دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

منفعل دل خودم چند کشد جفای تو


منفعل دل خودم چند کشد جفای تو    عذر جفای تو مگر خواهمش از خدای تو
گشت ز تاب و طاقتم تاب رقیب منفعل    هیچ خجل نمی‌شود طبع ستیزه رای تو
شب همه شب دعا کنم تا که به روز من شوی    دل به ستمگری دهی کو بدهد سزای تو
رخنه چو میفتد به دل بسته نمی‌شود به گل    گو مژه تر مکن به خون خاک در سرای تو
ای رقم فریب عقل از تو بسوخت هستیم    خانه سیاه می‌کند نسخه‌ی کیمیای تو
افسر لطف داشته این همه عزتش مبر    تارک عجز ما که شد پست به زیر پای تو
ای که طبیب وحشیی خوب علاج می‌کنی    وعده به حشر می‌دهد درد مرا دوای تو


همچنین مشاهده کنید