|
حتماً تا به حال از سخنرانى در مقابل جمع لذت بردهايد! پس از آنکه مطالب خود را در خانه و احتمالاً در مقابل آئينه تکرار کردهايد، نوبت به ارائه آن در مقابل همهٔ دانشجويان رسيده است. آيا در خانه راحتتر بوديد يا در کلاس؟ بهعبارت ديگر، آيا حضور ديگران بر بازده شما اثر داشته است؟ اگر بلى چگونه؟
|
|
در اواخر قرن ۱۹، يکى از روانشناسان که عاشق دوچرخهسوارى بود، مىخواهد بداند که آيا عملکرد در اين ورزش، برحسب حضور ديگران، تغيير مىکند؟ او نتايج دوچرخهسوارانى که به تنهائى مسابقه مىدادند، با نتايج دوچرخهسوارى که بهطور گروهى مسابقه مىدادند، مقايسه مىکند. مقايسهٔ نتايج نشان مىدهد که عملکرد دوچرخهسواران، در حضور ديگران، ۲۰ درصد افزايش مىيابد. اين پديده را آسانسازى اجتماعى مىنامند، يعنى اثر مثبت حضور ديگران بر بازده فردى.
|
|
براى بررسى اين پديده، فرصتهاى زيادى پيش مىآيد. خود شما نيز حتماً اثر تحريککنندهٔ گروه را مىشناسيد. تکرار متن سخرانى در اتاق خود و به تنهائي، فقط مىتواند بازتاب کمرنگى باشد از آنچه در کلاس انجام خواهيد داد. حضور ديگران آشکارا بازده را افزايش مىدهد.
|
|
ممکن است بگوئيد بلي، قبلاً نيز اين تجربه را داشتيد. اما مواردى نيز تجربه کردهايد که در آنها حضور ديگران، به جاى کمک کردن، به کلى مانع عملکرد شما شده است. کل مطالبى را که بايد ارائه دهيد به مغز خود مىسپاريد، در خانه نيز بارها و بسيار خوب تکرار مىکنيد، اما در جلو همکلاسىها به تپق زدن مىافتيد و هر چه توان داريد به کار مىگيريد اما نمىتوانيد مطالب را از حافظه بيرون بکشيد. طنزهاى شما، که در جلو آئينه بسيار جالب بود، در حضور ديگران چندان جلوه نمىکند ... پيش خود مىگويد:
|
|
'اگر آسانسازى اجتماعى وجود دارد، دستکم براى شما نيست!'
|
|
يا، براى شما هست اما نه هميشه:
|
|
حضور ديگران گاهى به نفع و گاهى به ضرر شما است، گاهى از دست شما مىگيرد، گاهى پاى شما را مىکشد.
|
|
تريپلت، در طول تحقيقات خود، با اين پديده روبرو مىشود. حضور ديگران هميشه تسهيلکننده نيست، گاهى بازده را بهبود مىبخشد، گاهى به آن آسيب مىرساند.
|
|
|
چگونه است که حضور ديگران گاهى تسهيلکننده، گاهى بازدارنده است؟ نمىتوان گفت که تصادفى است! اين سؤال همچنان بىجواب مىماند تا اينکه در سال ۱۹۶۵، زايونک الگوئى ارائه مىدهد که همه را از بنبست نجات مىدهد.
