مغزى پيشرونده، مىبرند. اگرچه اکثر هماتومهاى سابدورال حاد منشاء وريدى دارند اما گاهى پارگى شريانهاى کورتيکال باعث تسريع گسترش هماتوم مىشوند. تخليهٔ زودهنگام اين ضايعات فضاگير واجب است: اما بههرحال ميزان مرگومير براى بيمارانى که ترکيبى از ضايعات فشارى خارجى و داخلى مغزى دارند، بالاى ۷۵% مىماند.
هماتومهاى سابدورال تحت حاد
اين موارد بين ۱ تا ۱۴ روز پس از آسيب، تظاهر مىيابند.
نشانهها مرتبط با فشار مغزى پيشرونده بوده و شامل موارد زير مىباشند. سردرد شديد، ادم پاپى و نقايص فوکال عصبى شامل همىپارزى يا ديسفاژي.
هماتوم سابدورال مزمن
اين هماتوم ها با شروع نقايص عصبى پيشرونده، دو هفته پس از آسيب بهسر، شناخته مىشوند. در بعضى مواقع آسيب اوليه وارد بهسر کاملاً فراموش شده است و بيمار براى تومورهاى احتمالى مغزى يا دمانسهائى مثل بيمارى آلزايمر مورد بررسى واقع مىشود. سردرد شايع بوده و نقايص عصبى فوکال ممکن است وجود داشته باشند. معمولاً دمانس و لتارژى پيشرونده موجب مراجعه بيمار براى بررسىهاى پزشکى مىشود.
خونريزى اوليه ممکن است کم باشد يا در بيماران مسنتر که بطنهاى بزرگ و فضاى سابآراکنوئيد متسعى دارند، ديده شود. هماتوم بهمدت ۲ تا ۳ هفته بهصورت لخته باقىمانده و سپس بهتدريج حل مىشود.
هماتوم سابدورال مزمن در دو گروه سنى شايعتر است؛ يکى نوزادان و ديگرى افراد بالاى ۶۰ سال. بهعلت پيشرفت آهسته و تدريجى علائم ممکن است رفتار بيمار بيشتر به علل روانپزشکى نسبت داده شود تا به علل فيزيکي. هماتوم سابدورال مزمن در ۲۰% موارد دوطرفه بوده و بهترين روشهاى تشخيص آن CT, MRI يا اسکن راديونوکلئيد مغز است که هرسهٔ اين روشها ارزشمند مىباشند.