یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا
فسقلی
يکى بود، يکى نبود، غير از خدا هيچکس نبود. هيزمشکنى بود که با زنش در دهى زندگى مىکردند. چون اولاد نداشتند، خيلى دلشان مىخواست که خداوند به آنها فرزندى بدهد. هر کار که گفته بودند کردند و اولادشان نشد که نشد. |
يک شب بچههاى همسايه سر و صداى زيادى راه انداختند. فرياد مىکشيدند و شادى مىکردند. دنبال يکديگر مىدويدند و مىخنديدند. زن هيزمشکن که از تماشاى بچهها لذت مىبرد توى دلش غصهدار بود که چرا او بچه ندارد. وقتى که خيلى مأيوس شد آهى کشيد و گفت: |
- خدايا، چه مىشد اگر ما هم يک بچه داشتيم که سرمان را گرم مىکرد اگر خدا يک بچه، من مىداد ولو اينکه بهقدر يک انگشت بود ديگر آرزوئى نداشتم. |
هيزمشکن براى تسلى زنش گفت: |
- خدا کريم است. غصه نخور، نااميد مباش. |
اتفاقاً بعد از مدتى خدا به اينها بچهاى داد که به اندازهٔ شست دست بود. اما به قدرت خدا چيزى کم و کسر نداشت، چشم و گوش و دهن، دست و پا همه چيزش سالم و درست بود. اين بچه پا به سن گذاشت ولى قدش زياد طول نکشيد و ريزه ماند. عوضاش خيلى باهوش و چالاک بود. |
چند سالى گذشت، يک شب به پدرش گفت: |
- پدر جان تو حالا پير شدهاى اجازه بده من کمکات کنم اگر مرا با خود به صحرا ببرى حاضرم برايت هيزم بشکنم و آنها را بار الاغ کنم و به شهر بياورم. |
هيزم شکن گفت: تو همينطور هم عزيزى من مىدانم اين کارها از عهده تو ساخته نيست. |
فسقلى چيزى نگفت، تا يک روزى به اصرار مادرش را راضى کرد و از طويله خرى کشيد بيرون آورد و به مادرش گفت: مرا بگذار روى الاغ وسط دو تا گوشاش تا بروم صحرا به پدرم کمک کنم، مادرش همين کار را کرد. وقتى که فسقلى به صحرا رسيد. فرياد زد: |
- پدرجان آمدم به تو کمک کنم! بيا مرا از الاغ بگذار پائين. يکى دو نفر که قد و قواره فسقلى را ديدند از او خوششان آمد و به پدرش گفتند: |
- اين بچه را به ما مىفروشي؟ هيزمشکن گفت: |
- نه من او را دوست دارم. ولى فسقلى با اشاره به پدرش حالى کرد که او را بفروشد و حاليش کرد که بر مىگردد. |
بارى فسقلى را به صد اشرفى خريدند و بردند. |
فسقلى را يکى از آنها گذاشت توى جيباش که ببرد پيش پادشاه. ولى فسقلى جيب او را سوراخ کرد و در رفت. شب را لاى علفها قايم شد و خوابش برد. صبح گاو کدخدا که مشغول چرا بود فسقلى را قاطى علفها قورت داد. يک وقت فسقلى چشم وا کرد ديد توى شکم گاو است بنا کرد فرياد کردن، که نگذاريد گاو علف بخورد. |
چوپان که اين صدا را از دل گاو شنيد ترسيد. گاو را برد پيش کدخدا. کدخدا خيال کرد گاو جنى شد، فورى قصاب آورد و گاوش را کشت فسقلى از تو شکمبهٔ گاو پريد بيرون. و گربهاى که خيال کرد موش است فوراً جست و او را گرفت و قورتش داد. |
فسقلى ديد از چاله در آمده به چاه افتاده به گربه گفت: 'اگه مىخواهى غذاى سير بخورى برو در فلان محله در فلان خانه.' گربه را نشانى داد درست رفت خانه هيزمشکن و وارد انبار شد. مقدارى که خورد فسقلى فرياد زد پدر و مادرش فهميدند چيزى در انبار است آمدند به انبار فسقلى از توى دل گربه گفت: |
- مرا نجات بدهيد من توى شکم گربه هستم. |
هيزمشکن فورى گربه را کشت و بعد فسقلى را از شکماش در آورد بيرون و شست و لباساش را عوض کرد و ديگر هميشه از او مواظبت کردند. |
- فسقلي |
- عمو نوروز ص ۴۸ |
- گردآورنده: صبحي |
- انتشارات اميرکبير چاپ اوّل ۱۳۴۷ |
- به نقل از: فرهنگ افسانههاى مردم ايران ـ جلد نهم، علىاشرف درويشيان رضا خندان (مهابادي)، نشر کتاب و فرهنگ، چاپ اول ۱۳۸۱ |
همچنین مشاهده کنید
- مردی که به بخت خود لگد زد
- قصهٔ آقا کوزه
- علی لنگ
- یک گردو بینداز بیاید (۳)
- محمد گل بادام
- کره اسب
- هر کس گفت، چُش آنقدر میزنندش تا زنده شود
- خروس زیرک
- فلکناز
- گربهٔ شیرافکن
- آدمیزاد
- تاجری که اقبالش برگشت و دوباره به او رو کرد (۱)
- خِجِه چاهی
- شاهزاده و ملکه خاتون
- چه بکنم، چه نکنم
- قاضیدانا
- میراث سه برادر
- سنگ راز
- مادیان چل کره
- کچل و شل و مفو
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
مجلس مجلس شورای اسلامی ایران حجاب شورای نگهبان دولت دولت سیزدهم جمهوری اسلامی ایران جنگ رئیسی افغانستان گشت ارشاد
تهران هواشناسی شهرداری تهران پلیس دستگیری وزارت بهداشت سیل قتل سلامت کنکور سازمان هواشناسی تصادف
قیمت دلار مالیات خودرو قیمت خودرو دلار بانک مرکزی بازار خودرو قیمت طلا سایپا مسکن ارز ایران خودرو
زنان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی محمد خزاعی سریال تلویزیون نمایشگاه کتاب سینمای ایران فیلم سریال پایتخت سینما موسیقی قرآن کریم
کنکور ۱۴۰۳ خورشید
اسرائیل رژیم صهیونیستی فلسطین غزه جنگ غزه آمریکا روسیه چین اوکراین حماس عربستان ترکیه
فوتبال پرسپولیس استقلال فوتسال بازی سپاهان جام حذفی آلومینیوم اراک تراکتور تیم ملی فوتسال ایران باشگاه پرسپولیس رئال مادرید
فناوری همراه اول تبلیغات گوگل اپل سامسونگ ناسا آیفون بنیاد ملی نخبگان ربات
خواب بارداری دندانپزشکی میوه مالاریا