پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

ورزش‌های مبتنی بر جنسیت


جنسيت از نظر اجتماعى به انگاره‌هاى توجيه شدهٔ رفتار همبسته با جنس گفته مى‌شود. اين اصطلاح از لحاظ فرهنگى کاملاً تعريف شده است و به‌صورت بسيارى از تجزيه و تحليل‌هاى ميان فرهنگى در مورد نقش زنان و مردان در فرهنگ‌هاى مختلف خودنمائى مى‌کند. داشتن حالت‌هاى 'زنانه' و 'مردانه' به صفات کليشه‌اى همبسته با انگارش جامعه از جنسيت اطلاق مى‌گردد. ورزش فقط يکى از جايگاه‌هاى رسمى است که در آن چنين حالاتى حفظ مى‌شود يا به تعبير کلارک و کريتچرز با تشريفات نگهدارى مى‌شود. تصورات فعاليت مناسب طى دوران اوليهٔ پرورش کودک به او تلقين مى‌شود يا از طريق تجربيات حرکات مختلف در حين آموزش تربيت بدنى و تصاويرى که از طريق وسايل ارتباط جمعى در مورد حالت زنانه به نمايش گذاشته مى‌شود در ذهن شخص شکل مى‌گيرد. بنابر نظر هارگريوز (Hargreaves) در بررسى‌هاى منتقدانهٔ او در مجلات دختران از قبيل جکى فقط ۱۷سالگى و فوتولاو، مُد، خانه، مادر بودن و سرگذشت‌هاى شگفت‌ و عاشقانه از جمله موضوعات کليدى حالت 'زنانگي' آرمانى است. اگر ورزش‌هاى زنانه باب مى‌شود اين ورزش‌ها منحصر به آنهائى است که جنبهٔ 'زيبائى شناختي' دارد و با ذهنيت زنانگى مغايرتى ندارد مانند شنا، رقص و ژيمناستک. بنابراين از لحاظ مناسب جنسيتى فعاليت‌هاى ورزشى داراى تيپ جنسى است. هاکمن Hackman;۱۹۷۸ به اين نکته اشاره مى‌کند که دخترها به‌طور پيوسته در انواع ورزش پيروزى کمترى کسب مى‌کنند، زيرا در گروه همگنان خويش نسبت به گروه‌هاى پسران از امتيازات کمترى برخوردار هستند. توجه کنيد که چگونه انگارهٔ سنتى زنانگى در برنامهٔ ارتقاء خوشتن فقط ۱۷ سالگى به نمايش گذاشته شده که هدف آن موارد زير است:
'ورزش کردن براى به‌دست آوردن اندامى لاغرتر و داشتن پوستى نرم‌تر، پاهائى ظريف، آرايشى پرجلوه‌تر و لباس‌هائى آراسته‌تر'
اگر چنين تصاويرى از زن بودن مورد ترغيب و تبليغ دستگاه‌هاى ارتباط جمعى قرار مى‌گيرد، جاى شگفتى نيست که توجه گروهى به ورزش پس از مدتى آموزش قطع گردد. به اين ملاحظات بايد اين موضوع را اضافه کرد که غالباً فعاليت‌هاى اوقات فراغت دخترها با توجه به روابطشان با پسرها (در درجهٔ اول) شکل مى‌گيرد (هابسان Hobson ۱۹۸۱، مک‌کاب ۱۹۸۱). گرچه برعکس ليز (Lees; (۱۹۸۶ شواهد محدودى مبنى بر اينکه فعاليت‌هاى اوقات فراغت دخترها به فعاليت‌هاى اوقات فراغت خويش را رها کنند و علايق اوقات فراغت پسران را بپذيرند و در خدمت آنان درآيند. اين موضوع را پويورت (Rapoport; (۱۹۷۵ را متوجه شکست زنان جوان براى حفظ بنيادهاى کافى براى از سرگيرى علايق با مفهوم، ساخت.
ديم (۱۹۸۶) با توجه به محدوديت‌هاى فضا، زمان و فعاليت‌ چهار دسته از قيد و بندهاى زنان براى مشارکت در اوقات فراغت را به شرح زير برمى‌‌شمارد.
۱. آنهائى که جزء ذات جامعه است، ساختارها و روابط قدرت آن جاودانه شده و از طريق آموزش اقدامات اجتماعى کردن و دستگاه‌هاى ارتباط جمعى مورد تشويق قرار گرفته است.
۲. آنهائى که جزء ذات موقعيت‌هائى است که زنان خود را در آنها مى‌يابند (مانند خانه و خانواده، فشارهاى وارده از سوى گروه همگنان، روابط با همسر).
۳. آنهائى که مربوط به نحوهٔ سازماندهى اوقات فراغت و رفتار تدارک بينندگان آن است (که بيشترشان مرد هستند).
۴. آنهائى که به‌علت انگارش‌هاى زنان در مورد خودشان و مناسبت انواع ويژه‌اى از اوقات فراغت بر آنان تحميل مى‌گردد (مانند ورزش‌ها).


همچنین مشاهده کنید