دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

چو نامه بر کید هندی رسید


چو نامه بر کید هندی رسید    فرستاده‌ی پادشا را بدید
فراوانش بستود و بنواختش    به نیکی بر خویش بنشاختش
بدو گفت شادم ز فرمان اوی    زمانی نگردم ز پیمان اوی
ولیکن برین گونه ناساخته    بیایم دمان گردن افراخته
نباشد پسند جهان‌آفرین    نه نزدیک آن پادشاه زمین
هم‌انگه بفرمود تا شد دبیر    قلم خواست هندی و چینی حریر
مران نامه را زود پاسخ نوشت    بیاراست بر سان باغ بهشت
نخست آفرین کرد بر کردگار    خداوند پیروز و به روزگار
خداوند بخشنده و دادگر    خداوند مردی و هوش و هنر
دگر گفت کز نامور پادشا    نپیچد سر مردم پارسا
نشاید که داریم چیزی دریغ    ز دارنده‌ی لشکر و تاج و تیغ
مرا چار چیزست کاندر جهان    کسی را نبود آشکار و نهان
نباشد کسی را پس از من به نیز    بدین گونه اندر جهان چار چیز
فرستم چو فرمان دهد پیش اوی    ازان تازه گردد دل و کیش اوی
ازان پس چو فرمایدم شهریار    بیایم پرستش کنم بنده‌وار


همچنین مشاهده کنید