یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

جشن عروسی، استان كرمانشاه


   جشن عروسى، استان كرمانشاه
مراسم عروسى در استان کرمانشاه - چه در شهر و چه در روستا - با آداب و آئين خاصى برگزار مى‌شود که مراسم تقريباً يکسان دارد و در نواحى مختلف تفاوت‌هاى جزئى در اجرا دارد. البته اين تفاوت در نقاط شهرى به ويژه در کرمانشاه با توجه به رشد و گسترش فرهنگ شهرنشينى نسبت به روستائى‌ها و ايلات و عشاير بيشتر است. براى نمونه برگزارى اين مراسم در بين ايل کلهر (به نقل از کتاب تاريخ مفصل کردستان) اختصاراً به شرح زير است:
در اين ناحيه سن عروسى براى دختران از ده تا بيست سال و براى پسران از پانزده تا بيست و پنج سالگى است. رسم است که دختران هر طايفه را براى پسران همان طايفه برمى‌گزينند، زيرا معتقدند «دختر خوب را از قبيله نبايد بيرون برد» و چون بيشتر عروس و دامادها با هم خويشى دارند، از اين رو خواستگارى دخترها چندان رسمى نيست، چنان‌که خانواده دختر و پسر با هم خويشاوند نباشند شيوهٔ خواستگارى چنين است:
پسر دختر دلخواه خود را هنگام آب آوردن از چشمه يا کار در مزرعه مى‌بيند و به او دل مى‌بندد. آنگاه مادرش را از اين دلبستگى آگاه مى‌سازد. مادر پسر هم براى ديدن دختر به بهانه‌اى به خانه دختر مى‌رود، اگر او را شايسته همسرى پسرش ديد و پسنديد بى‌آنکه سخنى گويد، به خانه خود برمى‌گردد و از خوبى و زيبايى دختر براى شوهرش تعريف مى‌‌کند. شوهرش نيز تصميم مى‌‌‌گيرد که آن دختر را براى پسرش خواستگارى کند. در يک روز خوش يمن (روزهاى فرد به عقيده آن‌ها براى خواستگارى خوش يمن است) پدر پسر همراه چند ريش سفيد به خانه پدر دختر مى‌رود تا از دختر خواستگارى کند. اگر پدر ختر به اين پيوند راضى نباشد به خواستگاران روى خوش نشان نمى‌دهد و به بهانه‌هايى مانند «دخترم هنوز کوچک است، يا خودش مى‌داند يا فلان فاميل او را مى‌خواهد و ...» خواستگاران را از سر خود باز مى‌کند. اگر با اين ازدواج موافق باشد در همان‌جا به گفتگو مى‌پردازند و مقدار شيربها و مهريه را تعيين مى‌کنند. پس از گفتگوى زياد پيرامون عروسى، روز نامزدى را نيز معلوم مى‌کنند و پدر پسر يا پدر دختر دست مى‌دهند و دست يکديگر را مى‌بوسند و خداحافظى مى‌‌کنند.
بامداد روز نامزدى نخست پدر پسر، برنج، روغن، نان، گوسفند و ... به خانه دختر مى‌فرستد تا در آنجا ناهار بپزند. سپس پدر و مادر به خانه دختر مى‌روند. مردها در يک اتاق و زن‌‌ها در اتاق ديگرى که عروس نيز در آنجاست، مى‌نشينند. مادر پسر يک انگشتر طلا، اندکى شيرينى و نقل نيز همراه خود دارد. پس از خوردن ناهار مادر داماد، انگشترى نامزدى را به انگشت دختر (عروس) رد مى‌‌کند. در اين هنگام زنان هلهله و شادى مى‌کنند، کف مى‌زنند و مبارک باد مى‌‌گويند. نقل بر سر عروس مى‌پاشند، کودکان نقل‌ها را از روى زمين برمى‌چينند و مى‌خورند. گاهى هم زنان براى شگون و بخت‌گشايى چند دانه نقل با خود به خانه‌هايشان مى‌برند و مراسم نامزدى پايان مى‌پذيرد. آنگاه پدر و مادر داماد روز خريد رخت عروسى و روز انجام عقد را تعيين مى‌کنند و همراه مهمانان از خانه عروس خانم به خانه خود برمى‌گردند.