|
|
زايونک معتقد است که حضور ديگران ما را از نظر فيزيولوژى تحريک مىکند و حتى براى اين کار نوعى آمادگى ذاتى وجود دارد. بنابراين، ديگران بر ما اثر دارند، زيرا حضور آنها ما را تحريک مىکند. اما چگونه مىتوان اين تحريک را که هميشه اثر يکسانى ندارد، تبيين کرد؟ پاسخ اين سؤال نسبتاً ساده است، اما لازم است که بهصورت ازمايشى انجام گيرد، کارى که زايونک انجام مىدهد. تحريک ارگانيسم بهعلت حضور ديگران، تجلى پاسخ مسلط را آسان مىکند. منظور از پاسخ مسلط پاسخى است که بيشتر آمادگى داريم آن را در موقعيتهاى خاص نشان دهيم. اگر براى پاسخ دادن به يک مسئله بيشتر آمادگى داشته باشيم، پاسخ مسلط همان پاسخ صحيح خواهد بود و حضور ديگران موجب خواهد شد که آن پاسخ راحتتر به ذهن ما برسد. برعکس، اگر احتمال عدم موفقيت در پاسخگوئى به يک مسئله بيشتر باشد، پاسخ مسلط همان عدم موفقيت يا پاسخ غلط خواهد بود و حضور ديگران کار ما را دشوارتر خواهد کرد. مثال زير موضوع را روشنتر مىکند.
|
|
فرض کنيم يکى از غزلهاى سعدى را از دوران نوجوانى چنان حفظ کردهايد که حتى يک بيت آن را فراموش نمىکنيد. اما يکى از غزلهاى حافظ را طورى حفظ کردهايد که مطمئن نيستيد بتوانيد همه را از حفظ بخوانيد. طبق الگوى زايونک، حضور ديگران موجب مىشود که غزل سعدى را بهتر و غزل حافظ را بدتر از زمانى که تنها هستيد از حفظ بخوانيد.
|
|
بنابراين، براى تعيين اثر حضور ديگران بايد اين سؤال را مطرح کرد: آيا کار موردنظر شناخته شده و ساده است؟ اگر کار موردنظر ساده باشد، پاسخ مسلط، پاسخ صحيح خواهد بود و حضور ديگران اثر مثبت خواهد داشت (شکل آثار حضور ديگران بر بازده). اما اگر کار موردنظر پيچيده باشد، پاسخ مسلط پاسخ غلط خواهد بود و حضور ديگران اثر منفى خواهد داشت.
|
|
بدين ترتيب، سخنران فوتباليست و دوچرخهسوار ماهر و سالم، متوجه خواهند شت که حضور ديگران عملکرد آنها را تسهيل مىکند. در مورد استاد مسلط و با تجربه نيز حضور ديگران همين اثر را دارد. استادى که نمىتواند چشم از کتاب بردارد، استادى که تازه کار است، جاى ترديد ندارد که در مقابل دانشجويان توانائى کمترى نشان خواهد داد. سخنران تازه کار، فوتباليست يا دوچرخهسوار کم تجربه، استاد يا معلم ناوارد، از حضور ديگران به جاى کمک گرفتن، آسيب خواهد ديد. وقتى مىترسيد که مبادا در اثر فشار ناشى از حضور ديگران دگرگون شويد و نتوانيد آنطور که مىخواهيد کار خود را انجام دهيد، خود شما را خوب آماده کنيد! هر اندازه به کار بيشتر مسلط باشيد بههمان اندازه آن را آسانتر خواهيد بافت و حضور ديگران اثر آسانسازى خواهد داشت. اما به دشوارى مىتوان خود را براى يک ملاقات عاشقانه آماده کرد! روانشناسى اجتماعي، در اين باره چيزى ندارد که بگويد!
|
|
الگوى زايونک را تعداد زيادى از پژوهشگران با کارهاى متنوع و در جمعيتهاى مختلف، بررسى کردهاند (زايونک و سالز، ۱۹۶۶). پديده آسانسازى اجتماعى مختص انسان نيست، بلکه در حيوانات مختلف، از جمله موش و سوسک خانگى نيز ديده شده است! در مورد اخير، وقتى کار ساده است (عبور از راهرو براى فرار از نور)، حضور سوسکهاى ديگر، بازده سوسک مورد آزمايش را افزايش مىدهد، اما وقتى کار پيچيده است (عبور از مار) حضور ديگران به عملکرد آسيب مىرساند.
|
|
|
|