شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

شاید این طلعت میمون که به فالش دارند


شاید این طلعت میمون که به فالش دارند    در دل اندیشه و در دیده خیالش دارند
که در آفاق چنین روی دگر نتوان دید    یا مگر آینه در پیش جمالش دارند
عجب از دام غمش گر بجهد مرغ دلی    این همه میل که با دانه خالش دارند
نازنینی که سر اندر قدمش باید باخت    نه حریفی که توقع به وصالش دارند
غالب آنست که مرغی چو به دامی افتاد    تا به جایی نرود بی پر و بالش دارند
عشق لیلی نه به اندازه هر مجنونیست    مگر آنان که سر ناز و دلالش دارند
دوستی با تو حرامست که چشمان کشت    خون عشاق بریزند و حلالش دارند
خرما دور وصالی و خوشا درد دلی    که به معشوق توان گفت و مجالش دارند
حال سعدی تو ندانی که تو را دردی نیست    دردمندان خبر از صورت حالش دارند


همچنین مشاهده کنید