چند روز پس از نامزدى، داماد براى «روباز کردن» به خانهٔ عروس مى‌رود. عروس ليوانى شربت يا کاسه‌اى آب براى او مى‌آورد. داماد پس از نوشيدن آن يک سکه طلا يا مبلغى پول به عنوان «روباز کردن» درون ليوان يا کاسه مى‌اندازد و پس از ساعتى از عروس خداحافظى و به خانه خود برمى‌گردد.
پس از اين که خانوادهٔ داماد از خانه عروس برگشتند، دور هم جمع مى‌شوند و دربارهٔ رخت عروسى و اشياء مورد نيازى که بايد خريدارى شود، سخن مى‌‌گويند و از آن‌ها صورت‌بردارى مى‌کنند و در يکى از روزهاى فرد (يکشنبه، سه‌شنبه و پنجشنبه) به شهر مى‌روند تا آن‌ها را بخرند. در خريدن رخت عروس پدر يا برادر بزرگ عروس هم شرکت مى‌کند. رخت عروس را بيشتر از پارچه‌هاى رنگارنگ برمى‌‌گزينند و لباس داماد هم در همان وقت توسط خانواده عروس خريدارى مى‌شود. پس از خريدن رخت و اشياء مورد نياز عروسى، پدر يا برادر بزرگ داماد با پدر يا برادر بزرگ عروس به وکالت از سوى داماد و عروس به دفترخانه رسمى شهر مى‌روند تا آن دو نفر را براى يکديگر عقد کنند. گاهى عروس و داماد نيز در دفترخانه حاضر مى‌شوند و زمانى نيز تنها حضور داماد کافى است.
پس از انجام مراسم عقد، طرفين قرار روز عروسى را با هم مى‌گذارند و به خانه خود برمى‌گردند. ميان عقد عروسى گاهى از يک هفته تا يک ماه با موافقت هم فاصله مى‌‌اندازند تا وسائل عروسى را فراهم کنند. در اين مدت عروس و داماد هرگز نمى‌‌توانند يکديگر را ببينند. روز عروسى معمولاً يکشنبه يا پنجشنبه و گاهى هم سه‌شنبه است.
حنابندان يک روز قبل از عروسى است. در اين روز که معمولاً روزهاى زوج است، ‌ زنى نسبتاً پير سال از نزديکان داماد (عمه، خاله يا ...) به نام «پاخسو» به خانه عروس مى‌رود. اگر عروس و داماد در يک روستا باشند که پاخسو سوار به اسب نر سفيد يا سرخ رنگى مى‌شود و به خانه عروس مى‌رود (اين اسب نبايد ماديان، يابو و يا قاطر باشد). پاخسو هنگام رفتن به خانه عروس رخت عروس و اشيائى که خانواده داماد براى عروس خريده است را با خود مى‌برد.
بعد از اين که رخت عروس توسط خانواده او تحويل گرفته شد، عروس را به حمام مى‌برند. هنگام بردن عروس به حمام، روى سر و صورت او را با پارچه سفيد رنگى مى‌پوشانند و يک زن آينه به دست مى‌گيرد و پيشاپيش عروس راه رفته و آينه را جلوى صورت او نگه مى‌دارد که عروس هميشه چشمش به آينه بيافتد (عقيده دارند که با اين کار عروس سفيدبخت و خوشبخت خواهد شد). زن ديگرى هم اسپند و کندر دود مى‌کند. نوازندگان ساز و دهل، عروس و همراهانش را تا در حمام مى‌رسانند و منتظر آمدن عروس و همراهانش از گرمابه مى‌شوند و دوباره با ساز و دهل آن‌ها را تا خانه عروس همراهى مى‌کنند.
از طرفى هنگامى که عروس در حمام است، خانواده عروس جهيزيه عروس را به خانه داماد مى‌فرستد. جهيزيه عروس عبارت است از : يک يخدان (صندوق چوبى با روکش ورق آهن که لباس و اشياء‌ ديگر عروس را در آن قرار مى‌دهند)، ‌ يک قالى، يک زيلو، چند جاجيم، يک گليم، يک دست تشک و لحاف و بالش، چند مشبک آب و مشک دوغ و يک خيک روغن (تغيير اين اشياء نسبتاً به کمى و زيادى ثروت پدر عروس بستگى دارد و اين مقدار متعارف آن است).
