جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

نقش اصول نهادینه شده در جهانگردی


از جمله ابعاد سياستگذارى جهانگردي، اصول نهادينه شده هستند که بايد توجه بيشترى به آنها مبذول نمود.
اُريوردن - O'Riordan، در سال ۱۹۷۱معتقد بود که:
از جمله اساسى‌ترين نيازهاى تحقيق در زمينهٔ مديريت، مديريت جهانگردي، نياز به تجزيه و تحليل فرآيند تکوين اصول نهادينه شده و نحوهٔ تکامل و توسعهٔ آنها در پاسخ به نيازهاى در حال تغيير و تنش‌هاى داخلى و خارجى موجود مى‌باشد. بر اساس شواهد و اسناد موجود که البته هر روز بر تعداد آنها نيز افزوده مى‌شود؛ شکل، ساختار و راهبردهاى عملياتى که اصول مديريت جهانگردى بر اساس آنها تدوين شده و تکامل مى‌يابند، تأثيرى به‌سزا بر فرآيند اجراء سياست‌هاى اصلى (هم از وسعت حيطهٔ انتخاب و هم از جهت نوع تصميم‌هاى مربوط به نيروى انساني) مى‌گذارند.
'سياستگذاري، فرآيند پيچيده‌اى است که بر اساس يک الگوى نهادينه شده هدايت و کنترل مى‌شود' (بروکس ۱۹۹۳:۷۹). اصول نهادينه شده، از جمله مسائلى هستند که نيازمند مطالعه و مداقهٔ بيشترى مى‌باشند' (ميچل ۱۹۸۹:۲۴۳).
'اما چندى نمى‌گذرد که اين اصول نهادينه شده (يا اصول نهادينه شده مورد توافق)، محدوديت‌هائى را فراروى سياستگذاران قرار داده و به جاى عرضه و پيشنهاد راه‌حل‌هاى مؤثر و مفيد، با پيچيده‌تر کردن راه‌حل‌هاى موجود، عواقب نامطلوبى را به بار مى‌آورند (سايمون ۱۹۷۶:۵۷۴). با افزايش محدوديت‌ها؛ ميزان مخالفت‌ها، مذاکرات و تبادل‌نظرها نيز افزايش مى‌يابد. در بلندمدت، اين اصول نهادينه شده ممکن است خود به‌ مثابهٔ سياست تلقى شده و مورد استفاده قرار گيرند. از آنجا که اين نوع سياست‌ها در فرآيند تصميم‌گيرى مورد توجه قرار مى‌گيرند و با توجه به ضرورت مشورت با گروه‌هاى خاص و پيروى از رويه‌هاى خاص؛ احتمال انتخاب پاره‌اى از تصميم‌ها افزايش و احتمال انتخاب ساير تصميم‌ها کاهش مى‌يابد (سايمون ۱۹۷۶:۵۷۵). ممکن است به بهانهٔ افزايش مشارکت و فعاليت دولت و همچنين افزايش نفوذ آن، ايجاد وزارتخانه‌ها و دواير جديد دولتى از اولويت بالائى در دستور کار سياسى برخوردار گردد.
حکومت‌ها، با ايجاد وزارتخانه‌ها و دواير جديد دولتى و بخش‌ها و مجموعه‌هاى مشاوره‌اى جديد در پيکرهٔ نظام اجرائي، تلاش مى‌کنند به همه ثابت کنند که در مورد مشکلى خاص کار مثبتى انجام مى‌دهند. به‌علاوه از آنجا که نظام ديوان‌سالار حاکم بر دستگاه‌هاى دولتى از حيث برخورد با مشکل و انجام اقدامات عملى در اين رابطه بسيار محتاط و محافظه‌کار است ... طراحى مجدد ساختار نظام ادارى و تهيه و تنظيم و وضع قوانين جديد، همواره بيانگر فشار مردم بر دولت براى انجام اقدام يا اقداماتى و اعمال تغييراتى متناسب براى حل يک مشکل خاص مى‌باشد. (مرسر - Mercer، در سال ۱۹۷۹:۱۰۷).
عليرغم اهميت و نقش مؤثر اصول و فرآيندهاى نهادينه شدهٔ سياستگذارى در روش‌شناسى تحقيقات و مطالعات مربوط به سياست‌هاى عمومي، به آنها توجه کافى مبذول نمى‌شود و بنابر اين فرآيند سياستگذارى و نقش دولت در اين زمينه به خوبى شناخته نشده و درک نمى‌گردد ( مارچ -March، اُلسن - Olsen ۱۹۸۹، پل ۱۰۰-۱۹۹۲:۹۹).
در واقع مى‌توان گفت که تحقيقات و مطالعات مربوط به سياست‌هاى عمومى و فرآيند سياستگذارى تحت‌تأثير نگرش‌هاو ديدگاه‌هاى غير نهادي- Noninstitutional approaches، قرار مى‌گيرند. پنج مشخصهٔ بارز اين ديدگاه‌ها و نگرش‌هاى غيرنهادى عبارت است:
