شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

صلا یا ایها العشاق کان مه رو نگار آمد


صلا یا ایها العشاق کان مه رو نگار آمد    میان بندید عشرت را که یار اندر کنار آمد
بشارت می پرستان را که کار افتاد مستان را    که بزم روح گستردند و باده بی‌خمار آمد
قیامت در قیامت بین نگار سروقامت بین    کز او عالم بهشتی شد هزاران نوبهار آمد
چو او آب حیات آمد چرا آتش برانگیزد    چو او باشد قرار جان چرا جان بی‌قرار آمد
درآ ساقی دگرباره بکن عشاق را چاره    که آهوچشم خون خواره چو شیر اندر شکار آمد
چو کار جان به جان آمد ندای الامان آمد    که لشکرهای عشق او به دروازه حصار آمد
رود جان بداندیشش به شمشیر و کفن پیشش    که هرک از عشق برگردد به آخر شرمسار آمد
نه اول ماند و نی آخر مرا در عشق آن فاخر    که عاشق همچو نی آمد و عشق او چو نار آمد
اگر چه لطف شمس الدین تبریزی گذر دارد    ز باد و آب و خاک و نار جان هر چهار آمد


همچنین مشاهده کنید