شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

به زبان غمزه رانی چو روم به عشوه خوانی


به زبان غمزه رانی چو روم به عشوه خوانی    به تو ناز داد یاد این همه مختلف زبانی
سگی از تو شهسوارم به قبول و رد چکارم    بود آن که اضطرارم که نخوانی و نرانی
اگرم برون ز امکان دو جهان بود بر از جان    همه در ره تو ریزم که عزیزتر ز جانی
دو جهان ز توست ای مه بکشی اگر یکی را    به تو کس چه می‌تواند مکن آن چه می‌توانی
همه‌ی فتنه روید از خاک و ستیزه خیزد از گل    به زمین کرشمه ریزان چو سمند نازرانی
به زبان جور ممکن بود امتحان عاشق    تو به تیغم آزمودی و همان در امتحانی
بگذر ز کین که ترسم به زمین بشر نماند    که اراده‌ی تو ماند به قضای آسمانی
طلبی که یار نازی نشکد چه لذت او را    دل شوق گرم دارد ارنی ز لن ترانی
چو شدی به غیر یاران همه رازهای پنهان    دگری اگر بداند تو ز محتشم ندانی


همچنین مشاهده کنید