- زمينه يا بافت‌گرائي-Contextualism. بر اساس اين نگرش، ساختار و فرآيند سياستگذاري، تابع بافت (يا شرايط محيطي) است. هر يک از تحليل‌گران و صاحب‌نظران، ديدگاهى خاص خود در مورد بافت اجتماع دارند. به‌عنوان مثال، نئومارکسيست‌ها معتقد هستند که ساختار طبقاتى - Class structure، بافت اصلى اجتماع را تشکيل مى‌دهد. بافت‌گرايان معتقدند که نيروهاى اجتماعى - Societal forces، بر سياست‌ها تأثير مى‌گذارند، اما تأثير سياست‌ها براجتماع و نيروهاى اجتماعى ناچيز است.
- کاهش‌گرائى - Reductionism، کاهش‌گرايان معتقدند که نيروهاى خرد - Microforces، اجتماعى بر نظام اجتماعى تأثير مى‌گذارند.
- مطلوبيت‌گرائى - Utilitarianism، مطلوبيت‌گرايان معتقدند که انسان‌ها، عقلانى و سنجيده عمل مى‌کنند. آنها با توجه به ترجيحات و منافع خود تصميم‌گيرى نموده و اقدام مى‌کنند.
- ابزارگرائى - Instrumentalism، ابزارگرايان معتقدند که آئين‌ها - Rituals و نمادها تأثير چندانى در سياست‌ها و فرآيند سياست‌گذارى نداشته و اقدامات سياسى - Political actions، را به‌عنوان اقداماتى راهبردى - Strategic actions، به‌شمار مى‌آورند.
- کارکردگرائى - Functionalism، کارکردگرايان معتقد هستند که در هر نظام سياسى الگوهاى تعاملي
- Patterns of interaction، خاصى وجود دارد که نيازهاى آن نظام را مرتفع مى‌سازد.
در مقابل اين نگرش‌هاى غيرنهادي، آن دسته از صاحب‌نظران و تحليل‌گرانى که بر نقش اصول نهادينه شده در فرآيند تدوين سياست‌هاى عمومى (کلان) تأکيد مى‌کنند، معتقدند که مشخصه‌ها و ويژگى‌هاى بارز فرآيند سياستگذارى و عوامل سياسى آنقدر زياد است که نمى‌توان نقش آنها را کمتر از عوامل اقتصادى يا ديگر نيروها و عوامل دانست (پل ۱۹۹۲). مطالعه و تحقيق در مورد اصول نهادينه شده، بسيار دشوار است، زيرا تعريف‌ها و تجزيه و تحليل‌هاى مختلف و متعددى از اين‌گونه اصول ارائه شده است. به‌عنوان مثال، ۱۹۹۰:۲ کلمن - Coleman، و اسکاگستاد - Skogstad، معتقدند که 'ترجيحات و ارزش‌هاى عوامل سياسي، متأثر از جايگاه و موقعيت آنها در سياست‌هاى نهادينه شده نيز تحت‌تأثير موقعيت عوامل و کارگزاران سياسى در ساختار نظام سياسي، خلق شده يا منسوخ مى‌شوند' . اين ديدگاه، بر قوانين، رويه‌ها و روش‌هاى استاندارد حاکم بر روابط ميان افراد در يک نظام سياسى و اقتصادى متمرکز مى‌باشد نمودار (فرآيند سياستگذارى ) ملاحظه کنيد. همچنين بايد توجه داشت که فرآيندها و الگوهاى نهادينه شده ميان عرصه‌هاى مختلف سياست‌هاى عمومى و داخل آنها متفاوت مى‌باشند. (هاوکر - Hawker در سال ۱۹۷۹) را ملاحظه کنيد.
پل (۱۹۹۲ ) مفهوم جامعهٔ دولت- شهر - State-Civil society، را بر اساس سه عنصر پيونددهنده - Tiers، پيشنهاد مى‌کند. اين سه عنصر عبارتند از:
- سنت‌هاى دولتى - State traditions، (سطح کلان)
- بخش‌هاى سياستگذار - Policy sectors، (سطح مياني)
- شبکه‌هاى سياستگذار - policy networks، (سطح خرد).
سنت‌هاى دولتى عبارت است از مجموعه قوانين و مقررات حاکم در کليهٔ نهادهاى دولتى که به‌نحوى بر فرآيند سياستگذارى کلان اثر مى‌گذارند. تجزيه و تحليل بخش‌هاى سياستگذار تا حدودى دشوار است، زيرا تعيين مرز ميان بخش‌هاى مختلف، دردسر آفرين و دشوار است. به‌هنگام بررسى و مطالعهٔ شبکه‌هاى سياستگذار نيز بايد روابط ميان دولتمردان دستگاه‌هاى دولتى با متوليان امور اجتماعى را مشخص ساخت.


همچنین مشاهده کنید