دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

مخدوم به انوری جفتی موزه بخشید در شکر آن گوید


ای خداوندی که پیش لطف خاک پای تو    آب حیوان از وجود خویش بیزاری کند
پای باست زین اگر بر خنگ ایام افکند    فتنه نتواند که در ظلمش ستمکاری کند
روی هر خاکی که از موزه‌ت جمالی کسب کرد    تاابد با زمزم و کوثر کله داری کند
موزه‌ی خاص ترادستار کردم از شرف    موزه‌ی خاص ترا زیبد که دستاری کند
نام میمون تو تا بر ساق او بنوشته‌اند    ساف عرش از رشک آن دولت همی زاری کند
موزه‌ای کز افسری بیش است در پایش کنم    حاش لله بنده هرگز این سبکساری کند
آ سمان از بهر تاج خسرو سیارگان    روزها شد تاهمی از من خریداری کند
هر کرا ای دست موزه‌اش از تفاخر دست داد    برهمه عالم زبر دستی و جباری کند
شاد و دولت یار بادی تا به سعی آ فتاب    در نما نفس نباتی را صبا یاری کند


همچنین مشاهده کنید