جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

فمینیسم لیبرال


فمينيست‌هاى ليبرال از اين موضوع سخن مى‌گويند که سرمايه‌دارى يا جامعهٔ صنعتى مى‌تواند در ماهيت نيازهاى زنان را برآورده سازد به شرط اينکه تغييراتى انجام گيرد.
فمينيست‌هاى ليبرال که در جنبش آزادسازى زنان کار مى‌کنند، در سال‌هاى دههٔ ۱۹۶۰ مبارزاتى را جهت کسب حقوق برابر با مردان و ايجاد فرصت‌هائى براى زنان آغاز کردند. هدف اين مبارزات کسب حقوق قانونى برابر در زمينه‌هاى کار و آموزش براى زنان بود. افراد درگير در اين جنبش‌ها به‌عنوان افرادى ليبرال خواهان وضع فوانين ضدِ تبليغات جنسى و ايجاد دگرگونى‌هائى بنيادى در سياست اجتماعى بودند. پايگاه‌هاى اصلى دگرگونى در نظام سرمايه‌دارى انديشه‌ها و شيوهٔ تفکر دربارهٔ زنان و زن بودن است. جامعه از ديدگاه اجتماعى زنان را نه فقط به‌عنوان عوامل به‌وجود آورندهٔ کودکان، بلکه با انديشهٔ تباه کنندهٔ زن بودن و داشتن طبيعت زنانه، انجام کارهاى خانه و خانواده پيوند مى‌زند. چنين انديشه‌هائى بر سر راه آن دسته از زنانى قرار مى‌گيرد که علاقه‌مند هستند به‌عنوان انسان‌هائى با آنان برخورد شود که دوست دارند به شغل مورد علاقهٔ خويش بپردازند، از اوقات فراغات استفاده کنند و درگير حوزه‌هاى 'اجتماعي' زندگى شوند.
بنابراين لازم است که طرز فکر خويش را در مورد اوقات فراغت تغيير دهيم. غالباً خود زنان با قبول اين موضوع که مردان 'کارهائى واقعي' انجام مى‌دهند باعث گسترش انديشهٔ پدرسالارى مى‌شوند و بنابراين به مردان حق مى‌دهند که اوقات فراغت داشته باشند. در واقع، پژوهش‌ها نشان داده است که بسيارى از زنان از داشتن وقت آزاد و درگير کردن خود در فعاليت‌هاى اوقات فراغت احساس گناه مى‌کنند. در نتيجه، گوش دادن به راديو يا تماشاى تلويزيون بايد با انجام کارهاى اضافى خانه مانند اطو کشيدن، شست و شو يا کارهاى بافتنى همراه باشد. تحت انقياد در آوردن زنان از طريق انديشه‌هائى در مورد انجام کارهاى خانه و روابط به مراقبت از کودکان عملى مى‌گردد.
زنانى که از در خدمت ديگران بودن شکايت دارند در صورتى که تلاش کنند و با اين انتظارات فرهنگى سنتى بستيزند و به‌عنوان زنانى مستقل زندگى کنند با تعاريفى از قبيل 'غيرطبيعي' ، 'بى‌توجه' يا منحرف روبه‌رو مى‌شوند.
منابع مربوط به چشمداشت‌هاى فرهنگى در مورد رفتارهاى مناسب مردانه و زنانه را در همه جا مى‌توان يافت، ولى اين سرچشمه‌ها را بيشتر بايد در مواردى چون بچه‌دارى و تحصيل جست و جو نمود. بنابراين، فمينيست‌هاى ليبرال علاوه بر ديگران بر نياز به دگرگون شدن انگاره‌هاى موجود اجتماعى شدن و تحصيل تأکيد دارند. دختران هم در مدرسه و هم در مؤسسات اوقات فراغت مانند سازمان‌هاى داوطلب، باشگاه‌هاى جوانان و تدارک تفريحات مورد تبعيض واقع مى‌شوند.
سرچشمهٔ مهم ديگر حالات زنانگى (زن بودن) و انجام کارهاى خانه دستگاه‌هاى ارتباط جمعى هستند که به‌ويژه با نشان دادن تصاوير زنان و تبليغات مصرف به اين امور دامن مى‌زنند. اختلافات جنسيتى در فروش فراورده‌ها - به‌ويژه کالاهاى ويژهٔ اوقات فراغت شاخص مى‌شود و تحت استيلا قرار گرفتن زنان در فرهنگ توده‌پسند جشن گرفته مى‌شود. در زمينه‌ٔ ايدئولوژى عشق رمانتيک کارهاى زيرکانه‌اى در رابطه‌ با روابط جنسيتى به‌ويژه در درون خانواده انجام گرفته است. عشق رمانتيک خون زندگى بخش است که در رگ‌هاى ادبيات، فيلم‌ها، مجلات و موسيقى توده‌پسند روان است. اکثريت مصرف‌کنندگان رمان‌هاى توده‌پسند عاشقانه زنان هستند و فمينيست‌ها به تازگى تلاش کرده‌اند که بفهمند، چرا زنان از سريا‌ل‌هاى تلويزيونى و ادبيات رمانتيک لذت مى‌برند و آيا از اين انديشه‌ها به‌عنوان ابزارهائى براى تحکيم وضعيت تحت تسلط قرار دادن زنان در جامعه بهره برده مى‌شود؟ بايد بگوئيم که خود زنان با گردن نهادن به انديشه‌هاى پدرسالارى بزرگترين دشمنان خويش هستند. زنان اعتراف مى‌کنند و تصديق مى‌نمايند که نوعى 'مشکل جنسيتي' را در زمينه‌هاى سياسي، اقتصادى يا فرهنگى احساس مى‌کنند. اين تحليل 'فمينيستي' مورد مقاومت قرار مى‌گيرد.


همچنین مشاهده کنید