پس از آمدن عروس از حمام، ‌ پاخسو رخت او را که داماد خريده است به تنش مى‌پوشاند و او را آرايش مى‌کند. نقاب صورتى يا قرمز رنگى به روى عروس مى‌اندازد. يکى از زنان پير خانواده از زير رخت عروس، تکه‌اى نان کلوچه با دستمال به کمر عروس مى‌بندد. داماد هم با ساقدوش‌هايش به حمام مى‌رود و يا اين که در آب رودخانه خودش را مى‌شويد و رخت نوى خود را مى‌پوشد.
بامداد روز عروسى آواز ساز و دهل در خانه داماد طنين‌انداز است. کسانى که به ناهار دعوت شد‌ه‌اند گردهم حلقه مى‌زنند و مى‌رقصند. پول نوازندگان ساز و دهل را مهمانان مى‌پردازند و مقدار آن بسته به همت يکايک مهمانان است. پس از ساعتى پايکوبى و دست‌افشانى، براى آوردن عروس آماده مى‌شوند.
اگر عروس و داماد در يک دهکده باشند تنها مهمانان مرد خانواده داماد، همراه نوازندگان، پياده براى آوردن عروس به خانه او مى‌روند، اما اگر فاصله بين محل سکونتشان زياد باشد بامداد روز عروسى مهمانان مرد خانواده داماد سوار بر اسب‌هاى خود مى‌شوند و به خانه عروس مى‌روند. تعداد سوارکاران چهل تا پنجاه و گاهى تا صد سوار مى‌باشد و در ميان راه سوارکاران تيراندازى و اسب‌دوانى مى‌کنند و به خانهٔ عروس مى‌روند. آن‌ها پس از نوشيدن چاى و صرف شيرينى آماده آوردن عروس مى‌شوند. باز هم صداى ساز و دهل همراه آواز محلى از خانه عروس به گوش مى‌رسد.
زنى آينه به دست مى‌‌گيرد و پيشاپيش عروس راه مى‌افتد. پدر يا عمو يا برادر بزرگ عروس دست او را مى‌‌گيرد و از خانه بيرونش مى‌برد و جلوى در خانه بر اسب سوارش مى‌کند. زنى از خانواده عروس پيش مى‌آيد و دهانه اسب عروس را مى‌گيرد و درخواست انعام مى‌کند. برادر عروس يا کسى ديگر انعامى به او مى‌‌دهد. اين انعام ممکن است پول باشد يا وعده خريد کت يا شلوار. آنگاه مردى از نزديکان تهى‌دست عروس جلويى دهانه اسب عروس را مى‌‌گيرد. عروس و همراهيانش به سوى خانهٔ داماد به راه مى‌افتند.
اسبى که عروس سوار مى‌شود، همان اسبى است که پاخسو يک شب قبل از عروسى سوار آن شده بود و به خانهٔ عروس آمده بود. اسب را زين و برگ کرده و با پارچه‌هاى رنگارنگ روى زينش را مى‌پوشانند. همراه عروس - در دو سوى او - دو زن سوار ديگر هست که همان «پاخسو» هايند. يکى پاخسويى است که از سوى داماد پيش از عروسى به خانه عروس آمده بود و ديگرى پاخسويى است که عروس از خانه خود همراه مى‌برد و از نزديکان عروس است.
هنگام آوردن عروس همه اهالى دِه، زن و مرد و کوچک و بزرگ براى ديدن عروس در کوچه‌ها، ‌ پشت بام‌ها و بر سر راه مى‌ايستند و گلاب، کشمش و نقل بر سر عروس مى‌پاشند. سوارکاران همراه عروس، با شيرين‌کارى‌ها و مسابقات گوناگون پيشاپيش عروس اسب مى‌تازند و با هم شرط‌‌‌‌بندى مى‌کنند. گاهى عقب‌تر از عروس مى‌مانند و زمانى چند صد متر جلوتر از اسب او تاخت و تاز مى‌‌کنند.
