دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

ما قلم در سر کشیدیم اختیار خویش را


ما قلم در سر کشیدیم اختیار خویش را    اختیار آنست کو قسمت کند درویش را
آنکه مکنت بیش از آن خواهد که قسمت کرده‌اند    گو طمع کم کن که زحمت بیش باشد بیش را
خمر دنیا با خمار و گل به خار آمیختست    نوش می‌خواهی هلا! گر پای داری نیش را
ای که خواب آلوده واپس مانده‌ای از کاروان    جهد کن تا بازیابی همرهان خویش را
در تو آن مردی نمی‌بینم که کافر بشکنی    بشکن ار مردی هوای نفس کافرکیش را
آنکه از خواب اندر آید مردم نادان که مرد    چون شبان آنگه که گرگ افکنده باشد میش را
خویشتن را خیرخواهی خیرخواه خلق باش    زانکه هرگز بد نباشد نفس نیک‌اندیش را
آدمیت رحم بر بیچارگان آوردنست    کادمی را تن بلرزد چون ببیند ریش را
راستی کردند و فرمودند مردان خدای    ای فقیه اول نصیحت گوی نفس خویش را
آنچه نفس خویش را خواهی حرامت سعدیا    گر نخواهی همچنان بیگانه را و خویش را


همچنین مشاهده کنید