هنگامى که عروس به نزديکى‌هاى خانه داماد مى‌رسد، داماد از خانه بيرون مى‌آيد و با پاشيدن سکه و نقل بر سر راه عروس، از وى استقبال مى‌کند. جلودار اسب عروس خانم‌، داماد را مى‌بيند و با آواى بلند به او مى‌گويد «داماد پيش بيا، ‌ اگر نيايى نمى‌گذارم اسب عروس خانم حرکت کند» ناچار داماد پيش مى‌آيد و به فراخور حالش انعامى به جلودار اسب عروس مى‌دهد. (پول نقد، کت و شلوار کردى، يا بره و گوسفند) و بى‌درنگ به خانه‌اش برمى‌گردد و در انتظار رسيدن عروس به در خانه مى‌ماند. پس از چند دقيقه عروس به در خانه داماد مى‌رسد. داماد با مادر و خواهرانش پيش مى‌آيند، ‌ شيرينى، سکه و نقل بر سر عروس مى‌پاشند. سپس داماد، عروس را از روى اسب پياده کرده و به درون حجله مى‌برد. مهمانان همه دست مى‌‌زنند و سوت مى‌کشند و شادى مى‌کنند. در حجله خواهر، مادر و کسان نزديک داماد از عروس استقبال مى‌کنند و داماد فوراً از حجله خارج مى‌شود و پيش مهمانان خود که مى‌رقصند، برمى‌گردد.
عروس در حجله مى‌نشيند تا از پدر يا برادر بزرگ داماد هديه‌اى بگيرد (اين هديه گاو و گوسفند است). پس از گرفته هديه، يکى از پسران نزديک داماد (برادر کوچک يا برادرزاده و يا خواهرزاده داماد) شالى از جنس ابريشم به کمر عروس مى‌بندد و با صداى بلند مى‌گويد «هفت پسر يا هفت دختر آرزو مى‌کنم» آنگاه عروس مى‌نشيند و همه کسان نزديک به داماد به او خوش‌آمد مى‌گويند.
پس از خوردن ناهار يکى از مهمانان سينى به دست در ميان مهمانان دور مى‌زند. هرکس به فراخور حال، در آن سينى پول مى‌اندازد. اين هديه را «سورانه» مى‌‌گويند. پول جمع شده را به داماد مى‌دهند. کسانى که در حجله نزد عروس بودند از حجله بيرون مى‌آيند و عروس و داماد را تنها مى‌گذارند و فقط پاخسوها براى انجام تشريفات درون حجله تنها مى‌مانند. داماد نخست روسرى تورى قرمز رنگ عروس را از جلوى رويش کنار مى‌زند و از سرش برمى‌دارد. دستمال نانى را که در کمر عروس هست باز مى‌کند. لقمه‌اى خود مى‌خورد و لقمه ديگر به عروس مى‌‌خوراند، آنگاه پاخسوى عروس در حالى که آفتابه لگنى پر از آب در دست دارد، نزديک مى‌آيد و به عروس و داماد شادباش مى‌‌گويد. آن‌ها را وادار مى‌کند پاى يکديگر را بشويند. نخست پاى عروس را زير پاى راست داماد و سپس پاى چپ عروس را زير پاى چپ داماد درون لگن مى‌گذارد و آب مى‌ريزد تا آن‌‌ها پاى يکديگر را بشويند. آنگاه پاخسوها لگن را برمى‌دارند و از اتاق بيرون مى‌روند.
سه چهار روز بعد از عروسى (اگر محل سکونت عروس و داماد دور از هم باشند) پدر عروس گوسفند، ‌ روغن، ‌ برنج، نان، قند، چاى و ... به خانه داماد مى‌فرستد. در خانه داماد به خرج پدر عروس جشن بزرگى برپا مى‌کنند. ناهار يا شام آماده مى‌شود و همه بستگان مؤنث عروس و داماد را به آن جشن فرا مى‌خوانند. زنان با خواندن آوازهاى کردى و ترانه‌هاى محلى مى‌رقصند و پا مى‌کوبند و براى عروس و داماد خوشبختى آرزو مى‌کنند.
پس از نهار، تمام دعوت‌شدگان به خانه خود مى‌روند. مادر عروس نيز به همراه اطرافيان خود، عروس را براى انجام مراسم پاگشايى به همراه خود مى‌برند. عروس سه يا چهار روز و گاهى يک هفته در خانه پدرش مى‌ماند و سپس داماد به خانه پدر زنش مى‌رود و عروس را به خانه خود مى‌آورد. با اين رسم، عروسى پايان مى‌پذيرد.


همچنین مشاهده کنید